کنار نرده های بقیع منتظر بودم، زن هندی مثل گنجشکی ترسیده پرسید: شیعه؟! گفتم یس! نفسی از سینه بیرون داد، یک چیزی گفت که فک کنم معنیش میشد آخییییش، بعد گفت ور ایز بی بی فاطیما مزار؟ بغض کرده گفتم آی دونت نو، زد روی زانویش ، مویید...توی جمعیت تُنُک گم شد...
🌺بی انصافی است اگر امشب در محفل گرم خانواده هامون به صلواتی یادی نکنیم از همه شهدا به خصوص شهدای مدافع حرم و تمام خادمای اهل بیت که پیش خونواده هاشون نرفتن تنها با این نیت که مبادا مراسم هفتگی هیئت بی فروغ باشد.
عمریست که از حضور او جا ماندیم / در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظر است تا که ما برگردیم / ماییم که در غیبت کبری ماندیم . . . #ارسالی کاربران @au_heyat