بهار‌لرستان

🌙 #داستان_شب

✍ به بهلول گفتند: میخواهی قاضی شوی؟

گفت: نه

گفتند: چرا؟

گفت: نمیخواهم نادانی میان دو دانا باشم.

زیرا شاکی و متهم هر دو اصل ماجرا را می‌دانند و منِ ساده باید حقیقت را حدس بزنم.

🌙 @baharlorestannews

🌙 #داستان_شب

🔸زمانی که استالین فوت کرد خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی جنایات استالین کرد همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد می‌کند.

🔸در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد:
👈پس تو آن زمان کجا بودی؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت:
👈چه کسی این سوال را پرسید؟
🔸هیچکس جواب نداد دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد
اما هیچ کس بلند نشد.
👈خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت:
در آن زمان من جای تو نشسته بودم!!

🌙 @baharlorestannews

🌙 #داستان_شب

ﭼﺮﭼﻴﻞ ‏ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:
درسال 1941 ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎکسی ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ . ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ.

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺁﻗﺎ! ﻣﻦ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ.
ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪﻱ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ ﭘﻮﻧﺪﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ.

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﻱ ﭼﺮﭼﻴﻞ!
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ، ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍﻳﻦﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ!!!
آنجا بود كه فهميدم پول حتي علايق و احساسات انسانها را عوض مي‌كند.

🌙 @baharlorestannews