عاشقانه های فاطیما

#مریم_ناظمی
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
790
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
.

پشت ما قصه زیادست؟
فدای سرمان
حرف بی ربط نباید که ببندد پَرِمان

#مریم_ناظمی

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردی که
از گونه های یک زن
می تواند
شراب بگیرد
پیامبریست
که با هر تکه ی ابر
رحمت می شود
و بر جهان کوچک معشوقه اش
یکریز می بارد.


#مریم_ناظمی
@asheghanehaye_fatima
بغض یعنی که دلخوشیها پَر
درد یعنی شیوع مُردن  ها
سالروز تولدت باشد
وسط اجتماعی از زن ها 

ژست لبخند و لایک و تبریک و ...

رنگ پیراهن شبت باید
سِت شود با غرور ماتیکت
گُم شود خشم و شادی ات پشت 
خط چشم سیاه و باریکت

ماده شیری و شکل روباهی!

زاده ی بهمن هزارو ...سکوت
زاده ی  فصل  پشتِ پا خورده
اشکهایت شده بهانه ی این
شعرِ از شاعر  آبرو برده

گریه  کن جنس ریملت خوب است!


گیجِ گیجم شبیه آن شب که
تا تهش هی شراب می خوردی
گیجِ گیجی شبیه آن شب که
بوسه بوسه قمار میبردی

عشق هم  بازی غریبی بود....

زندگی ـ روبه روی من بنشین
زُل بزن هی کنایه بارم کن
مثل یک مثنوی طولانی
چند بیتی ادامه دارم  کن

منطقت را نخوانده ،میدانم!


زاده ی بهمنم که می فهمم
فعل مشکوک سرد بودن را
بغلم کن که این هوا سرداست
بغلم کن که کم شود سرما

بغلم کن که سردتر نشوم.....


بغلم کن که سوز می آید
این همان " ابتدای ویرانی ست "
که تولد گرفتنم امشب
خودکشی با سیاق ایرانی ست

مرگ هم آرزوی خوبی بود!

شمع ها روی کیک من امشب
مثل ابر بهار باریدند
شمع ها روی کیک من امشب
مرگ من را به چشم خود دیدند

این تولد مبارکم باشد......




#مریم_ناظمی


@asheghanehaye_fatima
@sherhaye_yavashaki



‍ تنهاییت را سخت غمگینی
تتهاییم را سخت دلشادم
دور از تمام مردم این شهر
تکیه به بازوی خودم دادم

حال خوشم را باد می‌فهمد

باید شروع بهتری باشد
پایان هر فصل پر از ماتم
تنهایی من عالمی دارد
حسی شبیه بارش نم‌نم

پاکیزه مثل حضرت برفم

تنهاییم آغاز یک جمع است
جمعیتی انبوه از یک من
پیدا شدم در اوج تنهایی
زیر تل خاکی به نام زن

من با خودم نامهربان بودم

تاریخ را دیگر نمی‌خوانم
وقتی که غمگین می‌شوم با آن
باید خودم از نو بسازم باز
قصری به روی طالع ویران

تاریخِ من یعنی منِ تنها


تاریخِ من یعنی زنی آزاد
یعنی زنی که جنس دوم نیست
نه کمتر و نه بیشتر، اما
هرگز سزاوار ترحم نیست

کوه غرورم را نمی‌بینی؟!


ای اتحادِ سرد ِنارنجی
دست از سَرِ زن بودنم بردار
من به خشونت‌ها نمی‌بازم
حتی خشن‌تر می‌شوم هربار

در این تقابل‌های رندانه

#مریم_ناظمی


@asheghanehaye_fatima
لطفا بگیر از من تمامت را
جا مانده در من تکه ای ازتو
ویرانه می خواهی مرا اما
باید بسازم خویش را از نو

وقتی که هستی با خودم قهرم

درمن زنی شکل خودم هرشب
هی ورد میخواند که برگردی
با اینکه رفتی فکر تو اینجاست
کلا برو ،ثابت بکن مردی

حتما نباید قهرمان باشی

#مریم_ناظمی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



به حکم چشم تو محبوس تا ابد شده ام
بدون ترس ازآن کوچه باغ رد شده ام

به لطف مردم بی عاطفه به لطف خودم
مرا ببخش که در این زمانه بد شده ام

کنار وسوسه ی سیب و دانه ی گندم
به استعاره لبم را...کلک بلد شده ام

تو مثل جاری رودی به پاکی دریا
و من همیشه برایت شبیه سد شده ام

تو مثل شیشه ای و در خودت شکسته شدی
زنی که سنگ تو را ، سینه می زند شده ام

#مریم_ناظمی
وطنم
دستان توست
وقتی که باهر نوازشت
مرز تنم را
حصار می کشی ...
وبا هربوسه ات
انگار تمام رودهای جهان را
در آغوشم سرازیر
می کنی..
آنقدر که تاچهل کالبد بعد
'دوستت دارم'


#مریم_ناظمی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


باد،
اسم مستعار توست
وقتی که
قلبِ دریایی ام را
متلاطم میکنی.

