🔸 شکنجه و سرکوبِ زندانیان وجدان و مخالفان سیاسی پیامدهای مختلفی را در هر کشور به دنبال داشته و دارد. یکی از این پیامدها، پاسخ به پرسشهایی از این گونهاند که با شکنجهگران، آمران و عاملان سرکوبها، چگونه بایستی رفتار کرد؟ عدالت و یا دادخواهی چگونه برقرار میشود؟ پیامدهای درازمدت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی سیاست بیرحمی در جامعه چگونه خواهد بود؟ برای این پرسشها، مطمئناً پاسخهای گوناگونی وجود داشته و دارد.
🔸 یکی از این پاسخها، مبارزهی بین المللیای است که تحت عنوان «مبارزه علیه معافیت از مجازات» شناخته شده است. مبارزهای که سالهاست در کشورهای مختلف آغاز شده و با افت و خیزهایی تداوم داشته است. رویکردهای مختلفی در این زمینه در آرژانتین، شیلی، اروگوئه، پاراگوئه، گوآتمالا، افریقای جنوبی، روآندا، سییرالئون و… تجربه شده است. در ایران، «مبارزه علیه معافیت از مجازات» و دادخواهی زیر پوشش جنبشی ناهمگون و گاه ناهمگرا شکل گرفته است. دربارهی این جنبش که به عنوان جنبش دادخواهی شناخته می شود؛ در میان کنشگران و اپوزیسیون ایران بحثهای متفاوتی جریان دارد. علاوه بر این، جمهوری اسلامی، با توجه به امکانات دولتی که در اختیار دارد، انواع بحثهای تحریف شده را نیز از سوی سخنگویان رسمی یا غیررسمیاش تبلیغ میکند تا سیطرهی خود را بر این مباحثات داشته باشد یا دستکم، از گسترش منسجم و یکدستِ جنبشی پیگیر برای دادخواهی جلوگیری کند. توضیحات بیشتر در این زمینه یکی از سرفصلهای نوشتهایست که پیشِ رو دارید.
🔸 در دسامبر 2012، سندی جمعی از سوی گروهی از زندانیان سیاسی جانبهدربرده از کشتارهای رژیم جمهوری اسلامی، خانوادهها و وابستگان اعدامشدگان، جمعی از فعالان سیاسی و مدافعان حقوق زندانیان سیاسی، روشنفکران و هنرمندان تحت عنوان «جنبش دادخواهی از چشم انداز رهاییبخش» انتشار یافت. این سند حاصل بحث و توافقِ نظرِ افرادی بود که مستقیماً یا بهواسطهی یکی از بستگانشان در معرض آزار و آسیب حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته بودند. سند مشترک در 71 صفحه منتشر شد که بیان فشردهای از بحثهایی بود که در طول چند سال، توسط نیروهای چپ و زندانیان سیاسی جانبهدربرده از کشتارها مطرح شده بود و اینک به شکل منشوری برپایهی مباحثات پیشین در معرض دید عموم قرار میگرفت. پس از انتشار سند اصلی، منابع مربوط به این مباحث، در دو کتاب از طرف انتشارات گفتوگوهای زندان در شمارههای 11 (265 صفحه، 17 مقاله) و 12 (165 صفحه، 7 مقاله) تحت عنوان «جنبش دادخواهی و چالشهای پیش رو» منتشر شده است.
🔸 نکتهی کلیدی در دیدگاه جانبهدربردگان از کشتارهای جمهوری اسلامی ایران که این سند را منتشر کردهاند پیوند جداییناپذیر دگرگونی رهاییبخش در کل اجتماع با مسئلهی پیگرد و مجازات بهاصطلاح مجرمان سیاسی است. سند در جملهی آغازین خود موضوع را چنین فرموله میکند: «به من بگو چگونه «داد» خواهی خواست تا به تو بگویم جامعهی فردای تو، چگونه عدالتی را حاکم خواهد ساخت.»...
