عصر دلفان

#نقد‌منصفانه
Канал
Логотип телеграм канала عصر دلفان
@asredelfanПродвигать
21,46 тыс.
подписчиков
41,4 тыс.
фото
4,55 тыс.
видео
4,68 тыс.
ссылок
عصر دلفان ارتباط با ما @Asredelfan_admin
📝 تحلیلی سلسله‌وار از سخنان اخیر نماینده‌ی مردم شریف دلفان و سلسله در مجلس شورای اسلامی

قسمت اول -
نماینده در جایگاه اورژانس و نهاد حمایتی:

🌎 مقدمه:
نماینده‌ی مردم شریف دلفان و سلسله در روز شنبه مورخ ۱۳۹۶/۷/۲۲ جلسه‌ای با موضوع هم‌اندیشی با فرهنگیان برگزار کرد که در آن جلسه سخنانی بر زبان آورد که حواشی زیادی در فضای مجازی داشت.

👈 رسانه ی عصر دلفان بر اساس رسالت رسانه‌ای خود که #شفافیت، #نقد‌منصفانه و #مطالبه‌گری است، تحلیلی سلسله‌وار از سخنان نماینده‌ی محترم دارد و آن را با فواصل زمانی منظم در اختیار شهروندان قرار می‌دهد.
عصر دلفان آمادگی کامل خود را جهت انعکاس نظرات مستند مختلف، بر اساس موازین قانونی اعلام می‌نماید.

🌎 نماینده‌ی محترم در سخنرانی یادشده جهت اثبات حقانیت خود در خدمت‌رسانی مؤثر و دلسوزانه به مردم، به ذکر دو خاطره می‌پردازد که عصر دلفان جهت حفظ حقوق شهروندی و امانت‌داری، به ثبت کامل دو خاطره با همان ادبیات و لحن بکار رفته پرداخته و در پایان، به تحلیل این دو خاطره می‌پردازد.

👌 خاطره ی اول -
بر اساس سخنان نماینده ی محترم:
یک خاطره بگم حرفم تمام، ساعت یک نصف شب بود این آقای فتحی اینجاست رییس دفتر من بود الان سرور بنده است
یک خانم به من زنگ زد از #زالی‌دوآب با همان صدای نحیف گفت: #عالی تلفن من به صدا در آمد.
گفتم: بله
گفت: من توی طویله زندگی می‌کنم، دزد آمده طمع بچه‌های منو کرده، شیشه را شکسته، در طویله را شکسته، وارد خونه‌ی من شده، فریاد زدم دزدا، مردم ریختند، فرار کردند.
با همین آقای فتحی بود، ساعت ۳ نصف شب بود، رفتم درِ خونه، دیدم یک دختر و دو پسر یتیم داره، توی طویله زندگی می‌کنن، سوسک و مارمولک انواع جک و جانور از دیوار این بالا می‌ره، از آنجا دستور دادم به آقای فتحی، آقای غلام محمدی و آقای ایرج فتحی همراه من بودند، گفتم فردا ریشه‌ی این را از ته در بیارید و بریزید بیرون و یک ساختمان جدید برای آن بسازید، ساعت سه و نیم و چهار برگشتیم، خواب‌مان نبرد، از زور ناراحتی خوابمان نبرد گفتیم چکار کنیم، آمدیم تقسیم‌بندی کردیم زود خونه‌ی این را بسازیم فردا دیدم آقای فتحی زنگ زد رفته بود آنجا به اتفاق علی‌نجف مرادپور
گفت: حاجی،
گفتم: بله،
گفت: اون خونه خوبه، یکی هست از اولی بدتر.
گفتم: اون را هم تخریب کنید.
یک ریال پول نداشتیم، اما خدا خودش رسوند.
به ولله به جان عزیز شما.

👌خاطره ی دوم -
یا یک کارهایی هم بگم آخرین وضع یکی دیگه بگم، من تهران بودم یک خانم به من زنگ زد با نام کوچک مرا صدا زد.
گفت: من دارم فارغ می‌شم کمک کن، تلفن هیچ کس را هم ندارم، شماره تلفن شما اینجا بوده زنگ زدم، دارم می‌میرم، نفس‌های آخرم را می‌کشم.
آقای فتحی و آقای سیاوش را فرستادم، گفتم: برید خونش یک ماشین بگیرید ببرید بیمارستان ...
[خطاب به منتقدین] شما هم این‌جوری جواب مردم را می‌دادید؟

🌎 تحلیل خاطره‌ی اول:
جناب نماینده، آیا تصدیق می‌فرمایید اسم روستای شخص خواهنده را برده‌اید (زالی دوآب)؟
آیا تایید می‌فرمایید که روستای مذکور جمعیت خانوار بسیار اندکی دارد؟
آیا تصدیق می‌فرمایید که تعداد خانواری که در طویله زندگی می‌کرده‌اند بسیار کم بوده‌اند؟
آیا این گفته‌ی ما را تایید می‌کنید که خانواری که هم یتیم باشند و هم در طویله زندگی می‌کنند و هم در روستای زالی دوآب زندگی کنند، بیش از یک خانوار نمی‌باشد؟
آیا شما در ذکر خاطره نگفته‌اید سرپرست خانوار به شما گفته بچه‌هایش مورد طمع دزدان قرار گرفته‌اند؟ دزدان چه طمعی داشته‌اند؟ آیا این حدیث را نشنیده‌اید که: "آبروی انسان مسلمان از کعبه بالاتر است"؟
آیا شما بصورت غیرمستقیم خانوار را معرفی نکرده‌اید؟
آیا بهتر نبود که لااقل اسم روستا را ذکر نکنید و...

🌎 تحلیل خاطره‌ی دوم:
آیا وقتی خانم حامله با شما تماس گرفت، بهتر نبود با اورژانس تماس بگیرید؟
آیا اشخاصی که به کمک فرستادید، متخصص زنان و زایمان بودند؟
اگر خدایی نکرده در اثر از بین رفتن زمان مؤثر (زنگ زدن شما به نزدیکانتان و طی مسیر توسط آنها، بررسی موقعیت توسط نزدیکان شما و آوردن بیمار تا بیمارستان)، خانم زائو از بین می‌رفت، خودتان را می‌بخشیدید؟!

👈 ضمن اینکه از نکات ضعف شبکه‌ی بهداشت و بخش تنظیم و کنترل خانواده است که تلفن اورژانس (۱۱۵) را به این‌گونه بیماران معرفی نکرده است.
در پایان از شما تقاضا داریم که اگر این‌گونه بیماران با شما تماس گرفتند، بهتر است جهت اقدام موثرتر، شبکه‌ی بهداشت و اورژانس را در جریان قرار دهید.

@asredelfan