#مریم_ناظمی
📚راسِ ساعت هرگز
@asheghanehaye_fatima




تکه ای ماه آنطرف تر بود-ماه شاید تو بودی؛اما تو...
ماه بودی؛ستاره بودی؛نه؟!-ماه بودی؛ستاره ها با تو...

تو بدون لباس زیبایی-چشمهایت سیاه تر از شب
شب تنهایی مرا بنگر باز هم چشمِ خوبِ زیبا تو!

میشود با تو باشم اصلا که-با تو بودن؛کنار تو خوب است
خوب من؛بگذر از تمام جهان-بنشین لحظه ای در اینجا،تو!

من بدون تو نیستم انگار-من نه من این "منِ" "تو" بود اگر
تو برای من آفریده شدی-این "منِ" گیج را بخوان تا "تو"

بی هوا؛بی ملاحظه؛بی مکث-دوست دارم برای تو باشم
زیر یک سقف؛روی قالیچه -سرِ یک میز؛پایِ...آیا تو؟


تکه ای ماه آنطرف تر بود-چند مترِ مربع از من دور
کاش بودی تو لا اقل اکنون -کاش بودی دوباره ؛حالا؛تو

#مریم_ناظمی
@asheghanehaye_fatima



گریه های تلخ او با ادعایش جور نیست
عاشقم اما هوایم با هوایش جور نیست

گر چه تا فصل رسیدن یک قدم مانده ولی
صبر با اصرار بی چون و چرایش جور نیست

خواستم معشوقه ی تنهای او باشم، نشد
بخت من با مصلحت های خدایش جور نیست

با تمام دردهای او صدایم جور بود
با من درد آشنا اما صدایش جور نیست

کاسه ی اشک خودم را ریختم پشت سرش
زیر لب خندید و دیدم خنده هایش جور نیست

پشت هم اسم مرا آهسته نجوا کرد و رفت
رفتنش با ذکر جانسوزِ دعایش جور نیست

دوستت دارم فقط یک ادعای کذب بود
تیترِ هر روزنامه ای با محتوایش جور نیست



#مریم_ناظمی

@asheghanehaye_fatima

من زنی دیوانه ام،
هرشب در بالکن خانه ام 
ماه را زندانی،
برکه ها را مشوش،
و شاخه های بید را کوتاه می کنم
تا مبادا بدون من،
عاشقانه ای برایت رقم بخورد ...



#مریم_ناظمی
وطنم دستان توسـت
وقتی که با هر نوازشـت
مرز تنم را حصار میکشی
و با هر بوسه ات انگار
تمام رودهای جهان را
در آغوشم سرازیر میکنی
آنقدر که تا چهل کالبد بعد
دوسـتت دارم

