کانون هیئات مذهبی نور"بخش بلده نور "

‍ ‍ ‍ ‍ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷

🌷 #شــهدا_شــرمنده_ایم

🔸 " در محضـر شهیــــد"...💐

📜 فرازی ازوصیت_نامه

✍ همه ما روزی از این دنیا بار بسته و
همه چیـز را رها ڪرده باتڪہ پارچه‌ای بی ارزش در زیر خروارها خاڪ قرار خواهیم گرفت،

☘حال که قرار است که همه برویم چه بهتر است حسین واربرویم و راه شهــادت را برگزینیم.

☘شهادت مرگی ڪہ در آن حصار بین انسان وخداازبین می‌رودمرگی که عاشـق را به معشـوق میرساند، مرگی ڪہ آغاز زندگی هرشهیداست زندگـی به دورازهر گونه فسـادوهرگونه ظلم و ستمی، زندگی ڪہ درآن هرشهیـدباائمه و پیامبـران سر و ڪار دارد. پس چـرا این چنیـن مرگـی (شهـادت) را در آغـوش نگیـریم مرگی ڪہ سعـادت در آن است.

🍃به فڪر آخرت باشید و تنهـا اعمال انسان است ڪہ انسان را به اسفل السافلیـن و یا به درجه السـابقون می‌رساند رضای خـدا را با اعمالتان بدست آوریـد .

🌹#شهید_سید_مصطفی_فتاحی🕊

💐#تاریخ_ولادت: ۱۱ آذر ۱۳۴۶
🥀#تاریخ_شهادت: ۵ فروردین ۱۳۶۷
🌟عملیات بیت‌ المقدس چهار🌟
✨ لشکر 10 سیدالشهدا (ع)✨

🎀💖#سالـروز_ولادتـــ 💖🎀

#ڪانال_ڪانون_هیئات_مذهبی_نور__بخش_بلده
🆔@baladeh_e_noor
🥀🔹🥀🔹🥀🔹🥀🔹🥀

‍ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜
#شــهدا_شــرمنده_ایم

#شهید_سعید_خواجه_صالحانی

نام پدر:عبدالله
محل تولد:نوشهر
محل شهادت:حماء
تاریخ ولادت:1368/01/08
تاریخ شهادت:1396/01/04
اخرین مقام:سرباز بی بی زینب (س)

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#شرح_وضعیت_شـهید

خانواده وی خودشان را برای بیست و هشتمین سالگرد تولدش آماده کرده بودند ڪه خبر شهادتش در شبڪه های اجتماعی دست به دست شد. «سعید خواجه صالحانی» سال 96 را در سرزمینحضرت زینب سلام الله علیها تحویل ڪرد و چند روز بعد به آرزوی چند ساله اش رسید. این حضور چهارمین اعزام این شهید گرانقدر به سوریه بود ڪه طی عملیاتی مستشاری در استان حماه سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
«شهید خواجه صالحانی» در ڪنار تحصیل به ورزش کشتی نیز مشغول بود و در این رشته به چند مقام استانی هم دست یافت، سعید خواجه صالحانی پس از اتمام تحصیل به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و فعالیت های فرهنگی خود را در این نهاد و با مسئولیت فرمانده پایگاه سیدالشهدا شهرستان پاڪدشت ادامه داد.
🌷✨🌷
🥀شـادے روح تمامے شـهدا بخوانیم فاتحه اے باذڪر صلوات🥀

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ #کانون_هیئات_مذهبی_نوربخش_بلده
👇👇👇
@baladeh_e_noor
⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜

‍ ⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜

#شــهدا_شــرمنده_ایم

#شهید_مدافع_حرم_مهدی_نعیمایی_عالی

نام پدر:صفدر
محل تولد:مازندران,چالوس
محل شهادت:منطقه معبوجه
تاریخ ولادت:1363
تاریخ شهادت:1395/11/23
اخرین مقام:سرباز بی بی زینب (س)
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#مصاحبه_کوتاه_با_همسر_شهید

