بلوطستان | baloutestan

‍ .


ما امانت داران خوبی نبودیم

عبدالرضا شهبازی / بلوطستان

دکتر پرستو بخشی  دیگر در میان ما نیست، حالا به هر دلیلی، مرگ او را در آغوش گرفت و در کنار پدر و مادرش آرام گرفت، پدر و مادری که آرزوهای بلند و زیبایی برای دختر جوان شان داشتند، آنها پیش از پرستو پر کشیدن و رفتن و پرستو طاقت دوری آنان را نداشت، مرگی خودخواسته یا شرایطی که مرگ را برایش فراهم کرده بود. میان این دو تفاوت فاحشی وجود دارد.
چقدر دیگران در این مرگ مقصر هستند و باید در مقابل وجدان خود پاسخ گو باشند بماند برای آنها و خلوت  تنهایی شان.
نمی دانم در کجای این جهان بی رحم و کج اندیش ایستاده ایم که جوانمردی و مروت کمترین نقش را دارد در زندگی ما بازی می کند.
دکتر پرستو بخشی می تواند دختر من باشد، خواهر تو و یا فرزند مادری داغ دیده  که زمینه مرگش را فراهم کرده اند تا دیگر نباشد.

این سؤال مطرح هست که اگر یک نفر  تنها یک نفر در میان  خیل عظیم آدم ها یک روز، یک ساعت  و یا حتی  چند دقیقه قبل از این اتفاق در کنار پرستو قرار می گرفت و حرف های او را گوش می داد، آیا این اتفاق ناگوار برای یکی از موثرترین فرزندان این آب و خاک می افتاد؟
قطعا دکتر پرستو بخشی متخصص قلب و عروق از ما بیشتر معنی مرگ و جدال با آن را می فهمید و زندگی را شاید از همه ما بیشتر دوست داشت، اما به آن پایان داد.
ای کاش متولیان سلامت کشور بدون توجه به حاشیه ها و شانتاژ های رسانه ای با دقت بیشتری این مرگ های ناگهانی را در میان کادر سلامت کشور بررسی کند، به دنبال راه حل های منطقی برای رفع مشکلات باشد تا دیگر شاهد چنین مرگ های دلخراشی نباشیم.
و نکته آخر اینکه ای کاش  افرادی که زمینه این مرگ را به هر شیوه ممکن فراهم نموده اند در مقابل وجدان خود و وجدان بیدار و آگاه جامعه پاسخی منطقي داشته باشند  و گر نه سالها باید عذاب این مرگ هولناک را به دوش خود بکشند.

روح دختر جوان سرزمین مان دکتر پرستو بخشی در آرامش ابدی باد.

*توضیح :  دکتر پرستو بخشی متخصص قلب و عروق پزشک طرحی  بیمارستان ابن سینا شهرستان دلفان  مرگ را در آغوش گرفت.

#عبدالرضا_شهبازی
#پزشک #پزشکان_بدون_مرز #پرستاری #سلامت
#مرگ #پرستو_بخشی
#وزارت_بهداشت_درمان_و_آموزش_پزشکی
#بیمارستان
#بیمار

🅱 @baloutestan

✅دردهای مبهم

#عبدالرضا_شهبازی

شاید این اتفاق برای خیلی از شما ها هم افتاده باشد که بخشی یا نقطه ای از بدنتان درد بگیرد و با هزار آزمایش و بررسی پزشکی منشا آن پیدا نشود.
روزگاران پیش از این بیشتر این دردها با آب داغ نباتی توسط مادران و مادر بزرگ ها مداوا می شد. در بعضی مواقع هم اگر آب داغ نبات کارساز نبود . مادر با تمام وجود و احساش فرزند را در آغوش می گرفت و به او می گفت: 《 روله چیزی نیست این اعصابته 》 و این درد های عصبی گم شده ریتم زندگی را به هم می ریخت.
علم پزشکی که پیش رفت کرد این دردهای عصبی بیشتر نمایان شدند و نتیجه آن شد سبد سبد قرص های آرام بخش و خواب آور.
سئوال اینجاست که این دردهای عصبی مبهم و گنگ باید تا کی توسط قرص های آرام بخش و خواب آور پیش برود.
این ها را گفتم تا از کالبد تن بیرون بروم و غوطه ور شوم در کالبد جامعه که پُر از درد های مبهم و گنگ است. دردهای مبهم سیاسی، دردهای مبهم اجتماعی و آسیب های پی در پی آن ، دردهای مبهم و متورم شده اقتصادی که هر روز غده های چرکین فسادی از آن در گوشه ای از جامعه سر باز می کند. دردهای مبهم فرهنگی که متولی خاصی در جامعه ما ندارد و تقریبا همه افراد جامعه چه مسئول و غیر مسئول در این زمینه کارشناس و صاحب نظرند و نمی دانم چرا با این همه کارشناس خبره فرهنگی اوضاع فرهنگی روبراهی نداریم.
با تمام پیش رفت های علمی این دردها روز به روز دارند مبهم و گنگ تر می شوند. دیگر نه از آب داغ نبات کاری ساخته است و نه قرص های آرام بخش کاربردی دارد. برای دردهای نوع دوم که کالبد جامعه را در معرض خطر جدی قرار داده اند فکر دیگری اندیشید. این دردها نیاز به جراحی دارند. باید غده های چرکین اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را اساسی مداوا کرد و گر نه این دردها جامعه ما را برای همیشه به کما خواهد برد.