#مریم_ناظمی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




تو به آن خنده شبیهی که پرید از لب من
مثل ماهی، که گریزان شده‌ای از شب من

رفته ای تا به تب فاصله عادت بکنم
به خیالات تو ابراز ارادت بکنم

تا تورا ساده ترین راه تجسم کردم
کوچه به کوچه تورا در دل خود گُم کردم

مانده ام زیر همین سقف پراز عطرتنت
آشتی تر شده ام با نفسِ پیرهنت

همه جا پرشده از شرح پریشانی من
ردِ داغ تو نشسته است به پیشانی من

هرچه گفتند نکن ،بازحماقت کردم
پشت سر با تو و یاد تو رفاقت کردم

زیر عکس تو نوشتم ، که تو هم نامردی
حضرت عشق چرا اینهمه کم آوردی ؟

شک نکن !از همه ی سِر ِّدلت باخبرم
ترس تو مثل بلاییست که آمد به سرم

ترست از حادثه ی سبز بهاری شدن است
پشت دلشوره ی پاییز فراری شدن است

حیف ،بر عکس تو از زردشدن میترسم
عاشق عشقم و ازسرد شدن می ترسم

بعد تو مردم این شهر تبانی کردند
به دل پنجره ام سنگ پرانی کردند

تا که جا داشت به من وصله ی ناجور زدند
روی تصویر منِ غمزده هاشور زدند

وسط مهلکه انگشت نشانم کردند
نیش صد عقرب جرّاده به جانم کردند

پشت ما قصه زیادست ؟فدای سرمان
حرف بی ربط نباید که ببندد پَرِمان

برنگرد از وسط راه ، برو دور بمان
روی تصمیم خودت محکم و مغرور بمان

بارِ رسوایی این عشقِ پُرازغم بامن
پچ پچِ خاله زنکهای محل هم بامن

در دلت جشن بپا کن که رهایی زیباست
از دل کینه ای ات عقده گشایی زیباست

به تنم ضربه بزن ،محکم و بی اخم بزن
جای خالی که زیادست ،تو هی زخم بزن

خاطراتت به تو وابسته و وادارم کرد
تا ابد درته این چاه گرفتارم کرد

بعد تو شاعرکی گیج و توهم زده ام
تهمتی تازه به قدقامت گندم زده ام

بی خیال من و این شهر و همه خوب وبدش
کاشکی دق بکند شاعرک نابلدش




#مریم_ناظمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تمام شهرها
از شعله های عشق
نقاب هایی فریبنده ساخته اند...

تا زن بودنم را
وقیحانه به اسارت ببرند ..

#مریم_ناظمی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima





از من گرفتی شادی و شورنهان را
آن دستهای بی ریا و مهربان را

ای روزگار هفت خط زشت و جانی
آلوده کردی هم زمین و هم زمان را

تبعیدی زخمی ترین آغوش خاکم
باید که مرهم می شدم زخم جهان را

نسلی که می سوزد من و ما و شماییم
بیدادسال شصت و ...این نسل جوان را

لعنت به تاریخ و تمام خاطراتم
از یاد بردم من ضریح آسمان را



#مریم_ناظمی
و آغوش هر زن
تصویر شقایقی وحشی است
که زنبور ها
برای نوشیدن شهدش
نقاب می زنند...

#مریم_ناظمی


@asheghanehaye_fatima
ای هم افزایی ماه
با اندام رویایی یک پلنگ..
وقتی دکمه های پیراهنت را
باز می کنی
می مانم
کداممان برای شکار
دیگری آمده ایم؟!


#مریم_ناظمی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



بعد ازمن
بارها عاشق خواهی شد
اما ...
تا میخواهی بگویی دوستت دارم
زبانت سنگین می شود
و زنی
نیمه بلوند با چشمهای روشنش
به حنجره ات قفل می زند



#مریم_ناظمی
@asheghanehaye_fatima



اعتراضم اگرچه بی اثراست
بازهم مینویسم از دردی
-که مرا ذره،ذره میخورد و ...
از شب بی ستاره و سردی...

من پر از دردهای بی مرهم
زخمهایی هنوز چرکینم
من زنم-یک زنِ جوان اما
مثلِ باران صبح غمگینم

هیچکس در کنارِ من،هرگز
هیچکس همنشینِ من،اصلا
هیچکس همدم من آری، نه
با من خسته هم سخن،اصلا

جامعه-با نگاه های پلید
حرمتم را ندیده میگیرد
خنده های مرا به زور کتک
با هجای کشیده میگیرد

من ولی اعتنا نخواهم کرد
به شب-این شب؛شب سیاه پلید
مینویسم اگرچه بی تاثیر
مینویسم:سلام بر خورشید



#مریم_ناظمی
@asheghanehaye_fatima



خواستی بُت بشوی شعر مرا پُرکردی
درد را وارد این دور تواتر کردی
تو فقط یکسره به عشق تظاهر کردی
و مرا ساده تر از ساده تصور کردی

مرد بودی و خطا بود به زن تکیه کنی

درد دارد همه ی عمر ملامت بشوی
وارد حال بد رو به وخامت بشوی
پیش چشم همه مانند علامت... بشوی
به امیدی که تو یک روز سلامت بشوی

مثل سر باشی و تنها به بدن تکیه کنی


دائماً باهمه درگیر شدم کافی نیست؟
پیش چشمان تو تحقیر شدم کافی نیست؟
با تو از زندگی ام سیر شدم کافی نیست ؟
پای عشق تو زمینگیر شدم کافی نیست ؟

به من این دفعه نباید ابداً تکیه کنی


از تو با خاطره اي رو به تو تنها ماندم
رفتي و تا ته ِ اين فاجعه اينجا ماندم
بد ترين فصل كتاب ِ بد دنيا ماندم
فعل ماضیِ شب ساكت فردا ماندم

تو فقط آمده بودی که به من تكيه كنی


با همين شعر به دنيای خودم گند زدم
مثل چينی ِ ترك خورده تو را بند زدم
وسط گریه به روی همه لبخند زدم
تا به قصری که به رویای تو پیوند زدم

در همان لحظه ی آوار شدن تکیه کنی

#مریم_ناظمی
Ещё