با نهج البلاغه

Канал
Логотип телеграм канала با نهج البلاغه
@banahjolbalagheПродвигать
233
подписчика
رسیدن به نهج البلاغه دشوار نیست، رسیدن به امیرالمؤمنین علیه السلام است که دشوار است! کاش کانال "با نهج البلاغه" فرصتی فراهم آورد که محو تماشای جمال دلربایش شویم! در اینجا 👈 @ashaiery 👉 دیدگاههای شما را مشتاقانه چشم به راهم.
بسم الله

🟣ترجمه کلمه «رعف»

✍️فعلِ «رعف» به معنای «سَبَقَ» یعنی حرکت سریع و ناگهانی است که با حرف «باء» متعدی می‌شود. وقتی مشغول سخن گفتن درباره کسی هستیم اما ناگهان به سرعت و به صورت غیرمنتظره‌ای وارد می‌شود، عرب می‌گوید: «بَيْنا نَذْكُرُه رَعَفَ به البابُ»(المحیط فی اللغة، ج 2، ص: 24). فَوران خون از بینی نیز به خاطر سرعت و غیرمنتظره بودنش رعاف نامیده شده است((زبیدی، تاج العروس، ج 12، ص: 233).

🔻امیرالمؤمنین علیه السلام درباره کسانی که بعد از ایشان به دنیا می‌آیند اما به ایشان ایمان دارند، فرمودند:
«وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِي عَسْكَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَيَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ يَقْوَى بِهِمُ الْإِيمَانُ : در همین لشکر ما کسانی کنار ما حضور داشتند که هنوز [حتی] نطفه‌شان منعقد نشده است و در آینده مادر گیتی آنها را به صورت غیرمنتظره‌ای خواهد زایید و (جریان) ایمان به دست آنها تقویت خواهد شد.» خطبه12

🔰صبحی صالح درباره تعبیر «سیرعف بهم الزمان» نوشته است: «روزگار،آنها را (از بينى خود) بيرون مى‏ريزد چنان‌که خون از بینی فوران می‌کند» بنابراین یکی از مؤلفه‌های معنایی «رعف» ناگهانی وغیرمنتظره بودگی است که لازم است در ترجمه‌ها برجسته شود.

🔻برای همین است که برخی مترجمان با دقت، در برگردان این جمله نوشته‌اند: «روزگار آنها را چون خونى كه بناگاه از بينى گشاده گردد، بيرون آورد» (آیتی، ص: 58.) با این حال بسیاری از مترجمان، چیزی بیش از معنای "به دنیا آمدن در آینده" را در ترجمه منعکس نکرده‌اند! (احمدزاده، ص: 16، دشتی، ص: 55 و ...)

#با_مترجمان_نهج البلاغه84
#محمد_عشایری_منفرد


https://t.center/banahjolbalaghe
بسم الله
مطالبی را که پیش از این توفیق داشتیم درباره بزرگ بانوی جهاد اصغر و جهاد اکبر و جهاد کبیر ، حضرت زینب سلام الله علیها منتشر کنیم؛ در لینک های زیر پی بگیرید. روی کلمات آبی رنگ فشار دهید.👇👇


1⃣خطبه زینب کبری یا خطبه علی علیه السلام؟

2⃣تکرار سخن امیرالمؤمنین در خطابه دخترش زینب علیهما السلام

3⃣به مناسبت سالروز وفات حضرت زینب بنت علی علیهما السلام





https://t.center/banahjolbalaghe
بسم الله

🔵تکرار سخن امیرالمؤمنین در خطابه دخترش #زینب علیهما السلام

«قَدِ اصْطَلَحْتُمْ عَلَى الْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ و نبَتَ المَرعَی علَی دِمَنکُم» (نهج البلاغة، خطبه 33)
شما با هم مصالحه کرده‌اید که کینه یکدیگر را در دل بپرورید و گلزار بر مزبله وجودتان روییده است

