به
#مجتبی_فرهنگیان:
از تهِ این کتابهای بیسروته
چیزی اگر میماسد
بگو چه کنیم با سوالهای بادکرده روی دستمان؟
از لایِ این مدرنهای همقبیلهای
بگذار یک ورِ سبیلات را
تا شنهای ساحل غربت، کِش بیاورم
بنشینم تاربهتار فاصلهمان را وجب کنم
هی رفیق!
بگو چه کنیم با سوالهای بادکرده روی دستمان؟
وقتی از ابرهای دودِ سیگار
بارانِ قهوه میبارد به خیابان
با چتر خیس و پالتویی بلند بیا
تا تلخ کنیم
کام این کافههای تازه به دوران رسیده را
با عربدههای باستانیِ این زهرمارِ دست ساز:
الههی خواب!
الههی بوقِ سگ تا خروسخوان!
مُقُر بیا چه کنیم؟
[با سوالهای بادکرده روی دستمان...]
.
.
#سعید_اخوانی#شعر_امروز #شعر_معاصر #شعر_آزاد #شعر_سپید #شعر_نو #اخوانیه