شهرزیبای من بابلسر

#تشییع
Канал
Логотип телеграм канала شهرزیبای من بابلسر
@babolsarihaПродвигать
21,09 тыс.
подписчиков
97 тыс.
фото
36,7 тыс.
видео
74,2 тыс.
ссылок
(کانال شماست ) پربیننده ترین کانال بابلسر تبلیغ در کانال👇👇 @tabligh_babolsariha ارسال خبر ،گزارش ،تصاویر 👇 @nabikordi
خاکسپاری پیکر پدر #شهیدباباجانیان

▪️پیکر مرحوم ابراهیم (عسکری) باباجانیان پدر شهید #مهدی_باباجانیان با حضور پرشور مردم، مسئولین و خانواده های معزز شهدا و ایثارگران در بهنمیر برگزار شد.

▪️مراسم #تشییع پیکر آن مرحوم ساعت 10 صبح امروز شنبه 26 بهمن ماه از مقابل #منزل آنمرحوم برگزار و در گلزار شهدای بالامحله دهستان #عزیزک شهرستان #بابلسر خاکسپاری شد.


خبر: #هومن_رمضانیان
عکس: #کریمیان


شهرزیبای من بابلسر
https://t.me/joinchat/AAAAADvMPliv32nF4DDcWQ
پدر #شهیدباباجانیان به فرزند شهیدش پیوست

▪️ابراهیم (عسکری) باباجانیان پدر شهید #مهدی_باباجانیان به فرزند شهیدش پیوست.

▪️مراسم #تشییع پیکر آن مرحوم ساعت 10 صبح فردا شنبه 26 بهمن ماه از مقابل #منزل آنمرحوم تا گلزار شهدای بالامحله دهستان #عزیزک شهرستان #بابلسر برگزار می شود.


خبر: #هومن_رمضانیان


شهرزیبای من بابلسر
https://t.me/joinchat/AAAAADvMPliv32nF4DDcWQ
مرگ 3بابلسری در مشهد

▪️سه نفر از اهالی یک خانواده روستای #آرمیچکلای شهرستان بابلسر که در #مشهد_مقدس حضور داشتند به دلیل گاز منواکسید کربن دچار خفگی شدند و #فوت کردند.

▪️پیکر این افراد برای #تشییع و خاکسپاری در حال #انتقال به شهرستان بابلسر است.

▪️خبر تکمیلی متعاقبا" اعلام می گردد.


شهرزیبای من بابلسر
https://t.me/joinchat/AAAAADvMPliv32nF4DDcWQ
پدر شهیدان #شکوری_خواه به فرزندان شهیدش پیوست

▪️پدر بزرگوار شهیدان گرانقدر رضا و مهدی #شکوری_خواه به فرزندان شهیدش پیوست.

▪️مراسم #تشییع آن پدر بزرگوار ساعت 10 صبح #فردا سه شنبه هفدهم دی ماه از منزل شهیدان واقع در کوچه شهید #اصغرزاده تا امامزاده ابراهیم(ع) #بابلسر برگزار می شود.

خبر: #هومن_رمضانیان

شهرزیبای من بابلسر
https://t.me/joinchat/AAAAADvMPliv32nF4DDcWQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برپایی مراسم #تشییع برای یک #سگ در سنگر #رشت

🔹یک #زوج_جوان_گیلانی پس از مرگ سگ‌شان، برایش مراسم تشییع و خاکسپاری گرفتند.
🔹گریه و ناله‌های این ‌زوج به ویژه زن و فریادهای مکررشان با بیان این جمله که "بچه‌ام رو از دست دادم"، موجب شد اهالی محل به آن‌ها شک نکنند.
🔹۶ ساعت پس از دفن این سگ و با مشکوک شدن چند تن از اهالی، با اقدام سریع نهادهای ذیربط، سگ #نبش_قبر شد. تلاش برای شناسایی این زوج ادامه دارد./ صداوسیما

شهرزیبای من بابلسر
https://t.me/joinchat/AAAAADvMPliv32nF4DDcWQ
🚨فوری| مادر #شهیدان_محبوبی دقایقی پیش درگذشت

🔹 #زهرا_صیاد_اوقلی مادر شهیدان حسین و رضا محبوبی ظهر امروز بر اثر کهولت سن به فرزندان شهیدش پیوست.
🔹مراسم #تشییع این مادر شهید ساعت ۱۸ امروز از منزلش به سمت امامزاده ابراهیم #بابلسر برگزار خواهد شد.