در اواخر دهه سی هجری علی علیه السلام به مردم کوفه فرموده بود که کوفه گلزار است اما گلزاری که بر روی یک زباله‌دان متعفنی از کینه‌ورزی و اختلاف روییده است.
... و حالا، بیست و چندسالِ بعد، حضرت زینب نیز همان تشبیه را به کار می‌گیرد و می‌فرماید:

«هل أنتم إلا کَمَرعَی عَلَی دِمَنَةٍ او کفِضَّةٍ علی مَلحُودَةٍ»
آیا شما چیزی جز یک سبزه‌زارِ [روییده] بر مزبله یا نقره‌ای زیبا بر روی یک سنگ قبر هستید؟

یعنی گلستان هستید اما گیاهانتان چون از مزبله متغذی شده و رشد کرده، چیزی جز ضرر و آسیب ندارد. یعنی نقره هستید اما در درونتان مرده‌ای بیش وجود ندارد!
↩️بی جهت نبود که بشیر بن خُزَیم اَسَدی میگوید وقتی خطابه اش در کوفه پیچید گمان میکردیم دوباره صدای علی ع در شهر پیچیده است!

#مناسبتی شماره 66 #حضرت_زینب س

لینک کانال↙️
https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

🟣رقیب‌تراشی و بدیل‌سازی برای شجاعت امیرالمؤمنین در سده اول اسلامی

🔸از جاهلیت تا قرن اول اسلامی، تاریخ عرب سه دوره‌ی جنگی به خود دیده است: جنگهای عصر جاهلی، جنگهای عصر نبوت، جنگهای عصر فتوحات خلفا. تاریخ برای هر یک از این سه دوره، قهرمانان و شجاعان بزرگ و نامداری را ضبط کرده است. بسطام بن قیس از ابطال نامدار جنگهای عصر جاهلی بود که عصر اسلام را درک کرد اما مسلمان نشد. عنبسة بن سحیم نیز از معروفترین سرداران و شجاعان عصر فتوحات است. علی بن ابی‌طالب علیه السلام نیز شهیرترین سردار جنگهای عصر نبوی است.

🔻در عصر خلفا و بنی‌امیه دستگاه حاکمیت، به جلوگیری از ذکر فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام اکتفا نکرده بود بلکه برای هر یک از فضائل او یک بدیل و یک رقیب تراشیده بود. ظاهرا رقیبی که برای شجاعت او تراشیده و به خورد فرهنگ جامعه داده بودند، بسطام (سردار شجاع عصر جاهلی) و عنبسه (سردار شجاع عصر فتوحات) بود.

🔹با این‌که لعن و سبّ امیرالمؤمنین، ده‌ها سال عبادت شمرده ‌شده بود و خفقان در حدی بود که به طور کلی ذکر فضائل علی علیه السلام ممنوع و خوف‌آور بود، ولی باز هم خورشید شجاعت آن حضرت در ورای این ابرهای سیاه خودش را نشان می‌داد. به طوری‌که در قرن دوم، مردم به خَلَف أحمر (180ق) که نسب‌شناس و شخصیت‌شناس برجسته روزگار خودش بود، مراجعه می‌کردند و می‌پرسیدند که علی علیه السلام شجاعتر بود یا عنبسه و بسطام؟ (ابن ابی الحدید (11/152) (اینجا را بخوانید)

┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه ۲۹۹
https://eitaa.com/banahjolbalaghe


