اید از خود سوال پرسید آنها واقعا دیروز نقش بازی می کردند یا امروز نقش بازی می کنند این افراد را می توان نان به نرخ روز خور خواند.
نمونه آن نشر کلیپی درفضای مجازی، مبنی بر برخورد فیزیکی مامور نیروی انتظامی با یک خانم بود با توجه به حرکت خلاف عرف آن خانم و توهین به مامور نیروی انتظامی باید گفت برخورد فیزیکی مامور بدون در نظر گرفتن افکار مسلما محکوم است. عده ای از این کلیپ و کلیپهای مشابه که در شبکه های اجتماعی فراوان هستند استفاده و در تحلیل خود بیان می کنند که افراد متدین جامعه فقط به دنبال همین مسائل جزئی بوده و اجازه زندگی آزادانه را به مردم نمی دهند و در مقابل فقط دولت مدافع مردم در مقابل اینگونه افکار است. اما در واقعیت امر، مقابله با ناهنجاری اجتماعی از وظایف دولت می باشد که نیروی انتظامی و تمام نهادهای مقابله با ناهنجاری های اجتماعی زیرمجموعه دولت محسوب می شوند، و در صورت هرگونه برخورد اشتباه زیرمجموعه، دولت باید خود را پاسخگو بداند. اما دولت بجای پاسخگویی سعی به محکوم کردن حرکات غلط ضابطین خود می کند این نوع حرکت همان تئوری فرار است. با این نوع برخورد دوگانه بار دیگر افکار را از پرداختن به ضعف های دولت دور و اجازه حمله به سمت دولت نمی دهد.
از موضوعات دیگر عدم اجرای کنسرت در برخی شهرهای مذهبی می باشد که برای پیشبرد تئوری، و فرار از پاسخگویی به قولهای انتخاباتی در سخنرانی ها بین جوانان موضوع آزادی کنسرت را بیان و با شوق و اشتیاق یک عده از جوانان مواجهه و از این هیجان به وجود آمده استفاده کرده و از پاسخگویی به عدم تحقق قولهای انتخاباتی فرار می کنند.
در مکان های مختلف فرارها متفاوت است در سخنرانی بین بانوان از حضور بانوان در استادیوم و حقوق بانوان سخن به میان می آورند از هیجان موجود استفاده و پاسخگو مباحث اصلی نمی شوند در واقع در این تئوری موضوعات فرعی را به عنوان مسئله ای مهم و حیاتی در جامعه مطرح تا مسئله اصلی تحلیل و نقادی نشود این هوشیاری در جامعه و بین مردم باید به وجود بیاید تا بازیچه این نوع افکار نشوند.
برای مقابله با این تئوری باید هوشیاری جامعه را با آگاهی دادن بالا و سوالهایی با مضموم "واقعا مشکل اساسی و اولویت کشور چیست؟" را نهادینه تا مردم خود با بینش تصمیم بگیرند انتخابی یا انتصابی بودن معصوم، درس مذاکره از کربلا، رفراندوم، بی حجابی، ورود بانوان به ورزشگاه، کنسرت اولویت اصلی مشکلات کشور می باشد یا بی کاری، تورم، ناعدالتی اجتماعی، فقر و... اولویت اول جامعه و کشور است.
و در ادامه باید مردم را آگاه کرد واقعا چرا و به چه دلیل مسئولان بجای پیگیری و رفع مشکلات اساسی کشور موضوعات فرعی را به عنوان مسئله اصلی بیان و آن را گسترش می دهند و اگر آن موضوع فرعی آنقدر مهم بود که بیان نمودند پس چرا جهت رفع آن اقدام نمی کنند و هر چند وقت خودشان دوباره همان موضوع را در جامعه طرح و بیان می کنند. آیا جز آن است که منافعشان در طرح همین مسائل است. آگاهی مردم را باید به جایی رساند خودشان اصل و فرع را تشخیص تا از پرداختن به فرعیات خودداری و در پاسخ بگویند کاری با این مسائل نداریم و هرچه می گویید حق با شماست اما در راستای حل معضلات اصلی کشور چون بیکاری، تورم، و... چه کردید؟؟
این نوع برخورد را تمام مردم، مسئولان و بالاخص منتقدان باید سرلوحه خود قرار دهند و از پاسخگویی به شبهات مطروحه خودداری و تمام توان را جهت پیگیری مطالبات و قولهای داده شده متمرکز کنند مسلما راه مقابله و موفقیت همین است.
این نوع مقابله را به عنوان تئوری مقابله بدانیم آن را نشر داده تا دیگر کسی به خود اجازه ندهد برای فرار از پاسخگویی به طرح شبهات بپردازد.
نگارنده:
#حسین_رضازاده#تئوری_فرار#برجام#دروغ