چند شبه که من و یکی از آقایونِ همسایه باهم از سرکار میرسیم خونه اولین بار من جدا با آسانسور رفتم بالا،اون جدا فرداشبش با هم رفتیم،هرکی طبقه خودشو زد چند شب پیش من طبقات ۳ و ۴ رو باهم زدم دیشب اون طبقه ۴ رو واسه من و من طبقه ۳ رو زدم فرداشب شب هرچی شد خبر میدم😂
همسایه تو آسانسور منو دیده صحبت از گرون شدن ماشین کرد که بگه ۲۰۷ خریده و چه به موقع خریده قبل گرون شدن ، روم نشد بش بگم کاش ۱۰۰ تومن هم میدادی یه اسپری بخری بزنی به خودت وقتی سوار آسانسور میشی بوی بد نگیره .
دیشب از آسانسور که پیاده شدم، اومدم کلید بندازم درو باز کنم دیدم همه دارن تو خونه قهقهه میزنن؛ از اون قهقههها که معلومه از تَه دله! دلم نیومد درو باز کنم که از اون تب و تاب بیوفتن. یه ۵ دقیقهای وایساده بودمو به خندهشون گوش میکردم. امیدوارم اگه این حس رو تجربه نکردید تجربش کنید :)