✔️ #سعدی_به_زبان_ساده🔸تاریخ را میخوانیم و بنا
به آن قول مشهور:« از تاریخ میآموزیم که از تاریخ نیاموختهایم». «ویل دورانت» در مقدمه « تاریخ تمدن» میگوید:« در طبیعت، تنها انسان است که آن چیزی که باید باشد، نیست». جماد و نبات و حیوان در طبیعت همه همانند که باید باشند.حیوان که در حد واندازه درک خود، عاقبت کار را میبیند، از تکرار کاری که
به زیانش باشد، رویگردان است. حیوان اگر حس کند، کاری
به تباهیاش میانجامد، از آن اجتناب میکند اما انسان است که با محاسبات غلط، حد و توان خود را نمیشناسد و بجای افزایش عقلانی توان خویش و پایبندی
به ملزومات یک هدف پنجه در پنجه چالشهایی میاندازد که خود را برای آن آماده نکرده است:
ای روبهک چرا ننشینی
به جای خویش
با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش
🔸حواله کردن دلیل شکست و ناکامی
به دشمن و بدخواه، ویژگی چنین انسانهایی است اما آنچه خودِ رفتار و افکار اینان بر سرشان میآورد، دشمن نمیآورد و آنکه سیلی بر گردنشان مینوازد، ستمکاری خودشان است نه دیگران چنانکه گردن دزد، پیش از شحنه؛
به دست خود، زده خواهد شد:
دشمن
به دشمن آن نپسندد که بی خرد
با نفس خود کند
به مراد و هوای خویش
از دست دیگران چه شکایت کند کسی؟
سیلی
به دست خویش زند بر قفای خویش
دزد از جفای شحنه چه فریاد میکند
گو گردنت نمیزند الا جفای خویش
🔸برای آدمیان یا قدرتمندان یا جامعهای که چنین رفتار میکند نه تاریخ، نه علم، نه عبرت -که آفتاب و روشناییهای طی طریق زندگی هستند- هیچکدام راهگشا نیست . کوری اینان با بیناییشان تفاوتی ندارد و عاقبت چنان بیاعتنا
به شواهد و دلایل و استدلالها میشوند که جز تماشای افتادنشان در چاهی که خود کندهاند، چارهای نیست، روایت تاریخ از اینان برای نسلهای دیگر این است: ظالمان
به چاهی افتادند که خود حفر کردند، مراقب باشید که خود، چاه خویش را حفر نکنید:
گر هر دو دیده هیچ نبیند
به اتفاق
بهتر ز دیدهای که نبیند خطای خویش
چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
با دیگران بگوی که ظالم
به چَه فتاد
تا چاه دیگران نکنند از برای خویش
«
سعدی»
@asredelfan