خب موضوع عمل.
من به نوعی کانسر روده مبتلا بودم که به کبد متاستاز کرده بود و بعد از دو سال کموتراپی و رادیوتراپی عمل آخرین مرحله درمان بود برای خارج کردن لاشههای تودههایی که با درمان از پا دراومده بودن و اونایی هم که تسلیم نشده بودن
برای اولین عمل من دو روز بستری شدم و تحت مراقبت بودم، و اره دو روز قبل عمل از هرگونه غذا و نوشیدنی منع شده بودم. تحملش سخت بود و روز عمل خونسرد بودم من اینجوریم که چاقو هم فرو کنن بهم با خونسردی کامل باهاش برخورد میکنم. بیهوشی کلا حس های بودن به ادم میده و اونجوری که بهم گفتن عمل دو ساعت و نیم طول کشید و تو شرح عمل مفصلی که دکتر نوشته بود یه بخشی از بافتهای داخلی جدا شده بودن طی یه عملیات پشم ریزون و یه بگ کلوستومی بهم وصل شده بود.(مجرای گوارشی مسدود و یه تیکه از روده کوچیک خارج میشه تا دفع از اونجا صورت بگیره) و قرار بود یه ماه و نیم با بدن نیمه شکافته به زندگی عادیم ادامه بدم مثلا. تا سه روز بعد از عمل هیچگونه مواد غذایی و آب بهم نمیرسید و من التماس میکردم واسه یه قطره آب. هفته اول درد خیلی بدی داشتم ولی با مخزن مسکن و مخدری که بهم داده بودن قابل کنترل بود و توانایی حرکتی نداشتم به همین خاطر روزانه دو بار آمپول ضدانعقاد تزریق میشد. هفته دوم که برگشتم خونه اوضاع بهتر بود میتونستم راه برم بیرون برم و تنها سختیش عوض کردن بگ بود و زنده ماندن با سوپ صرفا.
ولی هفته سوم یه درد کوفتی شروع شد که تا عمل دوم بند نیومد و من یک ماه کامل زار میزدم
😂 و ده بار بستری شدم ولی هیچکس علتشو پیدا نمیکرد. عمل دوم واسه باز کردن مجرای گوارشی بود و برگرداندن کلوستومی سر جاش که راحت تر بود صرفا. فقط تا چند وقت محدودیت حرکت داشتم به این دلیل که چهار نقطه از شکم اینجانب باز شده بود و با کمترین خم شدن سوزش شروع میشد.
و اره آثار ظاهری بدی هم داشت این درمان از جمله کبود شدن کل بدن به خاطر دارو ( یه نقشه کامل از رگ هام رو بدنم چاپ شده بود که هنوزم هست!) و سیاه شدن محل پارگی عمل و اینا.
ولی بدترین مورد آسیب روانی ناشی از دو میلیارد هزینه درمان بود
☠ که قراره بیمه نصفشو بده
#Unknown