✳️ نگاه حافظ به شیخ صنعان
(بخش نخست)
🖊 پیمان شوهان (دبیر ادبیاتفارسی)
"دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت! بعد از این، تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم، چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما"
یکی از دقایق و رموزی که در بین عرفا، ملزمبودن قلبی و عملی بدان از شرایط سلوک و عرفان است، اطاعت محض و بیچونوچرای مرید از مراد است.
چنان که این اسرار را از نااهلان باید بهدور داشت. آنچنان که خواجه حافظ میفرماید:
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
یکی از اکابر عرفا که خواجه حافظ، حلقهی بندگی و اردات او را در گوش خرد و جان خویش نهاده،
شیخ صنعان است. شیخی که پیر و دُرهی نادرهی روزگار خویش بوده و در آخر کار، ناموننگ را به طاقِ نسیان میسپارد و خرقهی تعبد و صوفیگری را در رهن خانهی خمار ِ دختر ترسا قرار میدهد.
شیخ صنعان پیرعهد خویش بود
در کمال از هرچه گویم بیش بود
شیخ صنعان از جمله بازیگران دیوان خواجه است که لسانالغیب در برابر مجد و کرامت نفس او، زانوی تعبد بر زمین مینهد و دست ادب و ارادت بر سینه دارد. او تنها شیخی است که مورد بغض حافظ نیست. چه حافظ بر شخصیت شیخ نیز بهمانند صوفی و زاهد بهتندی میتازد و او را با انواع استعارات عنادیه و ریشخندیه، مورد لطف سخن نغز و دلکش خود قرار میدهد.
برای روشنشدن این ابهام باید اشاره کرد شیخی که در دیوان هماره مورد نفرت حافظ بوده ، شیخ صنعان نیست ؛ چه پیشتر اشاره شد که حافظ ، شیخ صنعان را چو خورشیدی رخشنده میداند که قرب بدان، کار هر شبپرهی اعمی نیست.
وصل خورشید به شبپرهی اعمی نرسد
که در آن آینه، صاحبنظران حیرانند
برای پیبردن به شیخی که مورد بغض خواجه بوده به دو سه بیت از ابیات غزلیات اشاره میکنیم؛ آنجا که میسراید:
حافظ بهخود نپوشید این خرقه میآلود
ای شیخ پاکدامن! معذور دار ما را
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
ترسم که روز حشر عنانبرعنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
و ...
که در ابیات بالا حافظ با استفاده از استعارهی ریشخندیه [=تهکمیه]، صفات و القابی را برای شیخ ذکر میکند که هدفش دستانداختن او است؛ چو حافظ بهخوبی میداند که شیخ نهتنها پاکدامن نیست و نانش نه حلال است، بلکه معتقد بر آن است که شیخ تردامن است و نان آن حرام و تسبیحی که در دست دارد، ریایی و تزویری است.
@be_Ofoghe_Sharji