🌷✨🌷
چطور با هم آشنا شدید؟؟؟!!!!
قبل از ازدواج خانواده‌هایمان با هم آشنا بودند. ولی رفت و آمدی نداشتیم. برادرم قصد ازدواج داشت و ما می‌دانستیم که خانواده نعیمایی دختر خانمی دارند از این رو برای آشنایی بیشتر برادرم با خواهر شهید به خانه آنها رفتیم و بعد ماجرای خواستگاری برادرم از خواهر شهید و متعاقباً عقدشان پیش آمد.
✨🌷✨
بعد از شش ماه آقا مهدی و خانواده به خواستگاری من آمدند. به خواست خدا ما با هم عقد کردیم. بعدها آقا مهدی برایم تعریف کرد پیشتر من از شما خوشم آمده بود و می‌خواستیم به منزل شما بیایم که شما زودتر آمدید و خواهرم را برای برادرتان گرفتید.

🌷✨🌷
به همین خاطر من کمی صبر کردم و بعد از شما خواستگاری کردم. مهدی من بسیار متواضع، صبور، توانا، خوش قلب و مهربون و بسیار باهوش بود. من و آقا مهدی هر دو در خانواده‌ای ساده و به دور از تجملات و مادی‌گرایی، معتقد، مذهبی، مقید به امور مذهبی و ولایی بار آمده بودیم.

✨🌷✨
ایشان سفارش یا وصیت خاصی نداشتند؟؟؟ چه برنامه‌ای برای بچه‌ها دارید؟؟؟
از آقا مهدی فعلاً وصیتنامه‌ای به دست ما نرسیده است. اما طبق وصیت شفاهی‌اش از من خواست که در امامزاده محمد کرج بین شهدای دفاع مقدس دفن بشوند.

🌷✨🌷
من گفتم: چرا شهدای دفاع مقدس؟ گفت: همه شهدای مدافع از دوستانم هستند همیشه با آنها بوده‌ام این بار می‌خواهم در کنار شهیدان جنگ تحمیلی دفن بشوم.
✨🌷✨
 برای دخترها و یادگارهای مهدی از خدا می‌خواهم که کمکم کنند مثل همیشه. از آقا مهدی هم می‌خواهم کمکم کند تا بتوانم بچه‌ها را آن طوری که دوست دارد و در شأن پدرشان است تربیت کنم. وقتی می‌روم مزار می‌گویم من تنهایی نمی‌توانم بزرگشان کنم کنارم باش مثل قبل دوتایی با هم دخترهایمان را بزرگ کنیم. مهدی هم درکنار من بودنش را ثابت کرده است.

🌷✨🌷
قطعاً شما هم حرف و کنایه‌های دیگران را درباره مدافعان حرم و حقوق‌های نجومی‌شان شنیده‌اید؟؟؟؟؟؟
🌷✨🌷
امان از حرف‌هایی که در حیات و مماتشان شنیده‌ایم. شهدا تا زمانی که زنده بودند و در حال دفاع از حرم، حرف‌های بسیار آزار دهنده پشتشان بود. من همیشه از همسرم و هدفش دفاع می‌کردم و هرگز ساکت نمی‌ماندم و حالا که شهید شده‌اند باز هم دست برنمی‌دارند.
✨🌷✨
حرف‌ها و توهین‌ها را به خانواده‌های شهدا به حد اعلای خود رسانده‌اند. درک و فهم بسیار بسیار پایینی دارند که نمی‌دانند این آسایش و امنیت را مدیون چه کسانی هستند؟

🌷✨🌷
روز عرفه در حرم حضرت رقیه(س) نشسته بودیم که مداح حین مداحی گفت خیلی‌ها پشت سر مدافعان حرم حرف‌هایی می‌زنند که اینها برای پول می‌روند و. . . فقط باید گفت لعنت به آنها. به نظر من همین برای این دنیا و آن دنیایشان کافی است.

