کتابخانه عمومی بابلسر

#محرم
Канал
Логотип телеграм канала کتابخانه عمومی بابلسر
@babolsarplПродвигать
102
подписчика
4,35 тыс.
фото
805
видео
227
ссылок
***اطلاع رسانی خبرهای کتابخانه های عمومی شهرستان بابلسر ***هر روز معرفی یک کتاب ****نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید**** 👇👇👇👇👇👇👇👇 Admin: @babolsarlib 👆👆👆👆👆👆👆👆
پرده‌ی معروف مصیبت کربلا در سبک نقاشی قهوه‌خانه‌ای
اثر حسین قوللر آغاسی به سال ۱۳۳۰

حسین قوللر آغاسی (۱۲۶۹-۱۳۴۵)
نقاش ایرانی بود. او یکی از بنیان‌گذاران شیوه مردمی در نقاشی ایرانی معروف به نقاشی قهوه‌خانه‌ای است.

حسین قوللر آغاسی، نخستین کار نقاشی از داستان‌های شاهنامه و واقعهٔ کربلا را به سفارش مشهدی صفر اسکندریان، قهوه‌چی قهوه‌خانه‌ی معروف به مَشت‌صفر در میدان سیداسماعیل، بالای آب انبار سیداسماعیل آغاز کرد.
#نقاشی_قهوه_خانه_ای #حسین_قوللرآغاسی
#محرم
#مهری_علیزاده_کتابخانه_شهید_صالحی_بابلسر
@babolsarpl
دلنوشته محرم: از عارفه ندیمی عضو خوب کتابخانه شهید صالحی بابلسر
از کودکی ام عاشق روز تاسوعا بودم روزی که همه خانم های فامیل دور هم در خانه خاله جان جمع می شدیم،اخر خانه خاله جان درست مقابل درب حسینیه و خیابانی بود که از آن دسته های عزاداری عبور میکردند
به محض شنیدن صدای طبل و دهل که حاکی از عبور دسته بود با عجله چادر به سر میکردیم و با اشتیاق تماشایش میکردیم و عزیز برایمان گلاب میخرید که به عزاداران بدهیم
تاسوعا روزی بود که مردان محل ما به دسته میرفتند
و حس غروری که پدرم در ابتدای صف زنجیر میزند و از همیشه پر جذبه تر و خواستنی تر شده قابل توصیف نیست
سوال های پیاپی ما درست بعد از رفتن دسته از مادر شروع میشد!
ساعت چند برمیگردند؟
چقدر دیگر مانده؟
پس کی می آیند...
و ما به محض شنیدن صدای مداح دسته خود بدو به در حیاط حسینه به صف میشدیم الحق هم که سنگ تمام میگذاشتند و از صدای مهیب طبل و دهل تنمان به لرزه در می آمد
مادر هم به خاطر انکه خواهرم در روز تاسوعا به دنیا آمد هر سال به دسته نذری میداد
پسر های کوچک فامیل را که نگو!وقتی با اخم های تصنعی زنجیر میزدند و از زور درد صورتشان جمع میشد دل ادم برایشان غنج میرفت
بعد از اتمام دسته همه با هم دوباره در خانه خاله جان جمع میشدیم شانه پسر دایی کوچکم رو بوسیدم و او طبق معمول شیرین زبانی میکرد که در حین دسته برایم چه دعا هایی کرده...
محرم بزرگ تر از آن است که در خاطره ای بگنجد ولی آنچه مرا به وجد میی آورد جمع شدن مردم با هر تیپ ظاهر و عقیده ای دور هم است
همه از شهر ها و استان های محل سکونت خود به دیار خود برمیگردند و احکام ایین روز ها را در دیار خود به جا می آورند و چه چیزی قشنگ تر از یک صله رحم عمومی!
#دلنوشته
#محرم
#مهری_علیزاده_کتابخانه_شهید_صالحی_بابلسر
@babolsarpl
#دلنوشته
#محرم
خاطرات من از محرم بر میگردد به حدود چهل سال قبل. اونوقتا خونه مادربزرگم زندگی میکردیم خونه قدیمی با حیاطی بزرگ و حوض و چند درخت نارنگی و تاک بزرگی که وسطش بود دوتا خونه روبروی هم بودن یکی خونه مادربزرگ خدارحمتی بود که عمو زندگی میکرد ویکی دیگه هم ما
دهه اول محرم تو اون خونه قدیمی روضه بود. خونواده پدری من خیلی پرجمعیت بودن. من مفهوم محرم رو نمی تونستم درک کنم و محرم رو بخاطر دورهمیش دوست داشتم. چون همه ی عمه زاده ها و عموزاده ها جمع میشدیم و یه دل سیر بازی میکردیم
یادم میاد زمستانها که هوا سرد بود چند منقل آتیش باید راه مینداختیم تا پیرمردها که تو ایوون می نشستن و روضه گوش میدادن سردشون نشه. برای زنها هم بخاری علاءالدین.
اوج شادی ما غروب روز ششم محرم بود که همه زنهای فامیل جمع میشدن (عمه ها و زن عموها و عروسها و نوه ها) تا برای صبح روز هفتم، آبگوشت درست کنند عموها چند گوسفند قربانی میکردن و گونیهای سیب زمینی و پیاز بود که باید پوست کنده و خرد می شد.
اون روزها، در حیاط طولانی ترین سفره ناهارو شام پهن میشد.
امروز که این خاطره رو مینویسم پدرم، عموهام، عمه هام همه به رحمت خدا رفتند
خونه مادربزرگ هست ولی روضه دهه اول محرم نه؛
#مهری_علیزاده_کتابخانه_شهید_صالحی_بابلسر
@babolsarpl
📚 #کمپین_کتاب_نذری

❇️دعوت مدیر کل کتابخانه های عمومی مازندران به کمپین بزرگ #کتاب_نذری

بیاییم در مراسمات عزاداری ماه #محرم ،غذای روح و اندیشه #نذری دهیم

🆔 @khabaremazandaran