🅱 @baloutestan

✅مشق شب

#عبدالرضا_شهبازی

هنوز مشق تصمیم کبرا را به پایان نبرده بودیم که سرخی گونه های او فضای مجازی را پر کرد از عکس های متفاوتش . روباه آمده بود تا قالب پنیر را از زاغک برباید بی آنکه بداند زاغک با گذشت زمان پیتزا خور شده است.
دل مان گرم بود به قصه های مادر بزرگ زیر کرسی های مهربانی و شاه نامه خوانی پدر بزرگ.
روزی چند بار از شعر 《کتاب من یار مهربانم 》می نوشتیم تا کلمات رسوخ کنند در دل و جانمان.
آسیابان گندم را آرد کرده بود و نانوا آرد را به نان تبدیل کرده بود و بابا با نان به خانه آمد و ما آموخته بودیم گندم را چه کسی آرد کرد، آسیابان ، کدام آسیابان همان آسیابانی که دوست ماست.
ما فقط مشق شب می نوشتم و انشای مان خوب شده بود و در این مشق نوشتن ها درس زندگی می آموختیم. بی آنکه پدرمان نگران خریدکتاب های گاج باشند یا مدرسان شریف برای ما برنامه ریزی کرده باشند.
زمان به سرعت در حال تغییر بود. دیگر تنها مافیای مواد مخدر نداشتیم که جان و مال آدم ها را تهدید می کرد. مافیاهای دیگر شکل گرفت. مافیای داروی قاچاق، مافیای خروج شمش های طلا، مافیای شکر شکل گرفت تا قند خون همه ما را بالا ببرد.
مافیای های دیگر در راه بودند تا با قدرت هر چه تمام تر به آنچه می خواهند برسند. مافیای کلاس های تقویتی و دوره های آموزش آزاد سال هاست که نظام آموزشی ما را به حاشیه برده است. این مافیا تقریبا بخش عمده ای از معلمان را به مبصر کلاس بدل کرده است. چرا که آموزشگاه های آزاد جور بخشی از کم کاری ها را جبران خواهد کرد.
حالا که بعد از چند سال آموزش و پرورش به خود آمده است. که کار کرد اصلی در نظام آموزشی به عهده معلم و مدرسه است. کاسه های داغ تر از آش صدایشان را بلند کرده و نگران دانش آموزان هستند. نگران مشق شب آنها هستند. نگران دیکته و بد خطی دانش آموزان به طوری که برای ادامه این مافیا از هر راهی وارد می شوند.
بگذاریم آموزش و پرورش یک بار دیگر با درس های ریز علی و تصمیم کبرا برای دانش آموزان مان مادر باشد. اجازه بدهیم بابا تنها نگران نان فرزندانش باشد نه تهیه جزوات آموزشی. وزارت آموزش و پرورش مردانه به تعطیلی بخش عمده ای از مافیای آموزش ورود کرده است. امیدواریم مغلوب این مافیا نشود.

🅱 @baloutestan

.

🔸از سیر تا پیاز


#عبدالرضا_شهبازی


شاید آوردن این تیتر و عنوان کمی انحرافی و با جاهای از بحثم بی ارتباط باشد .
مفهوم از سیر تا پیاز برای توضیح دادن دقیق و نمایشی کلی از یک موضوع را بیان کرده اند. می خواستم با این پیش گفت در مورد گرانی مواد غذایی بگویم که دیدم شامل همه اقلام می شود. الحساب رفتم سراغ این دو بزرگوار که در یک خانواده هستند تا هم به مفهوم ضرب المثل برسم و هم در مورد گرانی آنها صحبت کنم.
چند روز پیش در یکی از بازاچه های میوه شهرستان خرم آباد قیمت سیر را جویا شدم. از پنج مغازه ای که قیمت گرفتم. اولی کیلویی سه هزار تومان ، دومی چهار هزار پانصد تومان، سومی پنج هزار تومان، چهارمی هفت هزار تومان و پنجمی نه هزار تومان قیمت دادند. این قیمت در یک روز و کمتر از یک ساعت می باشد.
شرح و حال پیاز را می گذارم برای بعد که او در شرایط عادی گریه آدم را در می آورد چه برسد بنشینی پای درد دلش .
اینها را گفتم که سئوالی داشته باشم از دولت مردان عزیزم از جمله ریاست محترم جمهوری که اخیرا فرمودن دیدی سیزده آبان گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد.
برادر گرامی مگر قرار است اتفاقی بیفتد خیالت راحت چه تو باشی و یا نباشی مردم به پای آرمان های بلند انقلاب اسلامی ایستاده و خواهند ایستاد و تا نفس این مردم گرم است آمریکا و بدخواهان این ملت هیچ غلطی نخواهند کرد.
اما توقع ما از شما این است همچنان که ملت مشت هایشان را گره کردند و در سیزده آبان تجدید میثاق دوباره ای با آرمان های انقلاب کردند.
شما هم به این ایادی اجانب که در داخل کشور در حال مکیدن خون مردم هستند نگاهی بکنید.
گاهی لازم است نگاهی به بازار هم داشته باشید چرا که بدبینی که این افراد فرصت طلب می کنند حتی آمریکا و اجانب هم خوابش را نمی بینند.
یادش بخیر مرد هزار سوم محمود خان احمدی نژاد در این طور مواقعی که جنس گران می شد آدرس میوه فروشی سر کوچه اش را می داد. که او ارزان می فروشد.
شما هم حداقل آدرسی برای خرید اجناس ارزان به مردم بدهید که دلشاد باشند که رئیس دولت شان در فکر ها هست.
آقای رییس جمهور حال همه ما خوب است . شما را نمی دانم.

🅱 @baloutestan