✨🌷✨
من اگر بار‌ها و بارها مهدی زنده شود و بخواهد دوباره راهی شود رضایت می‌دهم چراکه با خدا معامله کردم. یک بار خانمی پرسید: راضی بودی همسرت برود؟ گفتم: نه تنها راضی بودم برود بلکه خودم هم با ایشان همراه شدم.
🌷✨🌷
🥀شـادے روح تمامے شـهدا بخوانیم فاتحه اے باذڪر صلوات🥀

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ #کانون_هیئات_مذهبی_نوربخش_بلده
👇👇👇
@baladeh_e_noor
⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜ 🌷 ⚜

‍ ‍ ‍ ‍ 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂

#شــهدا_شــرمنده_ایم

#شهید_مدافع_حرم_رحیم_کابلے

نام پدر: حیدر علے
محل تولد:مازندران,بهشهر
محل شهادت : سوریه,خانطومان
تاریخ ولادت:1342/07/11
تاریخ شهادت : 1395/02/17
اخرین مقام :سرباز بے بے زینب(س)
♥️🥀♥️🥀♥️🥀♥️🥀♥️🥀
💠 #زنـدگـینامه_شـهید_مـدافع_حـرم
#رحـیم_ڪـابـلے فرزند «حـیدر علے»

🌿🥀🌿
در یازدهم مهرماه سال 1342 در روستاے «قره‌تپه»­ے بهشهر از والدینی ڪه هردوی­شان از اهل سنت بودند، دیده به جهان گشود. قره‌تپه شامل چهار طایفه بود ڪه طایفه‌ے مُنتسب به کابلی، دومین طایفه از لحاظ جمعیت و بزرگی است. روستاے محل تولد رحیم، بهره‌مند از اهالے با دو مذهب شیعه و سنے است ڪه هرڪدام از این دو با اعتقادهاے جدا از هم فعالیت مےڪنند؛ به‌گونه‌اے ڪه مسجدهای­شان مستقل از هم است؛ مسجد شیعیان با نام ولے‌عصر (عج) و مسجد اهل سنت با نام محمد رسول‌الله (ص).

🌿🥀🌿
رحیم، چهارمین فرزند و دومین پسر خانواده، برخوردار از پنج خواهر و دو برادر بود که به‌جز خواهر بزرگ رحیم، دیگر برادران و خواهران همگے شیعه هستند.دوران نونهالے و نوجوانے رحیم بخصوص در تعطیلات تابستان، بیشتر با خانواده و به‌ویژه مادربزرگش در برداشت خربزه و هندوانه گذشت.

🌿🥀🌿
در مدرسه «حافظِ» قره‌تپه، دوره دبستان و در سال 1354 مقطع راهنمایے را در مدرسه «آیت‌الله ڪوهستانے» پشت سر گذراند.حیدر علی با شنیدن زمزمه‌هایی دالّ بر شوق رحیم برای پیوستن به معرڪه‌ے پرخطر جنگ، مخالفت از سر عاطفه‌ے خود را به اطلاع فرزندش رساند اما سرانجام رحیم با سماجت فراوان، توانست پدر را راضی کند و پدر - هرچند با اڪراه- زیر برگه‌ی رضایت‌نامه را مُهر زد اما علے‌رغم درج مُهر در پاے رضایت‌نامه، بار دیگر، اڪراه خود را از عزیمت رحیم به جبهه به اطلاعش رساند، البته این مخالفت تنها مختص به همان روزهای آغازین حضور رحیم بود و در مراحل بعدے، دیگر با اڪراه از عزیمت پسرش سخن به میان نمے‌راند.
🌿🥀🌿
پانزدهم آذرماه سال 1360 آن موقع ڪه رحیم در آستانه‌ے هجده‌سالگے قرارگرفته بود، با جمع ده‌نفره‌اے از هم‌محلے‌هاے خود هم‌پیمان شد تا به جبهه بروند، لذا از روستاے محل تولد خودشان به سمت بهشهر رفتند و از آن­جا با مینے‌بوس به سمت رامسر تا دوره آموزش یڪ‌ماهه رزمے را در پادگان آموزشے شهر بگذرانند و بعد از پایان دوره به ڪردستان اعزام شوند.

