Смотреть в Telegram
رسانه‌ی زرتشتی «اَشِمْ وُهو»
↩️ رابطه‌ی ایران و تشیع به زبان ساده 💠 بخش سبزرنگ در نگاره‌ی بالا، قلمروی خلفای راشدین می‌باشد؛ قلمرویی که علی ابن ابی‌طالب، نه تنها در فتح آن به عنوان مشاور اصلی عمر ابن خطاب نقش داشت، بلکه خود به مدت پنج سال بر آن حکومت کرد. 💠 اکنون آنکه از سویی ایرانی…
↩️ از «ایران اسلامی» تا «اسلام ایرانی» 💠 «ایران» و «اسلام» دو عنصر سازش‌ناپذیر اند. «ایران» از «قادسیه» تا امروز در اشغال فرهنگی «اسلام» به سر برده است؛ اما بارها علیه این اسارت خونین برخروشیده است. واپسین و نیرومندترین خروش «ایران» علیه «اسلام» را «رضاشاه بزرگ» بنیاد نهاد و راه او را فرزندش «شاهنشاه آریامهر» ادامه داد. این پدر و پسر ایران‌ساز، هر چند خود را مسلمان می‌خواندند اما «مشروعیت سیاسی» خود را هرگز نه از «اسلام»، بلکه از «ایران» می‌گرفتند و در عصری که بیشتر «ایرانیان» آلوده به ویروس «اسلام» بودند، در عمل به اقداماتی جدی برای تضعیف این ویروس پرداختند که تا آن هنگام بی‌سابقه بود و تاثیراتشان همچنان بر جامعه‌ی «اسلام‌گریز» و گاه حتی «اسلام‌ستیز» ایران پیداست. 💠 به هر روی، «پادشاهی ایرانگرای پهلوی» هم سرانجام مغلوب «ارتجاع سرخ و سیاه» شد و از دل یک «انقلاب ارتجاعی»، «خلافتی شیعی» به نام «جمهوری اسلامی» با‌‌ تکیه بر اصل «ولایت فقیه» سر برآورد. این حکومت «اسلام‌گرا» چون می‌دانست دشمنی نیرومندتر از «ایران‌گرایان» ندارد و «اوج ضعف» را در برابر جریان «ایرانگرایی» احساس می‌کرد، کوشید تا با جعل مفاهیمی مصنوعی وانمود ‌‌کند که «ایران» و «اسلام» باهم ناسازگاری بنیادینی ندارند و حتی آشتی‌پذیرند. نخستین طرح آنها در این راستا، ارائه‌ی گفتمان «ایران اسلامی» بود. 💠 این گفتمان استوار بر آن بود که ایرانیان با آغوش باز اسلام آوردند و نتیجتا یک «ایران اسلامی» را پایه‌گذاری کردند؛ یک «ایران» خیالی بر مبنای آموزه‌های «اسلامی» که در آن، «مشروعیت سیاسی» از «اسلام» کسب می‌شود؛ بدین ترتیب، در این طرح نخستین، اعتبار و قداست خاک «ایران» از عنصر «اسلام» گرفته شد. پس از مدتی اما نظریه‌پردازان این ایده‌ی پوچ با هشیاری ایران‌پرستان روبه‌رو شده و به‌روشنی پی به ورشکستگی نظریه‌ی دروغینشان بردند. پس، وارد فاز نوینی شدند؛ اینبار به جای آنکه «جامه‌ی اسلام» را به «تن ایران» کنند،‌ تصمیم گرفتند «جامه‌ی ایران» را به «تن اسلام» کنند. این برای آنها گرچه یک «عقب‌نشینی بزرگ» بود اما میوه‌اش طرحی اهریمنی‌تر و گفتمانی فریبنده‌تر به نام «اسلام ایرانی» بود که گرچه این ایده نیز از پیش وجود داشت، اما اینبار قرار بود کوشش گسترده‌تری صرف تبلیغ آن شود. 💠 اینبار آنها منکِر «تازش اسلام به ایران» در «قادسیه» نشدند؛ بلکه بعضا حتی آن را پذیرفتند اما گناه را تنها به گردن «عمر ابن خطاب» انداختند. سپس گفتند که «ایرانیان» گرچه به‌اجبار یا به‌اختیار «مسلمان» شدند، اما به جای «اسلامی» کردن «ایران»، «اسلام» را «ایرانی» کردند و با ‌کنار نهادن «اسلام سنی» به «اسلام شیعی» گرویدند؛ اسلامی که به ادعای آنها برساخته‌ی ایرانیان بود. آنها اینبار به جای آنکه «اسلام» را مبنای «مشروعیت سیاسی» حکومت‌ها در «ایران» بدانند، پشت «ایران» و «ایرانیت» پنهان شدند تا از آنها برای شاخه‌ای ویژه از «اسلام»، نوع دیگری از مشروعیت به نام «مشروعیت ملی» را خریداری کنند. این طرح به‌ظاهر وارونه‌ی طرح قبلی می‌آید، اما در واقع همان هدف پیشین را دنبال می‌کند؛ «حفظ اسلام در ایران». 💠 با مطرح شدن این گفتمان دروغ‌بنیاد، ناگزیر «صفویان» که به ضرب شمشیر بُرنده‌ی خود به «مسلمان‌سازی ایرانیان» و تکمیل «قادسیه» پرداخته بودند، تبدیل به قهرمانانِ به‌ظاهر ملیِ ایده‌ی «اسلامِ ایرانی» شدند؛ زیرا نخستین بار آنها بودند که «تشیع» را به اکثریت «ایرانیان» تحمیل کردند. گاه دیده می‌شود که حتی آنها در یک «عقب‌نشینی مضاعف»، میان «شیعه‌ی علوی» و «شیعه‌ی صفوی» تمایز قائل می‌شوند تا وانمود کنند که حتی «علی ابن ابی‌طالب» هم برایشان چندان اهمیتی ندارد؛ حال آنکه کسی نمی‌داند این «شیعه‌ی صفوی» چیست و با آن «شیعه»ی دیگری که «علی»، مشاور «عمر» در تازش به ایران و نیز چهارمین خلیفه از «خلفای اشغالگر راشدین» را «امام معصوم» می‌داند، چه تفاوتی دارد! 💠 به هر روی، این «عقب‌نشینی بزرگ و مضاعف» هم فریبندگی بیشتری دارد و هم برای مقابله با این فریبندگی، هشیاری مضاعفی نیاز است. یک «ایرانی» تنها زمانی می‌تواند بدین سطح از هشیاری برسد که عمیقا و دقیقا بفهمد هر حکومتی از «قادسیه» تا کنون که مبنای «مشروعیت سیاسی»اش را نه ایران، بلکه اسلام قرار داده است، نه یک «پادشاهی ایرانی»، بلکه یک «خلافت سنی» یا «ولایت شیعی» بوده است. همچنین، هر حکومتی که یک «انسان ایرانی» را از هر کیش و باوری به جرم «مسلمان نبودن» یا «مسلمان نشدن» می‌کُشته یا کیفر می‌داده است، اساسا دغدغه‌ی «ملت ایران» را نداشته است، بلکه پیرو «امت‌گرایی اسلامی» بوده و نتیجتا به عنوان یک «حکومت اشغالگر اسلامی»، انگیزه‌ی اصلی‌اش از جنگ با هیچ بیگانه‌ای نه پاسداری از «یکپارچگی سرزمینی ایران»، بلکه «حفظ غنایم جنگی اسلام» و نباختن آنها به رقبا بوده است. بهدین تیرداد نیک اندیش 🔥 @AshemVohu2581 🔥
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств