نیاز و محرومیت، رنج را از بیرون ایجاد میکند، در مقابل امنیت و رفاه، بیحوصلگی را. بنابراین میبینیم که طبقات پایین جامعه به مبارزهای مستمر علیه نیاز، یعنی رنج و طبقهٔ ثروتمند به مبارزهای دائم و نومیدانه علیه بیحوصلگی مشغولاند.
دوستِ من! تک تکِ لحظه هایت را زندگی کن! خودت خالقِ زیباترین اتفاقاتِ زندگی ات باش، و رویِ هیچ کس جز خودت حساب نکن! کسی که انتخاب کرده آرام و امیدوار باشد؛ در سخت ترین لحظات هم دلایلِ شادی اش را پیدا می کند... کسی که خودش را همه کاره ی زندگی اش می داند؛ از هیچ کس توقعی ندارد و هرگز بی دلیل، دلگیر و نا امید نمی شود! تو لایقِ آرام ترین ثانیه ها و بزرگ ترین معجزه هایی، هوایِ خودت را داشته باش!
نمیدانم وقتی مردم از عشق صحبت میکنند، منظورشان دقیقاً چیست. به نظر من عشق، یعنی تمام زندگیات را فقط به امید چیزی بگذاری که مثل تیغ تیز است و میتواند روحت را چنان زخمی کند که از خونریزی بمیری. هر چیزی به جز این عشق نیست، بلکه یک شوخی کثیف است.
عشق همه غرورت را از بین میبرد و تو تا زمانی که مطمئن باشی یک ساعت آینده را در کنار محبوبت میگذرانی، هرگز بخاطر از دست دادن غرورت پشیمان نیستی.