این سخنان که «جمهوریاسلامی، ایران را به صدر اسلام برگرداند» و یا اینکه «الگوی رژیم اسلامی، حجاز ۱۴۰۰ سال پیش است» به باور من که اعتقادی به دین هم ندارم، درست نیست.
جمهوری اسلامی در زمین واقعیت و همینطور انقلاب اسلامی، همه از دل روحانیت و فقه اسلامی بیرون نیامد. «اسلام انقلابی»، اسلام روحانیت حوزه نبود. برای همین است که علی شریعتی، طالقانی و خمینی را استثنا حوزه میدانست.
طالقانی به عنوان یکی از «بزرگانی» که حلقه واصل خمینی و طرفدارانش، نهضت آزادی، مجاهدین خلق و گروهای مارکسیستی بود، کاملا گرایش چپ داشت و این چپگرایی مارکسیستی در تفسیر او از قرآن و در منش سیاسیای آشکار بود.
سیطره گفتمان چپ مارکسیستی- لنینیستی- بر فصای سیاسی ایران نه تنها بر امثال آل احمد و شریعتی که بر روحانیان نیز تاثیر فراوان گذاشت و روحانیان برای اینکه ثابت کنند از چپها به روزتر!هستند، اندیشههای دینی خود را چپْ تفسیر میکردند.
اگر چپها از «پرولتاریا» میگفتند که در پایان تاریخ معجزه خواهد آفرید، آخوندها هم از «مستضعفان» گفتند و «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ و …» و اینکه پایان تاریخ با مستضعفین است.
امتزاج ارتجاع سرخ و ارتجاع سیاه - آنچنان که
#محمدرضاشاه فقید میگفت- شد آنچه جمهوریاسلامی نام گرفت و تا امروز دوام یافته است.
جمهوریاسلامی نه به عربستان سعودی که محل تولد اسلام است شبیه است و نه به دیگر کشورهای اسلامی. اسلام ِجمهوری اسلامی هم خاص خودش است؛ اسلامی با قرائت کمونیستی،
جمهوری اسلامی آرزوی کره شمالی اسلامی شدن دارد؛ پیوند سرخ و سیاه.
✅@behzadmehrani77