عاشقانه های فاطیما

#اميلی_ديكنسون
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
790
подписчиков
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
خودم را در میانِ گل‌هایم پنهان می‌کنم،
همین‌ که بر سینه‌ی تو لختی دست می‌کشم،
تو نیز بی‌واهمه، مرا بر تن می‌کنی
و فرشته‌ها باقیِ ماجرا را می‌دانند.
خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم
همین که از گل‌دان تو محو می‌شوم،
تو بی‌واهمه، با من هم‌دردی می‌کنی
نزدیک به تنهایی.

#اميلی_ديكنسون

@asheghanehaye_fatima
اگر در پاییز می‌آمدی،
تابستان را جارو می‌کردم
با نیمی خنده، نیمی ضربه،
آن‌چه زنان خانه‌دار با مگسی می‌کنند.

اگر تا یک‌سال دیگر می‌دیدمت،
ماه‌ها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم،
و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم،
تا زمان‌شان برسد.

اگر قرن‌ها تاخیر می‌کردند،
با دست می‌شمردم‌شان،
و آن‌قدر از آن‌ها کم می‌کردم،
که انگشتان‌ام به جزیره‌ی ون‌دیمنس* بیفتد.

و اگر این زندگی به پایان می‌رسید،
که از من و تو می‌رسد،
مثل پوسته‌ی درخت به جایی پرتاب‌اش می‌کردم
و جاودانگی را مزه می‌کردم.

اما حالا، بی‌خبر از طول
بال نامطمئن زمان،
مرا می‌گزد، این جن زنبوری،
که نیش‌اش را برملا نمی‌کند.

#اميلی_ديكنسون
برگردان: #فرشته_وزيری‌نسب

*جزیره‌ی «ون‌دیمنس» یا «تاسمانی» در جنوب شرقی استرالیا قرار دارد و در این‌جا دیکنسون به مفهوم سرزمین عجایب از آن استفاده کرده است.

@asheghanehaye_fatima
خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم،
همین‌که بر سینه‌ی تو لختی دست می‌کشم،
تو نیز، بی‌واهمه، مرا بر تن می‌کنی
و فرشته‌ها باقی ماجرا را می‌دانند.

خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم
همین که از گل‌دان تو محو می‌شوم،
تو، بی‌واهمه، با من هم‌دردی می‌کنی
نزدیک به تنهایی.

#اميلی_ديكنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶-۱۸۳۰ |

برگردان: #مجتبا_گلستانی


@asheghanehaye_fatima
خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم،
همین‌که بر سینه‌ی تو لختی دست می‌کشم،
تو نیز، بی‌واهمه، مرا بر تن می‌کنی ــ
و فرشته‌ها باقی ماجرا را می‌دانند.

خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم
همین که از گل‌دان تو محو می‌شوم،
تو، بی‌واهمه، با من هم‌دردی می‌کنی
نزدیک به تنهایی.

#اميلی_ديكنسون



@asheghanehaye_fatima
خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم،
همین‌که بر سینه‌ی تو لختی دست می‌کشم،
تو نیز، بی‌واهمه، مرا بر تن می‌کنی ــ
و فرشته‌ها باقی ماجرا را می‌دانند.

خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم
همین که از گل‌دان تو محو می‌شوم،
تو، بی‌واهمه، با من هم‌دردی می‌کنی
نزدیک به تنهایی.

■●شاعر: #اميلی_ديكنسون | Emily Dickinson | آمریکا●۱۸۸۶-۱۸۳۰ |

■●برگردان: #مجتبا_گلستانی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



اگر در پاییز می‌آمدی،
تابستان را جارو می‌کردم
با نیمی خنده، نیمی ضربه،
آن‌چه زنان خانه‌دار با مگسی می‌کنند.

اگر تا یک‌سال دیگر می‌دیدم‌ات،
ماه‌ها را بدل به توپ‌هایی می‌کردم،
و در کشوهای جداگانه می‌گذاشتم،
تا زمان‌شان برسد.

اگر قرن‌ها تاخیر می‌کردند،
با دست می‌شمردم‌شان،
و آن‌قدر از آن‌ها کم می‌کردم،
که انگشتان‌ام به جزیره ون‌دیمنس* بیفتد.

و اگر این زندگی به پایان می‌رسید،
که از من و تو می‌رسد،
مثل پوسته‌ی درخت به جایی پرتاب‌اش می‌کردم
و جاودانه‌گی را مزه می‌کردم.

اما حالا، بی‌خبر از طول
بال نامطمئن زمان،
مرا می‌گزد، این جن زنبوری،
که نیش‌اش را برملا نمی‌کند.

■●شاعر: #اميلی_ديكنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶-۱۸۳۰ |

■●برگردان: #فرشته_وزيری‌نسب

★جزیره «ون‌دیمنس» یا «تاسمانی» در جنوب شرقی استرالیا قرار دارد و در این‌جا دیکنسون به مفهوم سرزمین عجایب از آن استفاده کرده است.
خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم،
همین‌که بر سینه‌ی تو لختی دست می‌کشم،
تو نیز، بی‌واهمه، مرا بر تن می‌کنی ــ
و فرشته‌ها باقی ماجرا را می‌دانند.

خودم را در میان گل‌های‌ام پنهان می‌کنم
همین که از گل‌دان تو محو می‌شوم،
تو، بی‌واهمه، با من هم‌دردی می‌کنی
نزدیک به تنهایی.

○●شاعر: #اميلی_ديكنسون | Emily Dickinson | آمریکا، ۱۸۸۶-۱۸۳۰ |

○●برگردان: #مجتبا_گلستانی

@asheghanehaye_fatima