عصر دلفان

🍁🍂#ازتاریخ

👣بزرگان در #دیارمردمان‌لک

💠عزیمت #سیدمحمدعلی‌جمالزاده پدر داستان نویسی نوین به #هرسین 3

💠جمالزاده و همراهانش شب را در ده #قره‌ولی که در یک فرسخی بیستون است اتراق می‌کنند، قره‌ولی تا هرسین 4 فرسخ فاصله دارد.

🐎آنها صبح به سمت هرسین به راه می‌افتند سیاه چادرهای #کاکاوندها در سینه کوه چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند. در بین راه با سواری برخورد می‌کنند که سرش را گِل زده است؛یکی از پسرهای #اعظم‌السلطنه رئیس ایل #کاکاوند از دنیا رفته است(عمرش را به شما داده) اصطلاحی که جمالزاده نقل قول می کند.
« سواران و همراهان هم کلاه‌های دیگ‌وار خود را گِل آلود نمودند‌‌»😞😞

💠آنها ظهر وارد #هرسین می‌شوند؛ جمالزاده #هرسین 102 سال پیش را چنین وصف می‌کند‌:

🏕« #هرسین قصبه بزرگی است که قریب ده پانزده هزار نفر جمعیت دارد مردمش بالنسبه متمول هستند. آب و باغ زیاد دارد می‌گویند حوضی که شیرین خود را در آنجا می‌شسته در هرسین است. از هر طرف کوه‌های بلند بر قصبه احاطه دارد. برای خودش بهشتی است افسوس که به جای حوری لرهای غریب و عجیب دارد.......‌‌».


📜خاطرات‌سیدمحمدعلی‌جمالزاده

#ادامه‌دارد......


@asredelfan

🍁🍂#ازتاریخ

👣بزرگان در #دیارمردمان‌لک

💠عزیمت #سیدمحمدعلی‌جمالزاده پدر داستان نویسی نوین به #هرسین

💠در سال 1915 در بحبوحه جنگ جهانی اول عده‌ای از وطن‌پرستان جهت مقابله با متجاوزان روسی و انگلیسی به ریاست #نظام‌السطنه‌مافی و با حمایت آلمانی‌ها در شهر #کرمانشاه دولتی-دولت مهاجرین یا دولت در تبعید- تشکیل دادند.

💠جمالزاده یکی از شخصیت‌های کلیدی دولت ملی بود او برای فراهم کردن نیروی نظامی ماموریت یافت که به میان ایلات و عشایر برود و آنها را جهت پیوستن به نیروهای مقاومت ترغیب کند.

💠 #اعظم‌السلطنه رئیس ایل #کاکاوند یکی از افرادی بود که جمالزاده قصد دیدنش را داشت. به همین خاطر جمالزاده جهت دیدار با او به شهر #هرسین عزیمت نمود.

📜خاطرات‌سیدمحمدعلی‌جمالزاده

#ادامه‌دارد......


@asredelfan