شکسپیر،
رنه شار و از جادررفتگی زمانه
شکسپیر از زبان هملت گفته بود
Hamlet: Let us go in together, And still your fingers on your lips, I pray.
The time is out of joint—O cursèd spite, That ever I was born to set it right!
و این جمله دوم که "زمان از مفصل خود گسسته...." امروزه تعبیر معروفی شده است برای اوضاعی شبیه به:
فرانسه در دوران اشغال توسط آلمان.
و در چنین دورانی شاعر فرانسوی
رنه شار از جادررفتگی زمان و زمانه را چنین وصف کرده است:
" جداشده نیمروز از روز. نیمه شب از مردان بریده. نیمه شب با زانوان متعفن که ساعت یک، ساعت دوساعت سه، ساعت چهار، نمیتوانند پوزبندش بزنند.
زمان دیگر نمیتواند یاری کند با عقربه ساعتهایی که امروز بر یکدیگر پنجه میکشند روی چهرهی شمارهدار انسان. زمان علفچهی گندم است و آدمی نطفه آن خواهد شد."
شبیه به این تعبیر را آگامبن نیز در اشعار اوسیپ مندلشتام یافته و در جستاری خواندنی برجسته کرده است. زمانهای که ستون فقراتش خرد شده است و جوش دادن مهرههای پشت دو قرن... در معاصر چیست؟.
بگردیم این زمان و زمانه ناساز و ناهمساز را در معاصر خویش.
#رنه_شار#شکسپیر #ترجمه @ashoftar