مبارزان چهارمحال وبختیاری

#مریم_اکبری‌منفرد
Канал
Политика
Образование
Новости и СМИ
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала مبارزان چهارمحال وبختیاری
@bameiran2017Продвигать
579
подписчиков
12,1 тыс.
фото
16,2 тыс.
видео
2,23 тыс.
ссылок
آزادي ايران زمين نزديك است ، دراين امر ملي وميهني سهيم باشيم
فراخوانفراخوان اقدام فوری عفو بین الملل برای آزادی بی قید و شرط #مریم_اکبری‌منفرد

#مریم_اکبری‌منفرد یک زندانی عقیدتی است که بیش از ۱۰ سال است به صورت مداوم و بدون مرخصی در زندان به سر می‌برد. او باید فورا و بدون و قید و شرط آزاد شود.

🔸 مریم اکبری منفرد صبح زود ۱۰ دی ۱۳۸۷ بازداشت شد و خانواده وی تا پنج ماه از وضعیت و محل نگهداریش هیچ اطلاعی نداشت. مریم اکبری منفرد تا ۴۳ روز پس از بازداشت در #سلول_انفرادی بسر می‌برد و تحت بازجویی‌های شدید قرار داشت. او از دسترسی به وکیل مدافع محروم بود و وکیل مدافع تسخیری خود را برای اولین بار در روز دادگاه ملاقات کرد.

🔸 مریم اکبری منفرد در خرداد ماه ۱۳۸۸ پس از یک محاکمه به شدت ناعادلانه توسط دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه به ۱۵ سال زندان محکوم شد. تحقیقات عفو بین‌الملل نشان می‌دهد که این اتهام فقط به خاطر تماس‌های تلفنی مریم اکبری منفرد با خواهر و برادرش که از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند و یک‌بار ملاقات با آن‌‌ها در نزدیکی اردوگاه اشرف در عراق، صادر شده است. به گفته همسر مریم اکبری منفرد در جریان دادگاه قاضی به مریم گفته است: «او تقاص عمل برادر و خواهرش را که با سازمان #مجاهدین خلق ایران کار می کنند پس می‌دهد.»
🔸 درخواست‌های مکرر مریم اکبری منفرد برای تجدیدنظر در پرونده‌اش بدون ارائه دلیل از سوی مراجع مربوط رد شده است.
🔸 این زندانی عقیدتی در سال ۱۳۹۵ به دلیل طرح یک شکایت که در آن خواهان انجام تحقیقات رسمی در مورد کشتار جمعی مخالفان سیاسی زندانی در تابستان سال ۱۳۶۷ از جمله خواهر و برادرش شده بود، با برخورد تلافی‌جویانه مواجه شده و از حق دسترسی به خدمات درمانی و ملاقات با خانواده محروم شد.
🔸 سه برادر و یک خواهر مریم اکبری منفرد در دهه ۶۰ در ایران اعدام شدند. مریم اکبری منفرد در آبان ۱۳۹۵ در در یک نامه سرگشاده از زندان، نوشت:«سه برادر و یک خواهرم در دهه ۶۰، در زندان اعدام شدند. برادر کوچک‌ترم، عبدالرضا اکبری منفرد، در سال ۵۹ و در حالیکه دانش آموز بود و فقط ۱۷ سال داشت، بازداشت شد. جرمش پخش نشریه مجاهد بود. او سه سال تمام در سلولهای انفرادی زندان گوهر دشت – رجایی شهر – به سر برد و با وجود این که در دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس محکوم شده بود، تا سال ۶۷ در زندان نگه داشته شد و سرانجام در مرداد همان سال، با جمع کثیری از زندانیان، به شهادت رسید. علیرضا اکبری منفرد، برادر دیگرم، در ۱۷ شهریور سال ۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال در زندان اعدام شد. تمام فرایند دستگیری، محاکمه و اجرای حکم او، در ۱۰ روز طی شد. در مراسم شب هفت او، ماموران به خانه ما حمله کردند و تعدادی از مهمانان را دستگیر و به زندان اوین و کمیته مشترک منتقل کردند. در میان دستگیر شدگان، مادر و خواهرم، رقیه اکبری منفرد حضور داشتند. مادرم پس از پنج ماه از زندان آزاد شد. اما خواهرم، که از سوی دادگاه به هشت سال زندان محکوم شده بود، در مرداد سال ۶۷ و در حالیکه در حال گذراندن سالهای پایانی دوران محکومیتش بود، اعدام شد.»

