عاشقانه های فاطیما

#گیوم_آپولینر
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
791
подписчик
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
در دریاچه‌ی ژرفِ چشمانت
بی‌چاره دلم غرق می‌شود، آب می‌شود
آن‌جا، در دریای عشق و جنون
خاطره و حسرت
تباه‌اش می‌کنند

■شاعر: #گیوم_آپولینر [ Guillaume Apollinaire / فرانسه، ۱۹۸۰--۱۹۱۸ ]

@asheghanehaye_fatima

در دریاچه‌ی ژرف چشمانت
قلب بی‌نوای من غرق می‌شود
و همان‌جا بنیاد می‌نهد
در آب عشق و دیوانگی
ویرانه‌ی خاطره و اندوه را

■شاعر: #گیوم_آپولینر [ Guillaume Apollinaire | فرانسه، ۱۹۸۰--۱۹۱۸ ]

■برگردان: #محمدعلی_سپانلو

@asheghanehaye_fatima
جَعدِ گیسوانِ
سیاهِ بناگوشَت
گنجِ من است

اندیشه ی من
به تُو می رِسَد و
اندیشه ی تُو
با آن درمی آمیزد

تنها خمپاره‌هایی که
دوست می دارم
سینه های تُوست

یادِ تُو
فانوسِ علامت است
که ما با آن شب را
نشانه گذاری می کنیم



#گیوم_آپولینر
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


■در دریاچه‌ی چشمان‌ات

در دریاچه‌ی ژرف چشمان‌ات
بی‌چاره دل‌ام غرق می‌شود، آب می‌شود
آن‌جا، در دریای عشق و جنون
خاطره و حسرت
تباه‌اش می‌کنند

■Au lac de tes yeux

Au lac de tes yeux très profond
Mon pauvre cœur se noie et fond
Là le défont
Dans l’eau d’amour et de folie
Souvenir et Mélancolie


#گیوم_آپولینر | "Guillaume Apollinaire" | فرانسه، ۱۹۸۰--۱۹۱۸ |

برگردان: #محمد_زیار
گیوم آپولینر ( Guillaume Apollinaire) برجسته‌ترین شاعر نخستین دهه قرن بیستم میلادی در فرانسه به شمار می‌رود.
آپولینر همچنین نویسنده داستان‌های کوتاه و رمان‌های اروتیک بوده‌است.
یکی از انواع شعری او کالیگرام (واژه ابداعی خود وی) بود. او را از پیشروان سوررآلیسم می‌دانند.گیوم آپولینر در طول زندگی کوتاه خویش با چندین سبک هنری همزمان شد. او مصادف با ضعف سمبولیسم پس از آن معاصر کوبیسم و طلایه دار سوررآلیسم شد. در واقع او اولین کسی است که واژه «سوررآلیسم» را ابداع کرد و از مروجان این سبک بود.

آپولینر چه از نظر ظاهری و چه از نظر محتوا تحت تاثیر کوبیسم بود. با پیکاسو نقاش مشهور این سبک دوستی نزدیکی داشت. این دوستی باعث شد که او مبتکر نوعی کار ادبی – هنری به نام کوبیسم ادبی شد. نقاشی کوبیسم نوعی سبک است که در آن نقاش با اشکال هندسی تصویر سازی می‌کند و سایه‌ها را در کار خود محو می‌کند. آپولینر نیز چون اشعار خود را به اشکال مختلف مانند کروات، انگشتان، قلب، حروف الفبا و ... می‌نگاشت و نقطه گذاری و علام تها را از آنها حذف می‌کرد وی را خالق کوبیسم ادبی می‌نامند. با این کار وی متون را نسبت به وزن و ریتم انعطاف‌پذیر تر کرده است. مضامین و رموز اشعار آپولینر به راحتی از روی شکل ظاهری آنها قابل کشف است. در واقع اینگونه اشعار وی نوعی اندیشه نگاری به شمار می‌آید.یکی از نامدارترین اشعار او پل میرابو است که بارها به زبان فارسی ترجمه شده‌است
.
.
.
.

پل میرابو👈 نام یکی از اشعار معروف #گیوم_آپولینر در مجموعه شعر الکل‌ها است. این اثر به زبان فارسی توسط #محمدعلی_سپانلو ترجمه شده است.
این شعر مورد توجه خوانندگان بسیاری بوده‌است و توسط تعدادی از آنها اجرا شده‌است.
.
.
.
.

من منتظرم،
تا همواره دنبال کنم
سیمایِ نجیب و مهربانی را
که به‌خود می‌گیرد
تا من او را به تنهایی دوست بدارم
چونان آهن‌ربایی که آهن می‌رباید
او نیز مرا می‌رباید
منظره‌یِ دلربایِ
یک موحناییِ مَحشر را دارد .
ولی بخندید، به من بخندید
ای مردمِ همه‌جا، به‌ویژه مردمِ این‌جا
زیرا بسیار چیزهاست که جرأت نمی‌کنم به شما بگویم
بسیار چیزها که نمی‌گذارید بگویم
به من رحم داشته باشید .
.
#سوررآلیسم #گیوم_آپولینر #دادائیسم


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



‌‌ای عشق من،
آیا واقعا وجود داری یا موجودیتی هستی که من، بی آنکه بخواهم،
برای پر کردن تنهایی ام
برای خود خلق کرده ام؟
آیا تو یکی از همان الهه هایی هستی که نصیب یونانی ها می شدند تا کمتر دچار ملال گردند؟
آه ای الهه ی قشنگ من،
من تو را عاشقم
حتا اگر تنها در خیال من باشی.

