امام حسین(ع) - مرثیه
حضرت زینب(
س) - مرثیه اسارت
فتنه و بیداد و بلا بود شام
سخت تر از کرب و بلا بود شام
شام بلا تیره تر از شام بود
عصمت حق در ملأ عام بود
قافله تا وارد دروازه شد
داغ جگر سوختگان تازه شد
خلق به دور اسرا صف زدند
کوچه به کوچه همگی کف زدند
ساز و نی و نغمه و آهنگ بود
دسته گل سنگدلان سنگ بود
خنده به رأس شهدا می زدند
سنگ به ناموس خدا می زدند
وای ندانم که چه تقدیر بود
دست خدا در غل و زنجیر بود
ماه سر نیزه پدیدار بود!؟
یا سر عباس علمدار بود!؟
چهره چو خورشید بر افروخته
از عطشِ تشنه لبان سوخته
دیدهء اطفال به سیمای او
چشم سکینه شده سقای او
دوخته چشم از سر نی بر حسین
اشك فشان، غرق شده در حسین
مانده سر نیزه به حال سجود
مهر جبینش شده محو از عمود
دیدهء اکبر سر نی نیم باز
بر لب او مانده اذان نماز
رأس امام شهدا روى نی
کرده چهل مرحله معراج، طی
ماه، خجل از رخ نورانیش
سنگ، زده بوسه به پیشانیش
هیچ شنیدید که از گَرد راه
پرده کشد باد به رخسار ماه!؟
هیچ شنیدید که در موج خون
صورت خورشید شود لاله گون!؟
#استاد_غلامرضا_سازگار#امام_حسین_ع_مرثیه #حضرت_زینب_س_مرثیه