🔸 بهزاد نبوی: چرا فکر میکنیم یا باید با امریکا جنگید یا نوکرش بود؟ راه سومی هم هست
بهزاد نبوی درباره موضوعات مختلفی ازجمله شرايط اقتصادی کشور، لزوم گفتوگو با مخالفان دولت و نيز وضعيت سياست خارجی صحبت کرده است:
من معتقدم اتحاد نانوشتهای بين دولت فعلی آمريکا، براندازان نظام و شايد ناخودآگاه تندروهای داخلی خودمان به وجود آمده است. آقای
#ترامپ و دولت فعلی آمريکا تمام تلاشش اين است که اعتماد مردم را از جرياناتی که به آنها اعتماد دارند، سلب کند؛ در موضعگيریهايشان میبينيم که بيشتر انتقادات متوجه عملکرد دولت است. تمام تلاششان را میکنند که مردم را نااميد و ناراضی کنند و متأسفانه بیتأثير هم نبوده است. براندازان نیز، اگر دقت کرده باشيد، در فضای مجازی لبه تيز حملاتشان متوجه کسانی است که ممکن است مردم از آنها حرفشنوی داشته باشند و مورد اعتماد مردم باشند.
برای مثال، در حوادث دیماه اگر دقت کنيد، میبينيد بيشترين حملات متوجه آقای
#خاتمی بود. بعضي از آنها در صحبتهايشان بهصراحت عنوان میکردند ما مشکلمان با
#اصلاحطلبان، معتدلان و ميانهروهاست.
دسته سوم هم تندروهای داخلیاند که حداقل تا همين يکی، دو ماه قبل، دنبال دولت نظامی و حوادثی مثل حوادث دیماه مشهد و... بوده و شايد هنوز هم هستند. فکر میکردند که همهچيز سمتوسويش عليه دولت، اصلاحطلبان و ميانهروهاست و با سرنگونی دولت میتوانند به نتيجه دلخواهشان برسند.
بههرحال «ايرانچنج» محصول کار دسته دوم يعنی براندازان نظام است. اين دسته هم از ميان ضعفهای موجود ما، فعلا و عمدتا روی مشکلات اقتصادی متمرکز هستند؛ ضمن اينکه مسائل سياسی را هم فراموش نمیکنند.
در شرايط بحرانی فعلی، همه بايد دنبال وحدت ملی باشيم. مدتهاست بحث گفتوگو و آشتی ملی مطرح شده، اما چندان به آن توجه نشده است. نه فقط اصولگرايان تندرو بلکه طيفهای ديگر هم به آن توجهی جدی نکردهاند. بايد اين تغيير لحن مخالفان را صرفنظر از قصد و نيتشان، به فال نيک گرفت و بحث و گفتوگو درباره مشکلات کشور را باز مطرح کرد.
من در زندان با بازجويم صحبت کرده و به او میگفتم: «چرا شما فکر میکنيد يا بايد نوکر آمريکا بود يا با آمريکا جنگيد؟ آيا راه ديگری نداريم؟» ادامه دادم: «کشورهايی را مثال نمیزنم که شما قبول نداريد، ولی همين چين مورد قبول شما، آيا نوکری آمريکا را ميکند؟» پاسخ منفی داد. سؤال کردم: «آيا با آمريکا میجنگد؟»، ترديد کرد؛ گفتم: «برادر عزيز! اگر چين با آمريکا میجنگيد که نمیتوانست شريک اول تجاریاش باشد! بنابراين بين اين دو، راه ديگری هم وجود دارد. میتوان نه جنگيد و نه نوکر بود؛ استقلال يکي از دستاوردهاي بسيار مهم انقلاب است، ولي بايد توجه داشت ميتوان با حفظ استقلال، بين اين دو حدِ جنگ و نوکری، مواضع ديگري هم داشت». گفته میشود امروز مواضع چين در قبال خروج آمريکا از برجام نرمتر از اروپايیهاست. مفهوم اين نرمش نوکری نيست، بلکه توجه به
#منافع_ملی است.
بايد به اين دوستان گفت ما يک قدرت مستقل جهانسومی هستيم و متناسب با توانايیهای خودمان بايد شعار دهيم؛ قصد ما نبايد اين باشد که از موضع قدرت نظامی، آمريکا را به زانو دربياوريم؛ بلکه بايد از موضع عقل و درايت منافع ملی خود را حفظ کنيم؛ عقل و درايت است که میتواند مشکلات ما را حل کند.
امروز در سياست خارجی بايد به چند نکته توجه داشت. خروج از برجام و حتی تهديد به خروج از آن را بهشدت به زيان منافع ملی میدانم. محدوديت
#برجام برای ما، تنها عدم امکان دستيابی به سلاح هستهای است. خروج يا طرح خروج، اولا اجماع جهانی را که پس از خروج يکجانبه آمريکا از برجام به سود ما تغيير کرد، مجددا به زيان ما خواهد کرد و ثانيا تصور تلاش ما برای دستيابی به سلاح هستهای برای جهانيان به وجود خواهد آمد و ثالثا بايد روابط خود را با اروپا، روسيه و چين (امضاکنندگان برجام) به بهترين شکل برقرار و حفظ کنيم و از هرنوع اقدام تحريکآميز و ماجراجويانه جديد که اروپا و حتی
#روسيه و
#چين را در مقابل ما قرار داده و تسليم فشارهای آمريکا خواهد کرد، اجتناب کنيم. تداوم اين سياست، در ميانمدت، به احتمال قوی آمريکا را در قبال فشار جهانی وادار به عقبنشينی خواهد کرد. البته تا آن زمان بايد در سياستهای داخلی هم تجديدنظر و مردم را برای تحمل سختیهای کوتاهمدت آماده کنيم./سه نقطه
🅱 @baloutestan