جنبش دادخواهی بال میگُستَرَد!، #همایون_ایوانی ✍🏼 نوشته زیر، نخست به خصیصه دمکراتیک-تودهای جنبش دادخواهی میپردازد و سپس درباره رابطه آن با سایر جنبشهای اجتماعی-طبقاتی و اهمیت پیوند آنها برای رهایی کل جامعه از انواع ستمها و مشخصاً ستم طبقاتی و رهایی از سیستم سرمایهداری اشاراتی خواهد داشت. بخش انتهایی نوشته به ضرورت سازمان دادن به کارزاری هدفمند و درازمدت برای دفاع از زندانیان سیاسی و برخی راهکارهای ممکن در این زمینه میپردازد.ـ
جنبش دادخواهی بخش لاینفک جنبشهای اجتماعی در ایران
✍🏼 اگر خصلت دمکراتیک-تودهای جنبش دادخواهی مورد قبولِ کنشگران جنبشهای اجتماعی-طبقاتی در ایران باشد، آنگاه همپیوندی و همسرنوشتی این جنبشها با جنبش دادخواهی برجستهتر میشود. گرچه، تجربیات عملی و پراتیک مبارزه اجتماعی در ایران، عملا سالهای سال است که چنین پیوند لاینفکی را نشان میدهد. کنشگران با تجربه این جنبشها، سالهاست که میدانند در لحظات حاد شدن مبارزات و اعتراضات، پاسخ حکومت به کنشگران زندان، شکنجههای سخت و مرگی در اثر عدم مراقبتهای پزشکی یا مستقیما با حکم اعدام حاکم شرع اسلام است. بدون جنبشی قوی برای پشتیبانی از زندانیان سیاسی و خانوادههایشان، تنها گذاشتن آنها در مبارزه با زندانبان، شکنجهگر و بازجوست. زمان آن فرا رسیده است که فعالین سایر جنبشهای اجتماعی-طبقاتی اهمیت جنبش دادخواهی را به مثابه جنبشی دمکراتیک-تودهای درک کنند و پیوند و همکاری فعالتر در این زمینه را منوط به دستگیری فعالین خودشان نکنند.
دهه کشتار و سرکوب: „خدا“یی که حکومت دوباره احضار میکند!ـ ✍🏼 امروزه، با گذشت بیش از چهار دهه از روی کار آمدن حکومت کنونی، انبوه دستگیریهای اعتراضات سراسری چند ماهه اخیر، تمام زندانها و شکنجهگاههای رسمی و مخفی رژیم را پر کرده است. گزارشات بسیاری نشان میدهند که اغلب قریب به اتفاق دستگیرشدگان، نوجوانان و جوانان هستند. ابعاد شکنجه در زندانها وصف ناپذیر است و احکام اعدام در راهند. این تصویر، با گسترش دستگیریهای پیش از این خیزش، در میان روشنفکران، نویسندگان، فعالین جنبشهای کارگری، معلمان، زنان و دانشجویی و… تکمیل میشود. بر همه اینها علاوه کنید که رهبر این حکومت، دستور احضار روح „خدای دهه شصت“ را داده و رئیس قوه اجرایی حکومت، یکی از اعضای هیئت مرگ کشتار سراسری زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ است. این آرایش اوضاع، دلالت برای تدارک کشتاری دیگر توسط جمهوری اسلامی میدهد و نیاز به بسیج حداکثر نیروهای مدافع حقوق زندانیان سیاسی برای حفاظت از جان و سلامت آنها دارد.ـ
کارزاری هدفمند برای مقابله با سرکوبی سیستماتیک
✍🏼 دفاع از زندانیان سیاسی، عقیدتی و فعالین جنبشهای اعتراضی و اجتماعی، نیاز به همدلی و همکاری میان جنبشهای اجتماعی و طبقاتی نظیر جنبش کارگری، زنان، جوانان و خلقها را بیش از پیش برجسته کرده است. خیزش کنونی، ضرورت و نیز امکانِ گذر از جنبشهایی پاره پاره به سوی جنبشهای متحد و یکپارچه برای رهایی از ستم طبقاتی و اجتماعی را نشان داده و میدهد. کارزار دفاع از زندانیان سیاسی، امری مشخص و در لحظه کنونی، آشکارتر از همیشه، امر میدان و خیابان است. مطالبات کوتاه مدت، در همنوایی با چشمانداز رهایی کل جامعه قرار دارند. در عین حال، مطرح کردنِ خواستِ درازمدت و استراتژیک رهایی، نبایستی دلیلی بر کاهش شدت تلاشها برای حفظ سلامت و آزادی زندانیان سیاسی باشد. بدیهی است که همچون سایر عرصههای مبارزه اجتماعی طبقاتی، تلاش کاسبکارانه سلبریتیهای رنگارنگ، برای کالایی کردن جنبش دادخواهی و کارزار دفاع از زندانیان سیاسی، اوج خواهد گرفت. دعواهایی رقت انگیز بین آنان را شاهد هستیم و خواهیم بود که برای کسب امتیاز بیشتر و جذب بودجههای بالاتر از دولتها و نهادهای نظمنوین جهانی، همدیگر را میدرند، به فعالین واقعی جنبش دادخواهی، به جانبدربردگان از کشتارهای رژیم و خانواده جانفشانان، حمله میکنند تا صدای آنان را خاموش کرده و خودشان انحصار سخنگویی و کاسبی با خون جوانان کشور را داشته باشند. تجربیات قبلی نشان می دهد که افشاء و طرد این کارمندان رذلِ „صنعت حقوق بشر“، بایستی بخش جدایی ناپذیری از سیاست پیشرو و چپ در دفاع از حقوق بشر و دفاع از زندانیان سیاسی باشد. نیروهای پیشرو، چپ، کنشگران جنبشهای اجتماعی، نیاز با کارزاری دائمی برای دفاع از زندانیان سیاسی دارند. این کارزار بایستی به عنوان بخش لاینفک فعالیت روزانه همه مبارزین پیگیر راه آزادی، برابری و رهایی از ستم سرمایهداری درک شود. دفاع از زندانیان سیاسی، دستور کار همه جنبش است و نه فقط وظیفه خانوادههای آنان و کنشگران جنبش دادخواهی!ـ
یادداشتی کوتاه به بهانه یک سال فعالیت سایت نقد، #همایون_ایوانی به زیبایی و درستی میخوانیم که: ««نقد» میخواهد در فضای نقد اقتصاد سیاسی، نقد ایدئولوژیِ بورژوایی، نقدِ بتوارگیِ کالایی، صدایی باشد در کنار و همآوا با صداهای دیگر، هریک به زبانی و لحنی، گوناگون و هریک پژواکِ جایگاه و خواستهای ریشهدار در ساختوبافتی اجتماعی و تاریخی و تلاشی برای تصویرپردازی از جامعهای آرمانی؛ هرچه بیشتر باشند این صداها، بهتر.»
