@asheghanehaye_fatimaاینکه گاه میخواهم، کز تو دست بردارم
حرف سردمهری نیست، مشکلی دگر دارم
با تو عشق میورزم ای پریچه و خود نیز
از حضور این دره در میان خبر دارم
عشق من! اگر تقویم، بیست سال پس میرفت
میشد این مزاحم را، از میانه بردارم
مشکلم بهار توست، در خزان من، آری
آنچه پیش رو داری،من به پشت سر دارم...
ورنه خوب میدانی ـ بیتوقف و جاری ـ
دم به دم به سوی تو،میل بیشتر دارم
ورنه دوست میدارم،سوی تو پریدن را
با تو پرکشیدن را،تا که بال و پر دارم
**روی هرچه میخواهم، سایهی تو افتادهست
یعنی اینکه یک سودا با هزار سر دارم
سیر انفس و آفاق، نیست جز تماشایت
جاودانه باد این سیر، تا سر سفر دارم
چون تو میکنی یاری، فتح با من است، آری
ز اهتزاز گیسویت، بیرق ظفر دارم
ای ترانهی شیرین در ترنم شعرم
تا نوازمت در خود، نِی نه، نیشکر دارم
#حسين_منزوی.