#شاعران_اراک #فیش_کیش_ریش_میششیخی گُزید خلوتِ ویلای
کیشِ خویش
از سر فکند سِترِ نقابِ چو
میشِ خویش
برپا نمود منقل و جوج و شرابِ ناب
آتش نهاد بر سر وافورِ پیشِ خویش
چای و نبات و دلبرِ شیرین لبی کنار
محکم گرفت مخرج آنرا به نیشِ خویش
با یک پُکی عمیق ، نگاهی به یار کرد
دستی کشید از سر عادت به
ریش خویش
تصویرِ لعبتی ، به اشارت عیان نمود
با حرکت یک دکمه بچرخاند دیشِ خویش
گفتا به یار ؛ مالِ کلانی اگر مراست
یا دارم اَر حقوقِ نجومی به
فیشِ خویش
این منزلِ وسیع ؛ مقام و سهام و پول
تریاک ناب و شیره و بنگ و حشیشِ خویش
این دلبر و نگارم و این عشق و شور و حال
دارم ز فرطِ عرضِ ارادت به
کیشِ خویش
معشوقه گفت : بر سرِ دینت مباد شک
زیرا گرفته ام ز تو پولِ قمیشِ خویش
گرگی بود اگر پسِ آن
کیش و
ریش و
میشرامش کنم به حرکت زلفِ پریشِ خویش
دیدم چو پشت و روی و زِبَرهایِ زیرِ تو
رفتم فرو به عمقِ گریبانِ "خویشِ"خویش
📝 #هادے_فاضلے@ArakiBass