جمعه، ۲۰ اردیبهشت ۹۸.

شهر زیبای من بابلسر
🎀 @Babolsariha🎀
📜پیام تقدير مشترک #امام_جمعه، #فرماندار و #فرمانده_سپاه بابلسر از حضور حماسی مردم در #استقبال و #تشییع و همچنین دعوت از مردم قدر‌شناس در مراسم سومین روز خاکسپاری شهید مدافع حرم #علیرضا_بریری

بسم الله الرحمن الرحیم
🔹حضور چشمگیر مردم غیور و انقلابی در استقبال و آئین خاکسپاری شهید مدافع حرم "علیرضا بریری" نشانه قلب پاک و خدایی آنان و عشق و ارادت و دلبستگی به شهدا، نظام و ولایت است که اجر آن در نزد خداوند محفوط خواهد ماند.

🔹از حضور حماسی شما مردم متدین و عاشقان خط سرخ ایثار و شهادت خصوصاً #استاندار محترم، خانواده‌های معظم شهدا، ایثارگران، روحانيت، نیروهای نظامی، انتظامی، بازاریان و همه عزیزانی که باعث خلق صحنه‌های زیبا شدند، تقدیر و تشکر می‌نمائیم.

🔹در پایان ضمن دعوت از همه مردم عزیز و قدرشناس جهت حضور در مراسم بزرگداشت این شهید مدافع حریم اهل بیت علیهم السلام كه در روز چهارشنبه 19 دی ماه ساعت 19 در مصلی المهدی (عج) بابلسر برگزارمی‌گرد، بار دیگر اعلام مي.داريم همواره بر میثاق خود با امام (ره)، شهدا، مقام معظم رهبرس و انقلاب اسلامی استواريم.

سه‌شنبه ۱۸ دی ۹۷

🎀 @Babolsariha🎀
امام جمعه بابلسر:
امروز #روز_وداع با شهید حبیب الله پور نیست، بلکه #روز_پیمان است

🔻بخش‌هایی از سخنان حجت الاسلام #محمداسماعیل_قلی_پور، امام جمعه #بابلسر در مراسم وداع با شهید #سیدجلال_حبیب‌الله_پور:

🔹شهید حبیب الله پور در تمامی مراحل زندگی و عرصه‌های #اخلاق، #دیانت و #سیاست، سربلند بیرون آمد

🔹امروز، #روز_وداع با شهید حبیب الله پور نیست، بلکه #روز_پیمان با مدافعان حرم است

🔹امروز همه ما از زن و مرد، پیر و جوان، دختر و پسر در این ماه محرم فریادمان را بلند می‌کنیم و ‌می‌گوییم «کُلُنا عباسِکَ یا زینب»

🔹حضور پرشور مردم در این برنامه نشانگر همنوایی با #شهیدان و لبیک به #امام_حسین (ع) است

🔹دشمنان #جمهوری_اسلامی بشنوند اینجا #بابلسر و به عبارت بهتر #مشهدسر است، امروز و فردا عهدشان با #شهدا را ثابت می‌کنند

🔹 #شهادت مزد زندگی جهادگونه است

🔹در روز #عید_غدیر با ورود دو پیکر شهید #مدافع_حرم، فضای #مازندران عاشورایی شد

🔹پیکر شهید حبیب الله پور در روز سوم #‌محرم #تشییع می‌شود

🔹درود و سلام خدا بر شما #شهروندان_بابلسری که در این مراسم به نحو پرشوری شرکت کردید

چهارشنبه ۲۱ شهریور ۹۷
گزارش: #حامد_رهی

شهر زیبای من بابلسر
🎀 @Babolsariha🎀
آمادگی کامل بابلسر برای استقبال «حبیب لشکر ۲۵ کربلا»

🔻سرهنگ #سید_مصطفی_موسوی_نژاد فرمانده سپاه شهرستان بابلسر:

🔹بازگشت پیکر مطهر سردار شهید مدافع حرم #سیدجلال_حبیب‌الله‌پور را گرامی می‌داریم
🔹جلسات متعددی برای #استقبال، #وداع و #تشییع پیکر این شهید بزرگوار برگزار شده است
🔹پیکر شهید حبیب‌الله‌پور عصر چهارشنبه ۲۲ شهریور ، به #سپاه_بابلسر تحویل داده می‌شود
🔹مراسم استقبال از این شهید گرانقدر از بخش #بهنمیر آغاز خواهد شد
🔹۱۲ ایستگاه برای #استقبال_مردمی در نظر گرفته شده
🔹مراسم وداع با سردار شهید حبیب‌الله‌پور چهارشنبه شب ساعت ۲۲ در #مصلی_المهدی (عج) بابلسر با حضور آحاد مردم شهیدپرور شهرستان برگزار می‌شود
🔹 #مراسم_تشییع پیکر این شهید بزرگوار نیز صبح پنج‌شنبه ۲۲ شهریور ماه ساعت ۹ صبح از #سپاه_بابلسر به سمت گلزار شهدای #امامزاده_ابراهیم (ع) خواهد بود

چهارشنبه ۲۱ شهریور ۹۷

شهر زیبای من بابلسر
🎀 @Babolsariha🎀
#علی_بندری، پدر #شهید_محمدرضا_بندری، بازنشسته بنیاد شهید است، قبل از انقلاب از نجاران سرشناس بابلسر بوده و بعد از پیروزی انقلاب این کار را کنار گذاشت و به جریان انقلاب پیوست، با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه در گروه برنامه‌ریزی #تشییع و #تدفین و به‌ خصوص #غسل_شهدا حضور می‌یابد و پس از تأسیس بنیاد شهید برای خدمت بیشتر به این نهاد می‌پیوندد، به گفته‌ خودش کار غسل و تدفین ۸۰۰ شهید را به عهده داشته است.

گفتگوی خبرگزاری فارس مازندران با این پدر شهید بابلسری👇

آقای بندری یادتان می‌آید اولین شهیدی را که غسل و کفن کردید که بود؟

اولین شهدایی را که من غسل دادم، شهدایی بودند که در #غائله‌_کردستان به شهادت رسیدند، هنگامی‌که این شهدا را از کردستان آوردند به‌صورت داوطلبانه وظیفه‌ غسل آنها را بر عهده گرفتم، بعد از آن در سال ۶۰، سه شهید را از #آمل به بابلسر آوردند که غسل‌شان را من انجام دادم و آنها را مجدداً به آمل فرستادند.

چه انگیزه‌ای باعث شده بود تا شما به طرف این موضوع بروید که پیکرهای شهدا را برای تشییع آماده کنید؟

فقط به خاطر رضای خدا، عشق و علاقه‌ای که برای خدمتگزاری به شهدا داشتم و برای تسلی خاطر خانواده‌های‌شان داوطلبانه این کار را می‌کردم.

چطور شد که در بنیاد شهید مشغول به کار شدید؟

بعد از شروع جنگ، قبل از تأسیس بنیاد شهید، شهدا را از منطقه به سپاه می‌آوردند، ما هم با همکاری بچه‌‌های تعاون سپاه غسل‌شان می‌دادیم و برای دفن آماده‌شان می‌کردیم، تا اینکه روزی پیکر برادر آقای #شکری که رئیس وقت بنیاد شهید بابلسر بود را آوردند و من طبق معمول مشغول به کار شدم، آقای شکری که فعالیت مرا دید از من خواست تا به‌طور رسمی‌کارم را در بنیاد شهید شروع کنم و غسل شهدا را در بنیاد انجام دهم، از آن به بعد شهدا را به بنیاد می‌آوردند و من در آنجا برای دفن آماده‌شان می‌کردم.

مختصری از کارتان بگویید، سخت‌ترین بخش کارتان چه بود؟

وقتی شهیدی را می‌آوردند، ابتدا شناسایی‌اش می‌کردیم، بعد غسلش می‌دادم، کفنش می‌کردیم و بعد به خانواده‌اش اطلاع می‌دادیم، برنامه‌ نمازش را هماهنگ می‌کردیم، خودم نیز در زمان دفنش حاضر می‌شدم، #سخت‌ترین_بخش_کارم اطلاع دادن به خانواده‌ها بود، قاصد خبر شهید شدن کسی کار بسیار سختی است، بعد از گذشت چند وقت طوری شده بود که هر وقت اگر مرا دم درِ خانه‌ای می‌دیدند می‌دانستند چند لحظه‌ دیگر صدای گریه و زاری از آنجا بلند خواهد شد، کار خیلی دردناکی بود، گاهی می‌شد می‌رفتیم خانه‌ شهید، متوجه می‌شدیم شهید تازه‌داماد بوده یا تازه صاحب فرزند شده یا تک فرزند خانواده بود و یا ... آن زمان بود که جگرم می‌سوخت.