🔸 #عفو_بین‌الملل خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط مریم اکبری منفرد است چرا که او یک زندانی عقیدتی است و بر اساس دخالت دولت در حریم خصوصی و خانوادگی و مکاتباتش محکوم شده است.
☘️🌺🍀#مریم_اکبری‌منفرد مقاوم تر از همیشه بر ادامه مبارزه اش پای می فشارد

#زندانی_سیاسی مریم اکبری منفرد[۱] در آستانه دهمین سال محکومیت خود نامه سرگشاده ای از بند زنان #زندان_اوین به بیرون فرستاد. در این نامه سرگشاده او از رنجهای خود و خانواده اش طی این سالیان سخن گفته و عهد کرده است که مقاوم تر از هر زمان به مبارزه خود ادامه دهد.

بخشهایی از این نامه ذیلاً آمده است:
نیمه شب ۹ دی ماه ۱۳۸۸، شبی سرد و بارانی، به بهانه‌ی پاره‌ای از توضیحات مرا از کودکانم جدا کردند که به دفتر پیگیری ببرند و تا ظهر ۱۰ دی بازگردم… به دلیل این که همسرم منزل نبود اجازه خواستم صبح زود بعد از راهی کردن بچه‌ها به مدرسه و مهدکودک خودم را به دفتر پیگیری معرفی کنم که موافقت نکردند.
این سال‌ها فراز و نشیب بسیار داشت. به #گوهردشت و #قرچک_ورامین تبعید شدم. #دختران زیبای من بزرگ شدند ولی کسی ندانست چطور گذشت. همان گونه که کسی ندانست بر پدران و مادران داغدار و چشم انتظار ما چه گذشت. پدر و مادرانی که در روزهای ملاقات به جای دیدار عزیزانشان ساک خونین تحویل گرفتند. پدران و مادرانی که به جای دیدن دخترانشان یک اسکناس پنجاه تومانی بابت مهریه دریافت کردند. تمام این سال‌ها با مشقت‌هایش گذشت.
در سلول‌هایی بودم که حس می‌کردم در روزگاری خیلی دور خواهرم و برادرانم در اینجا بوده‌اند. پیش از این برای به دست آوردن نشانی از عزیزانم در #خاوران‌ها بودیم و حال احساس می‌کنم به آن‌ها نزدیکترم و حضورشان را حس می‌کنم. اینجا در هر در و دیواری نشانی از آن‌ها حک شده است.

جفای این رژیم سفاک همیشه با ما بوده و هست. مادرم را در کودکی از دست دادم و پدرم چشم انتظار از دنیا رفت. ولی یک چیز را همیشه می‌دانستیم و به آن آگاه بودیم: این که دست باندهای اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و اعتدالی همگی به خون عزیزانمان آغشته است. اصول‌گراها با شمشیری کشیده از روبرو و اصلاح‌طلبان با نقابی برچهره و گاه نزدیک‌تر از آن چه بشود باور کرد، با فریب و ریا نشسته بر سفره‌هامان در چهاردیورای زندان، با رخنه کردن در خلوتمان در چهره‌ی دوست و با ادعای همدلی، تازیانه‌ها زدند که التیام آن میسر نگردد مگر با رخ نمودن چهره‌ی تک‌تک‌شان از زیر نقاب ریا و بر ملا نمودن ِ دستانی خونین که زیر ردای مکر پنهان کرده‌اند و اعتدالی‌ها که ملغمه‌ای هستند از این دو، قاطعیت استبدادی کور و مکری خانمان سوز.
در آستانه‌ی دهمین سال حبسم درود می‌فرستم بر تک تک مبارزان راه آزادی که تحمل سال‌های حبس و محرومیت و درد مقاوم‌ترشان ساخت و شادمان از افزایش آگاهی و شناخت جامعه‌ی درد کشیده که حصار دروغین باندهای این حزب تک صدا و ارتجاعی را در نوردیده به طلیعه‌ی فردا نزدیک‌تر می‌شود.

👇👇👇
https://bit.ly/2SdKsYt