هر شب یک
قسمت 😉#داستان_بلند#خاله_سوسوله (داستان اراکی)
(نوشتۀ همشهریمون؛
#رضا)
#قسمت_بیست_و_دوم@ArakiBasshttps://telegram.me/ArakiBass/58ادامه از قبل...
مينی بوس روشن شد
و عمو مھرداد توی کوچه
و کمک پياده رو سعی داشت مينی بوس را سروته کند
و بيوفته توی خيابون
و بريم بھشت زھرا دوباره که قاسم باز پرسيد: عامو مرداد بی سيم چطوری کار ميکنه؟
دوروييی عه؟؟؟
عمو مھرداد که با نگرانی اينور اونور خيابون را برانداز ميکرد جواب داد: بی سيمه ديگه! اسمش با خودشه. چرا دروغی باشه؟
قاسم: آخه چجوری وختی ھيش سيمی نيس ميشه باش حف بزنی؟ صدا مگه نباعد از توی سيما رد شه؟
نيما
و سارا ميخنديدند
و عمو مھرداد ھمچنان جدی بود
و انگار دقيق به قاسم گوش نميکرد - ھمونطور که پيچچيد توی خيابون
و به سمت ميدون شريعتی ميرفت گفت: بريم از کنار رودخونه بريم که از وسط شھر نخواسته باشيم بريم! نه قاسم خان لازم نيست از توی سيم رد بشه!
@ArakiBassتازه انگار ياده حرف قاسم افتاده بود
و با خندۀ مختصری ادامه داد: صدا که از توی سيم رد نميشه - صدا از طريق فرکانس
و سيستم مخابراتی منتقل ميشه
قاسم: نه آخه ميدونی عامو مرداد؛ مو خودوم با جعوه (جعبه) کومپوت يه تلفونی ساختم. ميدونی چجوری؟ ته شا سولاخ ميکنی
و يه بندی رد ميکنی توش، يه گره ميزنی که او بنده رد نشه
و بيا در دوباره؛ بعد ھف ھش قدم عولا تر يه جعوه کومپوت ديه سولاخ ميکنی
و ته ھمو بنده وص ميکنی بشش
و يه گره ميزنی
و بعد يه
نفر يکی شا ميگيره به گوشش عو يکی توش چنه ميزنه
ھمينجوری داشت ادامه ميداد
و من مغازۀ کتابفروشی اونور خيابون را که داشتيم از جلوش رد ميشديم را ديدم
و ناخداگاه پريدم توی
حرف قاسم
و گفتم: ايناھا اييی کتابفروشيه! ديديد واعه!!!
سارا
و نيما ھمونجا را نگاه کردن
و بلافاصله با حرکت چشم به من فھموندن که جلو عمو مھرداد فعلا چيزی نگيم که قاسم گفت: خو معلومه واعه بدبخ ماخا يه لوقمه نون دربياره ! کاش مونوم ميتونسسوم عمرو (امروز) ماھی فوروشيما بساط کنوم
@ArakiBassعمو مھرداد: خوب بعد قاسم خان؟ اون ميشد تلفن شوما؟؟؟ باھاش زنگ ھم ميزديد به ھمديگه؟
قاسم: بوع عامو مرداد داشتی خداعيش گوش ميکردی؟ مو فک کردوم درم با ديوار حف ميزنوم! آره ديه تلفون توپی ميشد. زنگ نميشد باش بزنی ولی مو اگه روش کار کنوم ميتونوم برش زنگوم اختراع کنوم
عمو مھرداد: قاسم خان خيلی نگران نباش! يکی از سرگرمی ھای دوران بچگی ما ھم ھمين بود؛ البته بابام برا ما درست ميکرد اونم با جعبۀ خالی کبريت
قاسم: نه با جعوه کبريت خوب نميشه؛ صدا خيلی شفاف نميرسه! حالا اگه از عولا ميرفتی، سر راه از خونه مون برت مياردوم امتاحان کنی بينی چقد قشنگ صدات ميره - ولی ايکه چجوری بی سيم بدون ھيش بند
و نخ
و سيمی ميشه باش حف بزنی خيلی تعجوبه!!!
ادامه دارد...
قسمتهای قبلی را از اینجا دنبال کنید
👇👇👇https://telegram.me/ArakiBass/10073👆🏻👆🏻👆🏻👆🏾👆🏻@ArakiBass