🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀#شهــدا_شرمنده_ایم📢📢خبرآمد خبری در راه است.
طی اخبار حاصله پیکر شهید
#سید_جواد_اسدی 🥀 از
#ساریشناسایی شد
🥀تاریخ شهادت: ١٧ اردیبهشت ۹۵
#خان_طومان #سوریهشهید
اسدی یکی از شهدای مدافع حرم استان مازندران بود، که در اردیبهشت سال 1395 و در کربلای خانطومان بهمراه 12 نفر دیگر از شیرمردان این خطه دل از دنیا شست و در سوریه آسمانی شد و و پیکر مطهرش به وطن بازنگشت.
در گیرودار برگزاری مراسم شهدای مدافع حرم در حسینیه عاشقان شهرستان ساری در سال 1395، پسری حدود 9 یا ده ساله به همراه یکی از بستگان خویش در مراسم حضور یافت.
دیدم کاغذی در دستش است و مورد تفقد برخی از اطرافیان قرار میگیرد، در حین برنامه نیز وقتی برایش تعیین کردند که قرار بود دلنوشته خویش را برای پدرش بخواند.
پرسان پرسان به اسم سیداحمد
اسدی رسیدم که فرزند شهید مدافع حرم استان مازندران در واقعه خانطومان است.
برای پدر نوشته بود که پدرم قامت تو تکیهگاهی برایم بود.
نوشته بود برای پدر که نمیدانم دلتنگیهایم را با که بگویم و دستانم را به آغوش گرم و لبخند چه کسی غیر از بابا جوادم باز کنم.
سیداحمد در ادامه بیان دلتنگی خویش از پدر شهیدش اینگونه مینویسد: تو خیلی زود من و مادرم را تنها گذاشتی.
در ادامه این نامه به راه ارزشمندی که پدر در آن پا گذاشت اشاره میکند و این گونه خودش را قانع میکند و در دلگویه خویش میآورد: من ناراحت نیستم چون تو برای دفاع از خاک مسلمانان شهید شدی.
سیداحمد نمیتواند دلتنگیهای بچهگانهاش را دوباره پنهان کند، سعی دارد در ادامه نامه با پدر عشقبازی کند با یادآوری خاطرات دورانی که سایه پدر بر سرش بود اینگونه مینویسد، بازیها من و تو فوتبال و هنری رزمی و داستانهای شبانه و داستان حضرت زینب (س) و امام حسین (ع) بود.
فرزند شهید
اسدی دوباره تلاش دارد از پدر دل ببرد، اینگونه مینویسد: تو تعزیه خوان حضرت علی اکبر و علی اصغر شش ماه بود، هیچ کس صدای گرم و زیبای تو را ندارد.
اوج عشق بازی فرزند شهید مدافع حرم در این بند نامه به خوبی مشخص است که تلاش دارد پدر را احساساتی کند، راستی امسال چه کسی به جای تو تعزیه خوانی میکند!
اما در این بند از دلگویه
سید احمد
اسدی با پدر شهیدش نشان میدهد که شهید
سید جواد اسدی فرهنگ شهادت را در خانواده خویش نهادینه کرد.
🥀 #ڪانون_هیئات_مذهبی_نور_بخش_بلده@baladeh_e_noor🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