با اینحال، این توجه به «چندصدا»یی بودن سایت نقد و نیز ارتباطش با رسانههای آلترناتیو دیگر در عملِ یک سالهاش به روشنی دیده نمیشود. در دورهای که رسانههای حاکم یا به عبارتی دیگر مین استریم، تاریخ دروغین مینویسند و تسلیم به سرمایهداری را توصیه و تشویق میکنند، وزن رسانههای آلترناتیو فارسی زبان بسیار کم است. فردگرایی، خودمحورپنداری و فرقهگرایی با هزار لباس نوین در تکاپوست که امکان همکاری و شکلگیری شبکهای از رسانههای آلترناتیو در برابر رسانههای حاکم را از بین ببرد. سایت نقد، اگر نقدی بر این رویکرد تک صدایی و فرقهگرایانه دارد، اگر تاکید دارد که «هرچه بیشتر باشند این صداها، بهتر»، بایستی چاره و راهکار خود را برای تقویت این صداهای دیگر ارائه دهد. نمیتوان انتظار پلاتفرمی باز و چند نظری داشت، ولی بدون ارائه راه حلی معین در اینباره بهکارهای رسانه خویش مشغول بود.
بسیاری از صفحات اینترنتی فارسی زبان که در مقوله رسانههای آلترناتیو قرار میگیرند، هنوز مرز روشن و معینی با رسانههایی با وظیفه ارگان حزبی و سازمانی تعریف نکردهاند. گرچه، حتی احزاب کمونیست و سوسیالیست کنونی اروپایی نیز از سیاست سختگیرانه در «ارگان»های خود فاصله گرفتهاند، محافل گردآمدهی فارسی زبان حول صفحات اینترنتی، گاه بهصفحات خود همچون یک ارگان حزبی نگاه میکنند. مرزبندی قویتر و روشنتر با این فضا، مطمئناً برای سایت نقد، یک نقطه برتر و روشن به سویِ سیاست چند صدایی، و رشد و باروریِ تبادل نظرهای خلاق در زمینه «کار و مبارزهی نظریِ هدفمند در متن و بستری ضدِ سرمایهدارانه و با چشماندازی رهاییبخش» خواهد شد. ادامه مطلب: https://wp.me/p9vUft-NU
از یادداشتهای #همایون_ایوانی: این روزها بحثهایی قدیمی و تکراری از سوی گروه های موسوم به "آنتی-امپریالیست" در مورد ایران و خاورمیانه تکرار می شود که بخشی از بحث های آن، شبیه به دوره حمله دولت امریکا به عراق توسط جرج بوش پسر است که باعث شد سیاوش محمودی و من مقاله ای در این زمینه بنویسیم. مقاله "چپ در خاورميانه: چشم اندازهای رهايی" (همایون ایوانی، سیاوش محمودی) در سال 2003 در سمپوزیوم بین المللی علیه ایزولاسیون در شهر فلورانس ایتالیا ارائه شد. International Days Of Struggle Against Isolation, 19-21 December, Florence, Italy از سوی هیئت ایرانی، ارائه سخنرانی به آلمانی را در روز نوزدهم دسامبر 2003 برعهده داشتم، همان جا، محافل آنتی-امپریالیست، به خصوص هیئت اتریشی، با موضعگیریهای ما روی خوشی نشان نداد. در عوض موضع ما، از سوی زندانیان سیاسی سابق راف در آلمان، ارتش آزادیبخش ایرلند و حزب کمونیست انقلابی ایتالیا حمایت شد. حزب بازسازی کمونیستی ایتالیا،موضع مشخصی نگرفت... متن فارسی مقاله در کتاب "جنبش دادخواهی و چالش های پیش رو، جلد دوم از صفحه 20 ارائه شده است: http://dialogt.info/wp-content/uploads/2016/02/Dialog_12_Chalesh_ha.pdf