آیا با شهدا درد و دل هم می‌کردید؟ در لحظه‌ وداع به آنها چه می‌گفتید؟

من همه شهدا را به چشم فرزندان خودم می‌دیدم، نوازش‌شان می‌کردم، از آنها می‌خواستم از خدا بخواهند گناهان مرا ببخشد، بعد از شهادت پسرم، وقتی شهدا را غسل می‌دادم از آنها می‌خواستم تا سلام مرا به پسرم برسانند.

دردناک‌ترین خاطره‌ای که از آن دوران دارید چه بود؟

خاطره زیاد است، یکی از دردناک‌ترین خاطره روزی بود که پیکر #شهید_محمدنژاد را آوردند، او را روی تختی دراز کردم، خواستم غسلش بدهم که مادرش آمد و گفت: «اجازه بدهید تا من بیایم و در مراسم حمام دامادی پسرم شرکت کنم، قبول کردم، ایشان آمد و همین‌طور که کمکم می‌کرد با او درد و دل و صحبت می‌کرد و این برایم خیلی ناراحت‌کننده و زجرآور بود».

از پسر شهیدتان بگویید؟

محمدرضا متولد سال ۳۹ و اولین فرزندم بود، هر چه از بزرگی‌اش بگویم کم است، واقعاً باایمان بود، همیشه باوضو بود و هیچ‌وقت نمازش دیر نمی‌شد، خیلی به نماز و حجاب اهمیت می‌داد، به برادر و خواهران کوچک‌ترش می‌گفت: اگر نماز نخوانید حق نشستن سر سفره را ندارید، خیلی مهربان و دلسوز بود و به من و مادرش خیلی علاقه داشت، یادم می‌آید روزهایی که شهید می‌آوردند می‌بایست شب را در آنجا می‌ماندم و نمی‌توانستم به خانه بروم، او شام خودش را می‌آورد پیش من تا تنها نباشم، وقتی سرباز بود مقداری پول برایم فرستاد من هم با آن پول حیاط خانه را موزاییک کردم، و این موزاییک‌ها یادگار محمدرضا است، پس از پایان دوره‌ سربازی، بارها داوطلبانه به جبهه رفت، بعد از مدتی ازدواج کرد، همسرش خیلی صبور بود، هیچ وقت مانع رفتنش به جبهه نمی‌شد، همسرش باردار بود که او به شهادت رسید، دو ماه پس از شهادتش، دخترش به دنیا آمد که در حال حاضر ازدواج کرده و دو پسر دارد.

پس از ۱۱ سال بچه‌های تفحص، استخوان‌هایش را که با چند نفر دیگر در یک گور دسته جمعی به خاک سپرده شده بودند پیدا کردند و برای‌مان آوردند، وقتی استخوان‌های محمدرضا را دیدم، وضو گرفتم و نماز شکر خواندم.
🗓یکشــــنبه ۱۲ شــــهـــریور ۹۶
تنظیم و تلخیص: حامد رهی

شهر زیبای من بابلسر
🎀 @BABOLSARIHA🎀
شهرزیبای من بابلسر
اهدای اعضای بدن #محنا_بدری۱۴ساله به بیماران نیازمند چهارشنبه گذشته و در برخورد خودروی حامل محنا وخواهر۱۹ساله اش با درخت در کمربندی امیرکلا #خواهر_بزرگتر نیز در دم جان باخت @BABOLSARIHA 🎀
#اهدای_عضو نوجوان ۱۴ ساله بابلی، به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید و ۵۳ نفر را از معلولیت دایمی رهانید.

◼️با رضایت و ایثار خانواده ای که در یک #سانحه_رانندگی دو فرزند خود (تنها فرزندان‌شان) را از دست دادند، با انتقال پیکر دختر ۱۴ ساله‌شان به #بیمارستان_امام_خمینی (ره) #تهران، #کبد و دو #کلیه وی، به ۳ بیمار نیازمند اهدا شد و به آن‌ها حیات دوباره بخشید و #نسوج این نوجوان ۵۳ نفر را از معلولیت دایمی رهانید.

◼️در پی سانحه چهارشنبه شب برخورد خودروی حامل دو خواهر ۱۹ و ۱۴ ساله به درخت که در #کمربندی_امیرکلا بابل رخ داد، #مبینا_بدری دختر ۱۹ ساله به علت شدت جراحت در جا جان باخت و #محنا_بدری خواهر ۱۴ ساله که بدون علایم حیاتی بود، پس از عملیات #احیا به زندگی بازگشت اما شب گذشته دچار #مرگ_مغزی شد.

◼️مراسم #تشییع این دختر ۱۴ ساله بناست ساعت ۱۵ فردا دوشنبه ۱۷ مهر ماه از مقابل منزل‌شان در محله #دیوکلا شهر #امیرکلا تا #آرامستان دیوکلا برگزار گردد.

آیا ایثاری از این بالاتر و گذشتی از این عظیم‌تر دیده‌اید؟
#کبد و #دو_کلیه جان ۳ نفر را نجات داد و نسوج این نوجوان پاک و معصوم در تهران ۵۳ نفر را از معلولیت دایمی رهایی می‌بخشد تا انسانیت در برابر پدر و مادری بخشنده سر تعظیم فرود آورد.....
روحش شاد...

یک‌شنبه، ۱۶ مهر ۹۶.


شهر زیبای من بابلسر
@BABOLSARIHA 🎀
مراسم #تشییع #اسدالله_کجوری شهروند ساکن بابلسر که در سانحه سقوط اتوبوس به #دره #جاجرود جان باخت:
۹ صبح از منزلش واقع در #شهید_محمدزاده تا #میدان_بلال

🎀 @BABOLSARIHA🎀
#علی_بندری، پدر #شهید_محمدرضا_بندری، بازنشسته بنیاد شهید است، قبل از انقلاب از نجاران سرشناس بابلسر بوده و بعد از پیروزی انقلاب این کار را کنار گذاشت و به جریان انقلاب پیوست، با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه در گروه برنامه‌ریزی #تشییع و #تدفین و به‌ خصوص #غسل_شهدا حضور می‌یابد و پس از تأسیس بنیاد شهید برای خدمت بیشتر به این نهاد می‌پیوندد، به گفته‌ خودش کار غسل و تدفین ۸۰۰ شهید را به عهده داشته است.

گفتگوی خبرگزاری فارس مازندران با این پدر شهید بابلسری👇

آقای بندری یادتان می‌آید اولین شهیدی را که غسل و کفن کردید که بود؟

اولین شهدایی را که من غسل دادم، شهدایی بودند که در #غائله‌_کردستان به شهادت رسیدند، هنگامی‌که این شهدا را از کردستان آوردند به‌صورت داوطلبانه وظیفه‌ غسل آنها را بر عهده گرفتم، بعد از آن در سال ۶۰، سه شهید را از #آمل به بابلسر آوردند که غسل‌شان را من انجام دادم و آنها را مجدداً به آمل فرستادند.

چه انگیزه‌ای باعث شده بود تا شما به طرف این موضوع بروید که پیکرهای شهدا را برای تشییع آماده کنید؟

فقط به خاطر رضای خدا، عشق و علاقه‌ای که برای خدمتگزاری به شهدا داشتم و برای تسلی خاطر خانواده‌های‌شان داوطلبانه این کار را می‌کردم.

چطور شد که در بنیاد شهید مشغول به کار شدید؟

بعد از شروع جنگ، قبل از تأسیس بنیاد شهید، شهدا را از منطقه به سپاه می‌آوردند، ما هم با همکاری بچه‌‌های تعاون سپاه غسل‌شان می‌دادیم و برای دفن آماده‌شان می‌کردیم، تا اینکه روزی پیکر برادر آقای #شکری که رئیس وقت بنیاد شهید بابلسر بود را آوردند و من طبق معمول مشغول به کار شدم، آقای شکری که فعالیت مرا دید از من خواست تا به‌طور رسمی‌کارم را در بنیاد شهید شروع کنم و غسل شهدا را در بنیاد انجام دهم، از آن به بعد شهدا را به بنیاد می‌آوردند و من در آنجا برای دفن آماده‌شان می‌کردم.

مختصری از کارتان بگویید، سخت‌ترین بخش کارتان چه بود؟

وقتی شهیدی را می‌آوردند، ابتدا شناسایی‌اش می‌کردیم، بعد غسلش می‌دادم، کفنش می‌کردیم و بعد به خانواده‌اش اطلاع می‌دادیم، برنامه‌ نمازش را هماهنگ می‌کردیم، خودم نیز در زمان دفنش حاضر می‌شدم، #سخت‌ترین_بخش_کارم اطلاع دادن به خانواده‌ها بود، قاصد خبر شهید شدن کسی کار بسیار سختی است، بعد از گذشت چند وقت طوری شده بود که هر وقت اگر مرا دم درِ خانه‌ای می‌دیدند می‌دانستند چند لحظه‌ دیگر صدای گریه و زاری از آنجا بلند خواهد شد، کار خیلی دردناکی بود، گاهی می‌شد می‌رفتیم خانه‌ شهید، متوجه می‌شدیم شهید تازه‌داماد بوده یا تازه صاحب فرزند شده یا تک فرزند خانواده بود و یا ... آن زمان بود که جگرم می‌سوخت.

