شما آزادگان، حفره های خالی فریاد را در ساعت اذان، ساعت خون و دار، با " نه " گفتن به بقا پُر کرده اید. آنگاه که " دود سیاهِ صدا " در آسمان می پیچد و حقیقت را در خود به فرمان خدایگان تیره می سازد.
شما به " چه باید کرد ؟" چنین پاسخ دادید : "زمین ز خون رفیقان من خضاب گرفت چنین به سردی در سرخی شفق منگر!"
شما به خدای بی پناه، که به نام او می کشند، پناه داده اید. شما دیو دروغ و شقاوت را در دادگاه زنده گیتا همیشه تاریخ محکوم کرده اید، گرچه در دستان حکمرانان ابزاری مقدس اند!!
شما به آنانکه، به " تهی کردن آزادی از معنای خویش برای تهی کردن زنده گی" سیاست می ورزند، آموختید که "آزادی و زنده گی" با سنت اعدام نخواهند مرد.