🆔 https://t.center/Banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
Video
ابن ابی الحدید (11/152) در وصف امیرالمؤمنین علیه‌السلام:
✍️«سبحان الله از اين همه خصائص گرانبها و شريف كه به اين مرد ارزانى کرده است! چگونه ممكن است یک جوان مکّی كه از قبیله خودش خارج نشده و با آموزگاران حکمت هیچ ارتباطی نداشته است، در حكمت و الاهیات از افلاطون و ارسطو پیشروتر باشد! جوانی که با دانشمندان اخلاق و علم النفس هيچ معاشرتى نداشته،... از سقراط هم شهره‏‌ترباشد! جوانی که در ميان شجاعان تربيت نشده است (زيرا مردم مكه بازرگان بودند و اهل جنگ نبودند) از هر قهرمانی كه بر زمين گام برداشته، شجاع‏تر باشد!
خَلَف احمر* را گفتند: عنبسه و بسطام*دليرتر بوده‌اند يا على بن ابى طالب؟ گفت: عنبسه و بسطام را بايد با بشر مقايسه كرد نه با كسى كه فراتر از بشر است! گفتند: به هر حال بگو! گفت: به خدا سوگند كه على اگر فقط بر سر آنان فرياد مى‏‌كشيد، آنان جان می‌سپردند بدون آن که به آنها حمله‌ای كند!»

پ ن:
*خلف احمر، ابومُحرز خلف بن حیّان، شاعر پرکار و از ناقدان و راویان مهم شعر عربی در قرن دوم است. وی در نحو، غریب و اخبار و ... تبحر خاصی داشته و در سال 180 هجری وفات یافته است. او را معلم اصمعی و معلم اهل بصره دانسته‌اند و نقل کرده‌اند که اخفش شعرشناس‌تر از او و اصمعی سراغ نداشته است.

**عَنْبَسَة بن سُحَيْم یکی از جنگاوران بزرگ عصر اسلامی است که فتوحات غرب و آندلس و فرانسه به وسیله او انجام شده است.

***بَسطام بن قیس شیبانی، از مشهورترین ابطال و پهلوانان جاهلیت بود که اسلام را درک کرد اما مسلمان نشد و در حدود سال دهم هجری کشته شد.

https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

#لطایف_ادبی حروف جاره در قرآن و نهج البلاغه

⁉️در آیه مبارکِ «وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى‏ هُدىً أَوْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» (سبأ: 24) چرا برای «هدایت»، حرف جر «عَلی» و برای «ضلال»، حرف جر «في» به کار رفته است؟

☑️#زرکشی در برهان میگوید: صاحب هدایت گویا بر اوضاع تسلط دارد به هر سو که با دقت مینگرد، اشیاء برای او آشکار است و با اراده و آگاهی انتخاب میکند و پیش میرود اما صاحب ضلالت گویا در گمراهی خودش غرق شده و در تاریکی عمیقی فرو رفته و خودش هم نمیداند که در کجا هست و به کجا میرود! (البرهان في علوم القرآن، ج‏4، ص: 154)

🔸در نامه 31 #نهج_البلاغه نیز آمده است:
وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُودا؛ً الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ
امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در تصویر این عقبه کئود، «مسافر سبک‌بار را با حرف جاره فی» و «مسافر سنگین‌بار را با حرف جاره علی» به تصویر کشیده‌اند.

دوگانه «فی و علَی» در ساخت #تصویر، دوگانه بسیار زیبایی است که در صحیفه و نهج البلاغه به کرات به کار رفته و #زیبایی_شناسی و نیز تفسیرِ آن، نیاز به بررسی بیشتری دارد. شاید بتوان #پایان_نامه ای در مقطع ارشد یا حتی دکتری، درباره لطائف کاربست حرف جر فی و علی در قرآن و نهج البلاغه تدوین کرد.