#گیوم_آپولینر
@asheghanehaye_fatima



■پلِ میرابو

سِن در زیرِ پُلِ میرابو می‌گذرد
و عشق‌های ما
آیا لازم است آنها را به خاطر بیارم
هیچ‌گاه نشد شادی بدون غم بیاید

شب می‌آید و ساعت اعلام می‌شود
روز با آن تمام می‌شود اما من می‌مانم

ما دست در دست و رو در روی هم ایستاده‌ایم
در حالی‌که زیر پُلِ بازوهامان
موجی بس خسته از نگاه‌های همیشه‌گی
می‌گذرد

شب می‌آید و ساعت اعلام می‌شود
روز با آن تمام می‌شود اما من می‌مانم

عشق مثل این آب روان می‌گذرد
عشق می‌گذرد
اما مثل زندگی‌ای که دیر می‌گذرد
مثل امیدی که سرسختی نشان می‌دهد

شب می‌آید و ساعت اعلام می‌شود
روز با آن تمام می‌شود اما من می‌مانم

روزها می‌گذرند و هفته ها می‌گذرند
نه زمانی که گذشت بر می‌گردد
نه عشقی که گذشت
سِن در زیرِ پُلِ میرابو می‌گذرد

شب می‌آید و ساعت اعلام می‌شود
روز با آن تمام می‌شود اما من می‌مانم.

■●شاعر: #گیوم_آپولینر | "Guillaume Apollinaire" | فرانسه، ۱۹۸۰--۱۹۱۸ |

■●برگردان: #عباس_پژمان
@asheghanehaye_fatima

J’ai hiverné dans mon passé
Revienne le soleil de Pâques
Pour chauffer un cœur plus glacé
Que les quarante de Sébaste
Moins que ma vie martyrisée



عمری در زمستان گذرانده‌ام
ای کاش آفتابِ بهاری بدمد،
و دلی سردتر از آن چهل سرباز یخزده* را
با شکنجه‌ای کمتر از زندگی مرا
گرم کند.


#گیوم_آپولینر
ترجمهٔ دکتر محمد تقی غیاثی
@asheghanehaye_fatima



با اندیشیدن به زیبایی تو
به خود دلداری می دهم
عشق من!
آیا وجود داری
یا فقط چیزی هستی
که من نا آگاهانه آفریده ام
تا تنهایی ام را چاره کنم
آیا تو
یکی از خدایان یونان نیستی
که از ملال مردم می کاست؟




#گیوم_آپولینر
@asheghanehaye_fatima



«هفت»

امروز روز هفتم بی‌مهری‌ست
شب را کنار پنجره با ترسهای نامفهوم سر كرده‌ام
پای درختهای پر از بیمهای چلچله‌ها
گربه ها کشیک می‌دادند
بر تو چه می‌گذشت در آن زیر، زیر خاکهای جوان، خاک‌های عطر؟

گیسوی سِدر بر تن من خال می‌زند
من مُرده‌ام که آب و نور و هوا را
آلوده می‌کنم این‌گونه؟
یا تو،
که عطر ناب تنت را به خاکها ایثار كرده‌ای؟

دیشب: شب مثل غبغبِ صد لایه که بر لایه‌های آن صدها ستاره‌ی گلگونِ میخ پرچ

کابوس می‌رسد
گل را به روی گور تو می‌ریزیم
می‌گرییم
طاووسِ سر بریده‌ای از چشمهای جمع می‌آویزد
آن تو چه می‌گذرد هان چه می‌گذرد آن تو با گونه‌های تو؟

عطری که گیج می‌کند آدم را
عطری که وول می‌خورد از خواب، خوابهای هراسانی در مغز ما
بوی

زیر پل میرابو رود سن می گذرد
آیا باید به یاد عشق های مان بیفتیم
همیشه شادی پس از رنج می آمد

شب می آید ساعت زنگ می زند
روزها می روند من می مانم

دست در دست و چهره به چهره بمانیم
چندان که زیر پل بازوان ما
موجی خسته از نگاه های ابدی
بگذرد

شب می آید ساعت زنگ می زند
روزها می روند من می مانم
عشق چونان آب روان می رود
عشق می رود
چه قدر زندگی کُند گذر است
و چه قدر امید تند گذر

شب می آید ساعت زنگ می زند
روزها می روند من می مانم

روزها می گذرند و هفته ها می گذرند
نه دوران گذشته
نه عشق ها بر می گردند
زیر پل میرابو رود سن می گذرد

شب می آید ساعت زنگ می زند
روزها می روند من می مانم

#گیوم_آپولینر
#شاعر_فرانسه🇫🇷
ترجمه : #محمدعلی_سپانلو
@asheghanehaye_fatima



گاهی اوقات بهتر است
دست از جستجوی خوشبختی برداریم
و فقط خیلی ساده
شاد باشیم...


| #گیوم_آپولینر |