اداره منابع طبیعی بابل:
خانه غیرقانونی تخریبشده در روستای تورسو در یک سال گذشته ساخته شده بود/ اداره گاز با گازرسانی غیرقانونی به کلبهها و آلونکهای جنگلی، جنگل را مامن زمینخواران کردواحد حفاظت اداره منابع طبیعی و آبخیزداری بابل، بابلسر و فریدونکنار:
🔹در خصوص حواشی بوجود آمده پیرامون تخریب ابنیه احداثی در جنگل
#تورسو بندپیشرقی مربوط به شخصی بنام مرتضی ادبی و هیاهوی رسانهای و جنجالهای تبلیغاتی ذکر توضیحاتی چند ضروری میباشد:
۱- مامورین بخش حفاظت و صیانت از انفال در چارچوب قانون و بر اساس وظایف ذاتی و سازمانی با انجام جنگلگردشی و پیمایش سطحی، هرگونه تخلف و تجاوز در عرصههای ملی را بدون در نظر گرفتن جایگاه فرد متخلف و صرفا بر مبنای ملاحظات قانونی اعمال قانون میکنند.
۲- در رابطه با اجرای حکم تخریب در جنگل
تورسو، اولا هویت نامبرده به هیچ وجه برای همکاران حفاظتی در حین اجرای حکم مشخص نبوده و با فرض محرز بودن آن آیا دلیلی بر این مدعا است که آیا هر شخصی میتواند فراتر از قانون رفتار کند مگر نه اینست که بر اساس اصول بنیادین قانون اساسی همه آحاد مردم در برابر قانون مساویند، پس سمت یا لباس نمیتواند حاشیهای برای فرار از قانون باشد. ثانیا؛ فرد یادشده در مصاحبه تلفنی اظهار کرد مامور منابع طبیعی اخذ مجوز گاز را تائید کرده در صورتیکه بر اساس مصوبه جلسه فرمانداری خانههایی که تا سال ۹۶ واجد قبوض برق باشند مجاز به دریافت امتیاز گاز هستند، تاریخ صدور قبض برق وی در حالی مربوط به سال ۹۵ است که زمان ساخت خانهسرا برابر تصاویر ماهوارهای گوگل ارث سال ۹۹ بوده است (تصویر پیوست) و نامبرده با این ترفند قصد گمراه کردن مامور منابع طبیعی را داشته است (قبض برق پیوست است). دروغگویی و قلب واقعیت بر اساس آموزههای دینی ما امری مضموم و ناپسند است.
از اشتباه اداره گاز هم تحت زعامت آقای محسنی آهنگر نمیتوان به سادگی گذشت که در سالیان اخیر بصورت کاملا غیرقانونی نظیر گازرسانی به کلبههای موقت داخل جنگل، تالارهای چوبی شبیه آلونک و چهار قطعه چوب سرهم گذاشته شده هم علمک گاز داده شده و بعضا شبانه هم بدون رعایت ملاحظات قانونی در داخل جنگل گازرسانی کردهاند و تحت هیچ عنوان نظر موافق دستگاه متولی انفال یعنی اداره منابع طبیعی را جلب نکرده و اصولا اعتقادی به این امر نداشتهاند و اینگونه شد که سراسر جنگلهای بندپی و بابلکنار به مامنی برای خوشنشینان و زمینخواران بدل گشت.
۳- در روز پنجم اسفند یعنی همانند روزی که خانهسرای غیرمجاز فرد مورد نظر تخریب شده بود حداقل ۱۰ الی ۱۲ مورد تخریب بنای احداثی بر اساس تبصره ذیل ماده ۵۵ قانون حفاظت انجام پذیرفت جالب اینجاست که در مورد آنها هیچ صدایی بلند نشد در حالیکه برای تخریب خانهسرای این فرد فریاد وا مصیبت به آسمان برخواست و هر چه در چنته داشتند بر منابع طبیعی تاختند و ادارهی انفال را آماج حملات لفظی و رسانهای قرار دادند. جای سوال اینجاست که چه فرقی بین این شخص با سایر مردم وجود دارد؟ چرا آقایان که در همان روز خانهسرایشان به خاطر تجاوزی بودن تخریب شد مویه و زاری نکردند. آیا از دید این طیف از جامعه، تفاوتی بین گروههای مختلف مردم هست؟
نکته دیگر اینکه خانواده این روحانی در آن واحد سه واحد مسکونی را در داخل جنگل احداث کردهاند اگر واقعا جنگل باید به عنوان سرپناهی برای مظلومین و ستمدیدگان استفاده شود پس همه کارتنخوابها و افراد فاقد مسکن باید فضاهای عمومی و پارکها را اشغال و در آن بنا احداث کنند، این چه منطقی است که هر خانوادهی جنگلنشین حق دارد هر جایی که در آن سکونت دارد را برای خود با انواع کاربریها اعم ساخت و ساز و ایجاد باغ و... تصاحب کند؟ مگر اراضی ملی مال همه مردم ایران نیست؟!
۴- منابع طبیعی ودیعه و موهبت الهی بوده که به منظور تداوم و استمرار حیات، بشر و دیگر موجودات به آن نیاز داشته و تنها متعلق به نسل حاضر نیست و نسلهای آینده هم باید از آن متنعم گردند و سرمایهای است برای کل ملت نه قشر خاصی از جامعه.
متاسفانه این شبهه برای مردم جنگلنشین پیش آمده که چون این جنگلها در مجاورت آنهاست میتوانند به هر نحوی از آن استفاده و به صورت موروثی به فرزندان خود منتقل و به راحتی با تغییر کاربری و انجام ساخت و ساز بناهای متعدد عرصههای ملی را در اختیار داشته باشند و با این طرز تلقی در ۴۰ سال اخیر سطوح وسیعی از جنگل را دستخوش تخریب کردهاند و این دقیقا رسالت روحانیون منطقه است که با دارا بودن تریبون نماز جمعه و... این تفکر غلط را از اذهان مردم مناطق جنگلی پاک نمایند نه اینکه با موضعگیریهای احساسی و ایجاد جو روانی در جامعه از اجرای وظایف قانونی مامورین زحمتکش منابع طبیعی جلوگیری نمایند.
یکشنبه، ۱٠ اسفند ۹۹.
@BabolShahreBaharNarenj