چشم حس اسب است و نور حق سوار
بی سواره اسب خود ناید به کار
پس ادب کن اسب را از خوی بد
ورنه پیش شاه باشد اسب، رد
چشم اسب از چشم شه رهبر بود
چشم او بی چشم شه مضطر بود
چشم اسبان جز گیاه و جز چرا
هر کجا خوانی بگوید نه! چرا؟
نور حق بر نور حس راكب شود
آنگهی جان سوی حق راغب شود
سوی حسی رو که نورش راکب است
حس را آن نور نیکو صاحب است
نور حس را نور حق تزئین بود
معنی نور علی نور این بود
نور حسی میکشد سوی ثری
نور حقش میبرد سوی عُلی
زان که محسوسات دون تر عالمی است
نور حق دریا و حس چون شبنمی است.
مولانا در این ابیات قوای روحانی و جسمانی را در تقابل قرار داده، خواهان غلبهٔ اولی بر دومی است. اسب نماد نفس بهیمی و حیوانی و وابسته به حواس ظاهری است لیکن به رهبری نور باطنی و جانب روحانی وجود، تعالی مییابد.
#ادبیات_عرفانی #مثنوی#مولاناhttps://t.center/anjoman_adabiyat_uni_of_Qom