☕️ بریدهی کتاب
📖🔎
#Study@AshemVohu2581
↩️ نقش چشمگیر اما نادیدهگرفتهشدهی شاهنشاهی هخامنشی در پیشرفت دانش جهان
💠 «کسی که تعریف و تمجید نویسندگان غربی از علم طلایی یونان باستان و انبوه دانشمندان و فیلسوفان آنرا میبیند، حق دارد از خود بپرسد که چرا این حجم انبوه دانشمندان درست از زمان کوروش ظاهر شده و با آغاز به کار اسکندر و فروپاشی هخامنشیان دیگر هیچ اثري از این دوران دیده نشد؟ دلیل این عصر طلایی را هرچه بدانیم، بیگمان مرتبط با هخامنشیان است.
💠 دانشمندانی چون هراکلیتوس، لیوسیپوس، اودوکسوس، فیساغورس، بقرات، پروتاگورس، اقلیدس و دموکریتوس در دوران هخامنشی با بهرهگیري از دانش شرق توانستند عصر طلایی علمی را در آتن برپا کنند. دموکریتوس اهل تراکه بوده و یونانی نیز نبود. او تز اتمی خود که انقلابی در دانش فیزیک بود را در بابل آموخته بود.
💠 درباره شکوه دانش بابل که با پشتیبانی و کمک ساتراپ [= فرماندار] پارسیاش بهترین دوران خود را میگذراند، همین بس که نابوریانو دانشمند بابلی موفق به کشف محاسباتی در زمینه خورشید گرفتگی گردید که دقیقتر از محاسبات بتلمیوس و کوپرنیک بود. کیدینو دانشمند دیگري اهل سیپار -تیسفون- بود که به محاسباتی در زمینه اعتدال بهاري و پاییزي دست یافته و اندازه دقیق سال خورشیدي را با اختلاف ناچیز 7 دقیقه و 16 ثانیه یافت.
💠 آناکسیماندر، آناکسیمنس، آناکساگوراس و تالس که آنها را به عنوان دانشمندان یونانی جا میزنند، اهل میلت در آسیاي خُرد بوده و شهروند ایران محسوب میشدند. در اینزمان میلت ایونی داراي دانشگاه بود و این در حالی بود که هنوز آتن به این درجه نرسیده بود. آناکساگوراس بود که دانش آسیا در زمینه ستارهشناسی را به آتن برد و پس از سالها تدریس یونانیان را به این دانش آشنا کرد. یونانیان دیدگاههاي علمی او را وارون پیشفرضهاي خرافاتی خود دانسته و او را به جرم بیایمانی به زندان انداختند. او پس از رهایی از دست یونانیان به قلمرو هخامنشی بازگشت و تا پایان عمر در آنجا زیست.
💠 هرودوت "پدر علم تاریخ" نیز اهل کاري در آسیاي خُرد و شهروند ایران بود. به نظر میرسد امکان نوشتن تاریخی به این حجم و بزرگی که هرودوت انجام داد، پیش از هخامنشیان نبوده و وجود این سیستم یکپارچه جهانی بود که باعث شد هرودوت و پس از او دیگران بتوانند تاریخ جامع جهان را بنویسند. ما میدانیم که فرهنگ و زبان اینان یونانی و بابلی بود و از این روي آنان را افتخار ایرانیان نمیدانیم. ولی به دلیل تولدشان در درون امپراتوري هخامنشی و بهرهگیريشان از امکانات دولتی آن زمان، آنان افتخار دولت هخامنشیان به شمار میآیند.
💠 در زمینه فلسفه نیز دوران طلایی فلسفه آتن و راهاندازي نخستین آکادمی فلسفی در تاریخ در 70 سال پایانی هخامنشی رخ داد. یعنی همان دورانی که آتن دست از دشمنی با ایران برداشته و همپیمان شاهنشاه بود. پایهگذاران فلسفه آتن نیز سقرات و افلاتون بودند که شدیدا زیر تاثیر آموزههاي زرتشت و حکمت شرق بودند.
💠 با سرنگونی هخامنشیان و روي کار آمدن مقدونیان، نقش آتن در دانش و فلسفه و هنر، سال به سال کمرنگ شد و دانش بشر دیگر پیشرفت شایانی نکرد تا اینکه با روي کار آمدن امپراتوري رم در سده یکم پیش از میلاد دوباره شرایط دوران هخامنشی برپا شد. با این حال این شهر اسکندریه مصر بود که پایتخت علمی جهان بود و نه آتن. دانش دوران امپراتوري رم پایه و بنیادي برگرفته از عصر طلایی دوران هخامنشی داشت و از هیچ نظري هم به پاي آن نرسید. پایه و بنیاد فلسفه اسکندریه نیز برگرفته از حکمت شرقی شامل حکمت زرتشتی، بودایی و یهودي-مسیحی بود. و میدانیم که حکمت یهودي-مسیحی نیز تا چه اندازه زیر تاثیر آموزههاي ایرانیان در دوران هخامنشی قرار دارد.
💠 در کتاب اشعیا که از جمله واپسین بخشهاي تدوین شده در مجموعه کتاب مقدس یهودیان میباشد، براي نخستین بار یهوه خداي یهود، به شکل یک آفریدگار کامل عرضه اندام کرده میگوید که آسمان و زمین و جانداران را آفریده است (رونوشتی از کتیبه بیستون داریوش و اوستا) و این درحالی است که در کتابهاي کهنتر یهودیان چنین چیزي دیده نمیشود.
💠 از دید دانش و فلسفه، به گمان من با حذف هخامنشیان، دوران پرش علمی-فلسفی سدههاي ششم تا چهارم پ.م نیز حذف میشود.»
📚 شاهنشاهی جهانی ایران
✍ بهرام روشنضمیر
🔥 @AshemVohu2581 🔥