#بازیباییهای_نهج، شماره75
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄

لینک کانال با نهج‌البلاغه
🆔

https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

شناسایی ۳۰۰۰ نسخه قدیمی نهج‌البلاغه

✍️ حجت الاسلام والمسلمین استاد سیدمحمدکاظم طباطبایی (بهمن ۱۴۰۲):

اکنون در دارالحدیث قم در حال انجام تصحیحی نسبت به نهج‌البلاغه هستیم و تاکنون حدود سه هزار نسخه خطی شناسایی کرده‌ایم که از این تعداد، ۱۲۰ نسخه را انتخاب کرده‌‌ایم، ۸۰ نسخه گزیده شده و در حال کار بر روی ۴۰ نسخه هستیم که ۱۰ نسخه آن مربوط به قرن پنجم، یعنی همان قرنی که نهج‌البلاغه در آن نوشته شده، است.
نهج‌البلاغه کتاب بی‌نظیری است که حتی کتاب صحیح بخاری و مسند احمدبن حنبل که کتاب‌های مشهور اهل سنت هستند نیز اینگونه نیست. کتاب کافی که مهم‌ترین کتاب حدیثی ماست نیز اینگونه نیست. کهن‌ترین نسخه کتاب کافی مربوط به قرن هفتم است که البته ناقص هم است. در حالی که چند نسخه قرن پنجمی از نهج‌البلاغه باقی مانده است. نسخه‌های قرون شش و هفت نیز بسیار زیاد است.

یاقوت مستعصمی که بزرگ‌ترین خطاط عرب در دوران خودش بوده، مقید بوده که سالی یک بار قرآن و یک بار نهج‌البلاغه را بنویسد که نسخه‌های آن در دسترس است. از این منظر نهج‌البلاغه بی‌نظیر است. ...
درست است که نگاه مرحوم سید رضی نگاه ادیبانه بوده است ولی مطالب آن مطالب شایسته و بی‌نظیری است و علو مضمون و محتوا در این کتاب مورد توجه بوده است. همچنین گستردگی و تنوع حوزه‌های معرفتی نیز مورد توجه است. یعنی در نهج‌البلاغه مباحث توحیدی، تاریخی، تربیتی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و … مطرح شده است. مباحثی که به درد همه مردم می‌خورد و می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

لینک متن کامل سخنرانی استاد طباطبایی
https://andishehma.com/nahjolbalaghe-farataraz-zaman-makan/


┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄

لینک کانال با نهج‌البلاغه
🆔https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

خطا در پاسخ دادن به پرسش از شیعه یا سنی بودن فرماندهان شهید حماس

1️⃣در اردوگاه صفین، در سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام چند گسل وجود داشت. گسل نخست، این بود که یاران امیرالمؤمنین علیه السلام دو گروه بودند: یک گروهشان عثمان را شهیدی مظلوم و بی‌گناه می‌دانستند و از دشمنان و قاتلانش بیزار بودند و گروه دیگر عثمان را کافری می‌دانستند که به سبب خطاهای خودش کشته شد! گسل دوم نیز این بود که اکثر سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام، نومسلمانان پس از فتوحات یا جوانان تازه به دوران رسیده‌ای بودند که از حدیث غدیر بی‌خبر بوده و شیخین (یا خلفای ثلاث) را جانشینان واقعی رسول الله می‌دانستند (!) و تعداد اندکی از یارانش هم به «نصب منصوص علی ع برای جانشینی پیامبر» اعتقاد داشتند. (اینجا را بخوانید)
شاید دشوارترین کار امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ صفین ایجاد انسجام و الفت و اتحاد در چنین سپاه تفرقه‌خیزی بود که متکلمان معتزلی آن را اعجاز سیاسی علی ع دانسته‌اند (اینجا را بخوانید).

2️⃣«نصب منصوص امیرالمؤمنین علیه السلام به جانشینی بلافصل رسول‌الله صلی الله علیه و آله» به عنوان کلیدی‌ترین باور برای تمایز شیعه از سنّی مسأله‌ی بسیار مهم و پرتأثیری است که ناموس اعتقادی شیعه نیز محسوب می‌شود. با این حال، در اردوگاه صفین،"باز کردن باب گفتگو درباره این مسأله" موجب انشقاق سپاه و تفرقه در جبهه‌ی حق می‌شد. بویژه این‌که اگر علی علیه السلام باور واقعی‌اش درباره شیخین را اظهار می‌کرد، اکثر فرماندهان و سپاهیانش از اطرافش پراکنده می‌شدند.اتفاقا معاویه خیلی تلاش میکرد این گسل را در سپاه علی ع فعال کند (نامه 28 نهج البلاغه) (اینجا را بخوانید)

3️⃣در چنین شرایطی یک روز یکی از اقارب امیرالمؤمنین که ظاهرا خودش از باورمندان به نصب منصوص امیرالمؤمنین بود، باب این گفتگو را باز کرد! امیرالمؤمنین علیه السلام هرچند به اجمال پاسخ کوتاه و غیرصریحی به او دادند اما او را به جهت موقعیت‌نشناسی در طرح یک مسأله‌ی درست، توبیخ کردند (يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ اَلْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَد) واز او خواستند که در این شرایط به چیزی جز آل ابوسفیان نیندیشد (هَلُمَّ اَلْخَطْبَ فِي اِبْنِ أَبِي سُفْيَان)؛ (خطبه 162 نهج البلاغه) (اینجا را بخوانید)

4️⃣پرسشهایی مانند «شیعه بودن یا سنی بودن رهبران حماس»، «نیل یا عدم نیل آنان به شفاعت اهل بیت» و «شهید بودن یا نبودن آنان» به اندازه همان پرسشی که آن برادر بنی‌اسدی در صفین مطرح کرد، نابجا و نشانه‌ی «قَلِقُ اَلْوَضِين» بودنِ پرسشگر است . ما نیز با تأسی به امیرالمؤمنین علیه السلام، به جای این‌که در دام چنین پرسشگرانی افتاده و پاسخ صریح بدهیم که فلان فرمانده حماس شیعه شد یا نشد، باید آنها را متقاعد کنیم که امروز زمان مناسبی برای این پرشسها نیست.


┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه 298
#محمد_عشایری_منفرد


https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

🟣صرف زدگی در ترجمه کلمه عنود

در وصف دنیا آمده است: «وَ هِيَ اَلْمُتَصَدِّيَةُ اَلْعَنُونُ ... وَ اَلْعَنُودُ اَلصَّدُودُ» (خطبه 233)

یکی از اوصاف دنیا «اَلْعَنُودُ اَلصَّدُود» است.
🔸عنود به معنای منحرف است اما «صدود» ریشه‌‌اش (صدد)، به صورت لازم و متعدی به کار رفته است. بنابراین اگر از فعل لازم مشتق شده باشد به معنای «رویگردان» و اگر از فعل متعدی مشتق شده باشد به معنای «بازدارنده» است.

🔻کلمه «عَنَد» در لغت، به معنای ستم نیز به کار رفته است اما کلمه «عنود» که از آن مشتق شده به معنای ظالم نیست بلکه به معنای کسی است که “از جماعت منحرف شده و تکروی می‌کند” (کتاب العین، 2/43).

برخی از مترجمان (مانند مترجمان شرح ابن میثم) در ترجمه «اَلْعَنُودُ اَلصَّدُودُ» آورده‌اند: «و از راه راست و جايگاه نعمت منحرف شونده و رویگردان»
مترجمانی که عنود را به «دشمن»، «کینه‌توز» یا «ستمگر» برگردانده‌اند دچار صرف‌زدگی شده و براساس یک قیاس صرفی چنین انگاشته‌اند که وقتی ریشه کلمه‌ی «ع‌ن‌د» به معنای ظلم و دشمنی و کینه‌ورزی باشد، «عنود» هم باید به معنای دشمن و ظالم و کینه‌توز باشد!

