#داستانک_معنوی 🍃نابینا شدن حضرت شعیب از شدت
عشق و محبت به خداوند
🍃☘رسول خدا صلی الله علیه و آله و
سلّم فرموده است:
که شعیب از محبّت خدا آنقدر گریست
تا نابینا شد و خداوند بینائی او را بازگرداند
و باز آنقدر گریست تا نابینا شد . . . . .
خداوند به او وحی نمود:
ای شعیب اگر گریه تو برای ترس از آتش
است من تو را از آتش حفظ می کنم و
اگر گریه تو برای شوق به بهشت است تو
را بهشت می دهم!
☘🍃 گر مجرمی بخشیدمت
🍃 وز جرم آمرزیدمت
🍃فردوس خواهی دادمت
🍃خامش رها کن این دعا
🌷شعیب عرض کرد : پروردگارا تو خود
می دانی که سبب گریه من نه ترس از
آتش توست و نه شوق به بهشت تو،
بلکه عشق و محبت تو در دلم جا گرفته
و نمی توانم صبر کنم مگر آنکه به زیارت
و دیدار تو نائل شوم!
🌷🍃گفتا نه این خواهم نه آن
🍃دیدار حق خواهم عیان
🍃گر هفت بحر آتش شود
🍃من در رَوم بهر لقا
🌺خداوند به او وحی نمود: حال که
چنین است
به علت این محبت و عشق تو به زودی
کلیم خود موسی بن عمران را به خدمت
تو خواهم فرستاد تا خادمت باشد
🌺 و میدانید که حضرت موسی در جریان فرار
ازکاخ فرعون و دربیابان توسط دختران شعیب
به ایشان معرفی شد و شد خدمتگزار وداماد
شعیب و خدا اینگونه مزد عاشقانش را میدهد