بهار‌لرستان

#فریدون
Канал
Логотип телеграм канала بهار‌لرستان
@baharlorestannewsПродвигать
469
подписчиков
4,83 тыс.
фото
471
видео
662
ссылки
کانال تلگرام "بهار لرستان". هفته‌نامه بهار لرستان با مجوز رسمی شماره ۷۵۰۲۱ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ما بیشتر بدانید Gmail: [email protected] ارتباط با مدیر https://t.center/ @Ariuo1A
📸حضور عبدالحسین #فریدون و مهدی #مونسان، پسرعمو و خواهرزاده #رئیس‌جمهور در هیات مدیره گروه صنعتی #قطعات_اتومبیل ایران!

#گرانی
#تدبیر_و_امید

🌐 @baharlorestannews
می‌گویند آدم‌های خوب به بهشت می‌روند ؛

اما من می‌گویم آدم‌های خوب
هر کجا که باشند
آنجا بهشت است ...

#فریدون_فرخزاد

@baharlorestannews
Forwarded from بهار
🌙 #شعر_شب
💫
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک،
شاخه های شسته، باران خورده، پاک 
آسمان آبی و ابر سپید ،
برگ های سبز بید،
عطر نرگس، رقص باد،
نغمه ی شوق پرستو های شاد،
خلوت گرم کبوترهای مست...
نرم نرمک می رسد اینک بهار،
خوش به حال روزگار !

خوش به حال چشمه ها و دشت ها،
خوش به حال دانه ها و سبزه ها،
خوش به حال غنچه های نیمه باز،
خوش به حال دختر میخک - که می خندد به ناز-
خوش به حال جام لبریز از شراب،
خوش به حال آفتاب.

اي دل من ، گرچه - در اين روزگار -
جامه ی رنگین نمی پوشی به کام،
باده ی رنگین نمی نوشی ز جام ،
نُقل و سبزه در میان سفره نیست،
جامت - از آن می که می باید – تهی است؛

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم !
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب !
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.

گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ؛
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ!
#فریدون_مشیری

🌺 #بهارلرستان
💫 @baharlorestannews
 🌙 #شعر_شب
💫

تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سرداشتن

در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن

روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن

صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن

شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن

چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن

حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن

تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن

برتو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه "مادر" داشتن
💫
#فریدون_مشیری

🌐 @baharlorestannews
🌙 #شعرشب
💫
راست می گفتند
همیشه زودتر از آن که بیندیشی اتفاق می افتد
من به همه چیز این دنیا دیر رسیدم
زمانی که از دست می رفت
و پاهای خسته ام توان دویدن نداشت
چشم می گشودم همه رفته بودند
مثل "بامدادی" که گذشت
و دیر فهمیدم که دیگر شب است
" بامداد" رفت
رفت تا تنهایی ماه را حس کنی
شکیبایی درخت را
و استواری کوه را
من به همه چیز این دنیا دیر رسیدم
به حس لهجه "بامداد "و شور شکفتن عشق
در واژه واژه کلامش که چه زیبا می گفت

"من درد مشترکم "مرا فریاد کن.


#فریدون_مشیری
💫

با #بهارلرستان همراه باشید
🆔 @baharlorestannews
🌙 #شعرشب
💫
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام ،

سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام ،

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام ،

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام

#فریدون_مشیری
💫

با #بهارلرستان همراه باشید
🆔 @baharlorestannews

 
Forwarded from اتچ بات
#شعرشب
💫
3 آبان، هجرت بی بازگشت #فریدون_مشیری

بی تو، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید

#روحش_شاد

با ما همراه باشید در 👈 #بهارلرستان
🆔 @baharlorestannews
🌙 #شعرشب
💫
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام ،

سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام ،

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام ،

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام

#فریدون_مشیری
💫
با #بهارلرستان همراه باشید
🆔 @baharlorestannews
#شعرشب
💫
من دلم می‌خواهد ،
خانه ‌ای داشته باشم پُر دوست ...!

کنجِ هر دیوارش ،
دوست ‌هایم بنشینند آرام ...!
گل بگو گل بشنو ...!

هر کسی می‌خواهد ،
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد ؛
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند ...!

شرط وارد گشتن ،
شست و شوی دل‌هاست ...!
شرط آن داشتنِ ،
یک دل بی رنگ و ریاست ...!

بر دَرَش برگ گلی می‌کوبم !
روی آن با قلم سبزِ بهار ،
می‌نویسم ای یار خانه‌ی ما اینجاست !

تا که سهراب ؛
نپرسد دیگر ،
" خانه‌ی دوست کجاست ...! "

📚 #فریدون_مشیری

با ما همراه باشید در #بهارلرستان
@baharlorestannews
🌙 #شعرشب
💫
‍ عاشقم
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟ کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟ من کجا ؟ عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،بنشستیم
تو در قلب و منِ خسته به چاهی
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به كسي كينه نگيريد
دل بي كينه قشنگ است
به همه مهر بورزيد
به خدا مهر قشنگ است
دست هر رهگذري را بفشاريد به گرمي
بوسه هم حس قشنگي است
بوسه بر دست پدر
بوسه بر گونه مادر
لحظه حادثه بوسه قشنگ است
بفشاريد به آغوش عزيزان
پدر و مادر و فرزند
به خدا گرمي آغوش قشنگ است
نزنيد سنگ به گنجشك
پر گنجشك قشنگ است
پر پروانه ببوسيد
پر پروانه قشنگ است
نسترن را بشناسيد
ياس را لمس كنيد
به خدا لاله قشنگ است
همه جا مست بخنديد
همه جا عشق بورزيد
سينه با عشق قشنگ است
بشناسيد خدا را
هر کجا یاد خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است...

#فریدون_مشیری
💫
با #بهارلرستان همراه باشید
🆔 @baharlorestannews
💥#شعرشب
💫
کاش می دیدم چیست

آنچه از عمق تو تا عمق وجودم جاریست

آه وقتی که تو لبخند نگاهت را

می تابانی

بال مژگان بلندت را

می خوابانی

آه وقتی که تو چشمانت

آن جام لبالب از جان دارو را

سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی

موج موسیقی عشق

از دلم می گذرد

روح گلرنگ شراب

در تنم می گردد

دست ویران گر شوق

پر پرم میکند ای غنچه رنگین پر پر....

من، در آن لحظه كه چشم تو به من مي نگرد

برگ خشكيده ايمان را

در پنجه باد،

رقص شيطاني خواهش را، در آتش سبز!

نور پنهاني بخشش را، در چشمه مهر!

اهتزاز ابديت را مي بينم!!

بيش از اين، سوي نگاهت، نتوانم نگريست!

اهتزاز ابديت را يارای تماشايم نيست!

كاش می گفتی چيست

آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاريست؟!

 #فریدون_مشیری
💫
با #بهارلرستان همراه باشید
🆔 @baharlorestannews
💥 #شعر #شب
💫
من سکوت خویش را گم کرده ام 
لاجرم در این هیاهو گم شدم 

من که خود افسانه می پرداختم 
عاقبت افسانه مردم شدم 

ای سکوت ای مادر فریاد ها 
ساز جانم از تو پر آوازه بود 

تا در آغوش تو ، راهی داشتم 
چون شراب کهنه شعرم تازه بود 

در پناهت برگ و بار من شکفت 
تو مرا بردی به شهر یاد ها 

من ندیدم خوشتر از جادوی تو 
ای سکوت ای مادر فریاد ها 

گم شدم در این هیاهو گم شدم 
تو کجایی تا بگیری داد من 

گر سکوت خویش را می داشتم 
زندگی پر بود از فریاد من 

#فریدون_مشیری
💫
با #بهارلرستان همراه باشید
🆔 @baharlorestannews