🌿🥀🌿
رحیم کابلے سرجمع با احتساب یڪ ماه دوره‌ی آموزشے، شش بار در ڪسوت بسیجی به جبهه اعزام شد.در سال 1362 وارد گردان حمزه سیدالشهدا(ع) لشڪر 25 ڪربلا شد و در مردادماه سال 1364 به‌طور رسمے در لباس سبز سپاهے ظاهر شد. چند ماه بعد با شرڪت در عملیات والفجر 8، زخم مختصرے برداشت ڪه دوره نقاهتش بیشتر از پانزده روز به طول نینجامید.
🌿🥀🌿
رحیم ڪه همواره مترصد دیـدار با پیـر و مراد خود، امام خمینی(ره) بود، موفـق شد در اسفند 1365 از نعمت ملاقات با امام(ره) بهره‌مند شود. هفت ماه پس از پایان جنگ تحمیلے، درست در روز 22 بهمن‌ماه سال 1367 همزمان با سالگرد پیروزے انقلاب اسلامے، مراسم جشن عروسے خود را برپا ڪرد ڪه ثمره‌ے این پیوند، دو فرزند به نام‌هاے علے و زهرا بود. پیش از بازنشستگے در محضر فرمانده نام آشنای لشڪر، سردار شالیڪار به‌ عنوان مسوول بازرسے قرارگاه غدیر شمال کشور، ایفاے نقش کرد و حتے در سال‌هاے بعد از بازنشستگے تا لحظه‌ے شهادت نیز دست از خدمت فرونشست و در سِمَت­هایی چون «مسوول انجمن راویان مرڪز حفظ آثار سپاه ڪربلا» و نیز «قائم مقام دبیر ڪل اندیشه­ ورزی معاونت دانش و پژوهش سپاه ڪربلا» همچون سال‌های حضور رسمے، تلاش‌های عاشقانه و اندیشمندانه‌ای را از خود به یادگار گذارد.
🌿🥀🌿
خط زیبا و نیز علاقه‌مندے رحیم به روز نگاشت‌هاے حضورش در جبهه و سایر رویدادهاے انقلابے و مذهبے، موجب شد تا هم‌اینڪ مجموعه‌ے غنی از دست‌نوشته‌هاے او گرداورے شده و به‌عنوان سند مُتقن و قابل اعتنا در اختیار علاقه‌مندان به راه و رسم شهیدان قرار گیرد. مشے واقعه‌نگاری شهید رحیم حتے در مقاطع حضورش در جبهه‌ے مقاومت نیز تداوم داشت. با شدت گرفتن اعزام رزمندگان ایرانے به جبهه مقاومت، تلاش‌هاے بسیارے را از خود برجاے گذاشت تا عاشقانه‌هاے دیگری را از جنس عاشقانه‌هاے دفاع مقدس اما این بار در سوریه، در جوار حرم بے‌بے زینب(س) بسراید.
🌿🥀🌿
شهید رحیم ڪابلے سرانجام طے دو مرحله اعزام به سوریه در تاریخ 17/2/95 در «خان طومان» سوریه در حالے ڪه لبانش از روزه، تَرَڪ برداشته بود، به فیض شهدت نائل آمد.

🥀روح تمامی شـهداے مـدافعان حـرم شـاد🥀
🌿🥀🌿
#ڪانون‌_هیئات_مذهبی_نـور_بخ_بلده
@baladeh_e_noor
🌿❤️🥀❤️🌿
💠💠💠💠💠💠💠💠💠