تو را از شيشه میسازد، مرا از چوب میسازد
خدا کارش درست است؛ اين و آن را خوب میسازد
تو را از سنگ میآرد برون، از قلب کوهستان
مرا از بيدِ خشکی در کنار جوب میسازد
در آتش میگدازد، تا تو را رنگی دگر بخشد
به سوهان میتراشد تا مرا مطلوب میسازد
تو را جامی که از شير و عسل پُر کردهاش دهقان
مرا بر روی خرمن برده، خرمنکوب میسازد
تو را گلدان رنگينی که با يک لمس میافتد
مرا گرد سرت میچرخم و جاروب میسازد
تو از من میگريزی میروی تا مصرِ روياها
مرا گرگی کنار خانهی يعقوب میسازد
خدا در کار و بارش حکمتی دارد که پیدرپی
يکی را شيشه میسازد، يکی را چوب میسازد
#محمدکاظم_کاظمی#غزل_کامل@be_ghole_ghazalاین غزل را یکی از دوستانم همینگونه فرستاد و نمیدانم منبع اصلیاش کجاست.