#غزل
با هرچه ننگ و نام مرا آفرید و رفت
خطی به سرنوشت سیاهم کشید و رفت
انگار روز خلقتِ من حوصله نداشت
ناف مرا به داغ جدایی برید و رفت
گویی که روز خلقتِ من ناامید شد
از خلقت بشر ، که لبش را گزید و رفت
یک شب میان گریه دوباره ظهور کرد
از چشمهای بیکسی من چکید و رفت
در دشت احتضار تبم را شنیده بود
حتی مزار خاطرهام را ندید و رفت
نقاش بیتفاوت دنیای رنگها
بر بوم زندگانی من غم کشید و رفت
شهریور از ۱۴۰۳
#محمدجلیل_مظفری
https://t.center/barfitarinaghosh