میزگرد «
سینما و ادبیات» با حضور: فرخنده حاجی زاده، عنایت سمیعی
و ناصر فکوهی
اگر رمان میخوانیم؛ حتماً که با روایتی غیررسمی از وقایع اجتماعی مواجهیم. اگر رمان مینویسیم، حتماً که شخصیتهایمان در بستر رویدادهای اجتماعی جان میگیرند. چطور میشود وقتی یک سطر از دیالوگی را میخوانیم حواسمان نباشد به خاستگاه زبانی
و طبقاتی
و اجتماعی کاراکتر؟ انگار تمام این ریشههای اساسیِ ساختارهای داستانی در بطن مناسباتِ اجتماعیِ هر عصری پنهان است. رمان بدون کارکرد اجتماعیاش گویی چیزی کم دارد. به نظر میرسد ریشه ندارد. نه باورپذیر میشود، نه تاثیرگذار، نه ماندگار. پس برای همین است که وقتی شروع میکنیم به نوشتن ناخودآگاه به این نکتهها فکر میکنیم. میدانیم تمام شاخههای فرهنگ
و هنر اگر در هر عصری توانسته مخاطب جهانی پیدا کند به این دلیل بوده است که خالقش دغدغههای اجتماعی داشته
و به تعبیری فرزند زمانهی خود بوده است. شاخکهایش به رخدادهای پیرامون حساس بوده
و راههای درونیکردن این موقعیتها را دانسته است.
و مهمترین بخش هم دست بر قضا همین است. یعنی به قسمی به پدیدههای اجتماعی نگاه کند که در عین نقد فعال وضعیت موجود به زیباییشناسی کار لطمه نزند. نویسنده نمیتواند در نقش مصلح اجتماعی به روایت مشغول شود. ممکن است در داستانش لایههایی از این نوع نگاه دیده شود ولی کار نویسنده لزوماً اصلاح نیست. ابتدا متن است
و ساختار محکم داستانی
و بعد فرصت قرائتهای گوناگون برای مخاطب فراهم میشود. در این میانه نباید غفلت کنیم از نقش مهم
و تاثیرگذار منتقدان
و نظریهپردازان که حلقهی واسطهی میان متن
و مخاطباند. آنها میتوانند با پیگیریِ کدهای موجود در متن لایههای اجتماعی را برجسته کنند
و به بررسی مناسبات، رخدادها،
و تحولات اجتماعی که نشانههایش در خط روایت وجود دارد، بپردازند. در این وضعیت هر رمانی میتواند به مثابه یک کتاب مرجع رویدادهای اجتماعی تلقی شود. چون سیر تطور
و تحول شخصیت اصلی در بستر روایی با توجه به رویدادهای موجود در متن است که به وقوع پیوسته
و در ذهن مخاطب باقی میماند. ما بدونِ دریافت این نشانهها از وضعیت اقتصادی
و اجتماعی
و سیاسی شخصیتها قادر به همراهی با متن نیستیم
و یادمان باشد که در انتزاعیترین نوع روایتها هم این خوانش از رمان یا داستان کوتاه
و شعر ضروریست. در سالهای اخیر این لایهها در رمان ایرانی کمرنگ شده است. برای بررسی این وضعیت
و آسیبشناسی ماجرا از یک جامعهشناس (ناصر فکوهی)؛ یک نویسنده
و منتقد (عنایت سمیعی)؛ یک رماننویس
و شاعر (فرخنده حاجیزاده) دعوت کردیم تا به تحلیل این موقعیت بنشینند. در این نشست ما به جریانهای افراطی این روزهای
ادبیات داستانی ایران پرداختیم. به توجه بیش از اندازه به فرم
و زبان
و غفلت از ثبت رویدادها
و تحولات هر دهه در رمان. به نقش اجتماعی روایت که منجر به زندهکردن رمان میشود. همچنین به ساختار فرهنگ کتابخوانی در جامعهی امروز
و بیشتر از اینها که در ادامه میخوانید…
در حسرت
#اصغر_فرهادی شدن ! /
#ادبیات_و_سینما / خرداد 1395 /
#ناصر_فکوهی لینک به متن کانال در وبگاه ناصر فکوهی
https://bit.ly/36WQ7vX