دشتی: «دشمنى حيله گر»،
شیروانی: « ستمگرى است بيراهه‌رو،»
معادیخواه: «كين توزى باز دارنده»
افتخارزاده: «و كينه ورى بازدار»


#با_مترجمان_نهج البلاغه 83

#محمد_عشایری_منفرد


لینک کانال↙️
https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله
🟣بیماری‌های شناختی در گرماگرم ستیز حق و باطل

«أَضْرَعَ اَللَّهُ خُدُودَكُمْ وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ لاَ تَعْرِفُونَ اَلْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ اَلْبَاطِلَ وَ لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ» خطبه 68
[ای مردم کوفه] خداوند چهره‌تان را ذلیل و دارائی‌هایتان را نابود کند چون آن‌گونه که به باطل تمایل دارید، به حق تمایل نشان نمی‌دهید و آن‌گونه که حق را تضعیف می‌کنید، باطل را تضعیف نمی‌کنید.

🔸یک بیماری در مقام در مقام فهم؛
«شناخت شوق‌آور» یا «شناخت شیفتگی‌ساز» نوع خاصی از شناخت است که همراه با پذیرش و قبول و خضوع است. در زبان عربی کلمه «عَرَفَ»، گاه به معنای چنین شناختی به کار می‌رود؛چنان که حضرت در آستانه جنگ جمل به زبیر فرمود: «عرفتنی بالحجاز و انکرتنی بالعراق؟!».
انسان گاه قلب خود را در خدمت داده‌ها و تحلیل‌های خاصی قرار می‌دهد و در نتیجه مقدمات دور و نزدیک را به گونه‌ای فراهم می‌کند که قلبش باطل را بهتر بفهمد و مشتاقانه‌تر بپذیرد و برعکس؛ قلب خود را از داده‌ها و تحلیل‌هایی که می‌تواند موجب «شناخت شوق‌آور جبهه حق» شود، دور نگه‌می‌دارد. (لاَ تَعْرِفُونَ اَلْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ اَلْبَاطِلَ)

🔸دو بیماری در مقام نقد و تحلیل؛ (لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ)
«برجسته کردنِ» نقاط ضعف جبهه خودی یک بیماری است؛
«برجسته‌ دیدنِ» نقاط ضعف جبهه خودی یک بیماری دیگر است!




┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه 297
#محمد_عشایری_منفرد


https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

🔵نغمه‌ی ضدجنگ؛ شومترین نغمه

خطبه 34 نهج البلاغه یکی از خطبه‌‌هایی است که حضرت امیر علیه السلام در آن ، مردم کوفه را به همراهی در جنگ ترغیب می‌کنند. در خاتمه این خطبه، اشعث بن قیس به حضرت امیر علیه السلام اعتراضی می‌کند و حضرت در پاسخ به اعتراض او سخنانی ایراد می‌کنند، که متن این گفتگو در کتاب سلیم بن قیس، بازتابانده شده است.

🔸حسب نقل سلیم بن قیس، در اثنای پاسخ حضرت آمده است:
«وای بر تو ای پسر قیس، این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم شد که تنها یکی از آنها بهشتی‌ است و از میان آن هفتاد و دو فرقه‌ی دیگر که دوزخی‌اند، بدترینشان و مبغوض‌ترینشان در نزد خداوند و دورترین آنها از رحمت الاهی، فرقه‌ی سامره است که می‌گویند: «نه به جنگ» (لا قتال) در حالی‌که دروغ می‌گویند چون خداوند عزوجل در کتاب خود و سنت رسولش به جنگ با باغیان و مارقان فرمان داده است.

📚ويْلَكَ يَا ابْنَ قَيْسٍ إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ تَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً؛ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي الْجَنَّةِ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ شَرُّهَا وَ أَبْغَضُهَا إِلَى اللَّهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْهُ السَّامِرَةُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا قِتَالَ‏ وَ كَذَبُوا قَدْ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقِتَالِ هَؤُلَاءِ الْبَاغِينَ فِي كِتَابِهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ [وَ كَذَلِكَ الْمَارِقَةُ] (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 663)


┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه 296
#محمد_عشایری_منفرد

https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

🟣دو عامل مهم برای نجات از سلطه دشمن


أَيُّهَا اَلنَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ اَلْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ اَلْبَاطِلِ لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ خطبه 165
ای مردم اگر در یاری حق، پشت یکدیگر را خالی نمی‌کردید و در تضعیف کردن باطل، سستی نمی‌کردید، هرگز کسانی که مثل شما نیستند در شما طمع نمی‌کردند و کسانی که بر شما مسلط شدند، تقویت نمی‌شدند.