آیا با شهدا درد و دل هم می‌کردید؟ در لحظه‌ وداع به آنها چه می‌گفتید؟

من همه شهدا را به چشم فرزندان خودم می‌دیدم، نوازش‌شان می‌کردم، از آنها می‌خواستم از خدا بخواهند گناهان مرا ببخشد، بعد از شهادت پسرم، وقتی شهدا را غسل می‌دادم از آنها می‌خواستم تا سلام مرا به پسرم برسانند.

دردناک‌ترین خاطره‌ای که از آن دوران دارید چه بود؟

خاطره زیاد است، یکی از دردناک‌ترین خاطره روزی بود که پیکر #شهید_محمدنژاد را آوردند، او را روی تختی دراز کردم، خواستم غسلش بدهم که مادرش آمد و گفت: «اجازه بدهید تا من بیایم و در مراسم حمام دامادی پسرم شرکت کنم، قبول کردم، ایشان آمد و همین‌طور که کمکم می‌کرد با او درد و دل و صحبت می‌کرد و این برایم خیلی ناراحت‌کننده و زجرآور بود».

از پسر شهیدتان بگویید؟

محمدرضا متولد سال ۳۹ و اولین فرزندم بود، هر چه از بزرگی‌اش بگویم کم است، واقعاً باایمان بود، همیشه باوضو بود و هیچ‌وقت نمازش دیر نمی‌شد، خیلی به نماز و حجاب اهمیت می‌داد، به برادر و خواهران کوچک‌ترش می‌گفت: اگر نماز نخوانید حق نشستن سر سفره را ندارید، خیلی مهربان و دلسوز بود و به من و مادرش خیلی علاقه داشت، یادم می‌آید روزهایی که شهید می‌آوردند می‌بایست شب را در آنجا می‌ماندم و نمی‌توانستم به خانه بروم، او شام خودش را می‌آورد پیش من تا تنها نباشم، وقتی سرباز بود مقداری پول برایم فرستاد من هم با آن پول حیاط خانه را موزاییک کردم، و این موزاییک‌ها یادگار محمدرضا است، پس از پایان دوره‌ سربازی، بارها داوطلبانه به جبهه رفت، بعد از مدتی ازدواج کرد، همسرش خیلی صبور بود، هیچ وقت مانع رفتنش به جبهه نمی‌شد، همسرش باردار بود که او به شهادت رسید، دو ماه پس از شهادتش، دخترش به دنیا آمد که در حال حاضر ازدواج کرده و دو پسر دارد.

پس از ۱۱ سال بچه‌های تفحص، استخوان‌هایش را که با چند نفر دیگر در یک گور دسته جمعی به خاک سپرده شده بودند پیدا کردند و برای‌مان آوردند، وقتی استخوان‌های محمدرضا را دیدم، وضو گرفتم و نماز شکر خواندم.
🗓یکشــــنبه ۱۲ شــــهـــریور ۹۶
تنظیم و تلخیص: حامد رهی

شهر زیبای من بابلسر
🎀 @BABOLSARIHA🎀
🔴🏴مادر #شهید_سید_حمید_میرزاده درگذشت.

مراسم #تشییع،امروزسه شنبه ۱۰ مرداد ساعت ۵ عصر؛
ازمیدان بلال به امام زاده ابراهیم(ع)

شهرزیبـابابلسـر
🎀 https://telegram.me/joinchat/BnosqjvMPlhHoPYJ4Jj4BA 🎀
#تشییع پیکر پاک #شهید_علیجانی
از مسجد موسی بن جعفر (ع) به سمت مسجد جامع باقرتنگه و آرامگاه ابدیش
چهارشنبه ۲۱ تیر ماه ۹۶

شهر زیبـای من بابلسـر
🎀 https://telegram.me/joinchat/BnosqjvMPlhHoPYJ4Jj4BA 🎀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الان اینا دارن #تشییع جنازه انجام میدن ؟ 🤔🙄😳
آقا اینجا کجاست؟من میخوام اینجا بمیرم😐


شهرزیبای من بابلسر
🎀 @BABOLSARIHA 🎀
حضور مهناز افشار در مراسم #تشییع قهرمانان #پلاسکو

شهرزیبای من بابلسر
🎀 @BABOLSARIHA 🎀