🔻1) تخاذل در یاری حق ؛ د ر خطبه 27 نیز فرموده است: مردمی که در هنگام یاری حق، به جای سبقت گرفتن و پیشگام شدن، کار را به دیگری حواله دهند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند و سرزمین خود را از دست می‌دهند (فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ اَلْأَوْطَانُ).

🔻2) سستی در تضعیف باطل، جامعه‌ای که به جای تضعیف کردن جبهه باطل، به تضعیف جبهه حق بپردازد، مانند مردم کوفه زیان خواهد کرد چنان‌که امیرالمؤمنین علیه السلام به مردم کوفه فرمود: «وَ لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ»



┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه 295
#محمد_عشایری_منفرد

https://t.center/Banahjolbalaghe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لاعذب اللّه أُمّي أَنَّهَا شَرِبَتْ
حُبّ الْوَصِيّ وغذتنيه بِاللَّبَن ِ.

وَكَانَ لِي وَالِد يَهْوَى أَبَا حَسَنٍ
فَصِرْت مِنْ ذِي وَذَا أَهْوَى أَبَا حَسَنٍ ِ

خدا رحمت کند مادرم را که شهد محبت امیرالمؤمنین را نوشید و آن را در شیر خود به من نوشاند.

پدری نیز داشتم که عاشق ابوالحسن بود
من از آن مادر و این پدر، عاشق ابوالحسن شده‌ام.



🆔https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله
🟣مرگ یا شهادت؟
«مَنْ لَمْ يُقْتَلْ مَاتَ: هرکس به شهادت نرسد می‌میرد»

سید محمدمهدی شفیعی در یک مصراع از یکی از غزلهایش گفته است: «هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست» این مصراع، ترجمه‌ی خوبی است برای این جمله‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام.)


فرستادگان امیرالمؤمنین از نزد طلحه و زبیر برگشتند و گفتند که طلحه و زبیر همه درهای صلح و سازش را بسته‌‌اند و تنها راهی که باقی نهاده‌اند، جنگ است. چنین بود که حضرت خطابه‌ای ایراد کردند تا سپاه را آماده نبرد جمل کنند. در ضمن آن خطابه فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ الْمَوْتَ لاَ يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ وَ لاَ يُعْجِزُهُ الْهَارِبُ لَيْسَ عَنِ الْمَوْتِ مَحِيدٌ وَ لاَ مَحِيصٌ، مَنْ لَمْ يُقْتَلْ مَاتَ. إِنَّ أَکرم الْمَوْتِ الْقَتْلُ، وَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ مِنْ مَوْتَةٍ وَاحِدَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ: » (ابن ابی‌الحدید 1/306)

🔗بخشهایی از این خطابه را سید در خطبه 123 نهج ا لبلاغه آورده است اما جمله‌ی « مَنْ لَمْ يُقْتَلْ مَاتَ» در نهج البلاغه ذکر نشده است.

┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه 294
#محمد_عشایری_منفرد

https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

«فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا
به خدا سوگند، هر ملتى كه در قلب سرزمينش مورد تهاجم قرار گرفت، بى هيچ استثنائى خوار و زبون شد
فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ اَلْأَوْطَانُ
اما شما از قبول مسئوليت ها سر باز زديد و به ديگرانش وا نهاديد و همديگر را تنها گذاشتيد، تا سرانجام دشمن يورش آورد و تاخت و تاز آغازيد و پايگاههاتان را، يكى پس از ديگرى، به تصرف خويش كشيد»

📖(خطبه 27 نهج البلاغه)


https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

🟣عزت و مقاومت در برابر زورگویان

«لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ: آدم ذلیل نمیتواند جلوی ظلم را بگیرد». خطبه 29

در برخی مصادر (غیر از نهج البلاغة) بعد از این جمله آمده است:
«هيهات هيهات‏ لا يدفع الضّيم الذّليل و لا يُدرَك الحقّ إلّا بالجدّ و العزم و استشعار الصّبر: آدم ذلیل نمی‌تواند جلوی ظلم را بگیرد. اصلا حق، فقط با جدیت و عزم راسخ و بردباری فراوان به دست می‌آید.»

برای ذلیل نشدن، سه کلیدواژه‌ی طلایی لازم است: «جدّ، عزم و استشعار الصبر»

🔻آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی در شرح این سخن نوشته است:
«سزاوار است كه اين دو جمله را با آب طلا بنويسند و هر روز و هر شب براى مردم ستمديده جهان تكرار كنند تا جزء فرهنگ آنها شود و در اعماق روح و خون آنها نفوذ كند... نبايد فراموش كرد كه با زورمندان و ستمگران جز با زبان زور نمى‏توان سخن گفت.»
📚پيام ‏امام‏، ج 2، ص: 214


┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄


#با_معارف_نهج البلاغه 293
#محمد_عشایری_منفرد

https://t.center/Banahjolbalaghe
بسم الله

🟣 #نسخه_بدل و تحریف در جمله «لنرد المعالم من دینک»

در خطبه 131 نهج البلاغه آمده است: «...اللّهمّ إنّكَ تعلم أنّه لم يكن الذي كان منّا منافسةً في سلطان و لا التماس شيء من فُضُول الحُطام، و لكن لِنَرد المعالم من دينكَ...: خداوندا خود می‌دانی که آن‌چه از ما سرزد، نه از روی شیفتگی به قدرت بود و نه برای به دست آوردن ثروت دنیا لکن برای این بود که ....»

جمله «لنرد المعالم من دینک» در نسخه کتابخانه آیت‌‌‌الله مرعشی به این صورت نوشته شده است: «لکن لنَرُدَّ الفائتَ من دینک». این نسخه بدین معنا است که "بخشی از دین خدا در ایام خلافت خفا از بین رفته و امیرالمؤمنین علیه السلام در صدد برگرداندن آن بخش فوت شده‌ی دین است". («الفائت»= فوت شده، «نَرُدّ»= بازگرداندن آن‌چه که از بین رفته)

🔸اولین اتفاقی که برای متن افتاده، این بود که کلمه‌ی «الفائت» در نسخه‌های دیگر به «المعالم» تبدیل شده است. با این‌حال باز هم اگر کلمه‌ی «لنرُدّ» (با دال مشدد و راء مضموم) باقی می‌ماند، هنوز می‌توانست با وضوح کمتری همان معنا را برساند چرا که کلمه‌ی «نرُدّ» نیز به معنای بازگرداندن است و از این رو بی‌اشاره به "از بین رفتنِ معالم دین" نیست.

اتفاق دوم این بود که در #نسخه صبحی صالح، تشدید را از روی دال و ضمه را از روی راء برداشتند و کلمه‌ی «لنرُدّ» را تبدیل کردند به کلمه‌ی «لنرِدَ» تا معنای بازگرداندن نیز که می‌توانست اشاره‌‌‌ای به منظور امیرالمؤمنین داشته باشد، از بین برود (ن ک: مقدمه قیس عطار بر کتاب نهج البلاغه).

┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#اختلاف_نسخه

#با_معارف_نهج البلاغه 292
#محمد_عشایری_منفرد


https://t.center/Banahjolbalaghe
Telegram Center
Telegram Center
Канал