اتحاد کارگران

#سرمایه‌داری
Канал
Политика
Социальные сети
Образование
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала اتحاد کارگران
@anhaanaПродвигать
439
подписчиков
19,7 тыс.
фото
15,6 тыс.
видео
5,8 тыс.
ссылок
بسوی همگرایی و اتحاد هر چه گسترده تر کارگران و زحمتکشان
Forwarded from نقد
▫️ نگاهی به مفهوم «سرمایهداری سیاسی»

10 مارس 2024

نوشته‌ی: حسن آزاد

🔸 به تازگی در برخی اظهارنظرها، از جمله در برخی از اظهارنظرهای آقای مهرداد وهابی از مفهوم «سرمایهداری سیاسی» برای تحلیل ساختار سیاسی/اقتصادی حاکم بر ایران استفاده شده است. در این نوشته قصد دارم با مروری بر پیشینه‌ی تاریخی این مفهوم نشان دهم چرا این مفهوم برای تحلیل ساختار سیاسی/اقتصادی حاکم بر ایران ناکارآمد و اشتباه است. این نوشته در دو بخش تنظیم شده است: بخش نخست مروری است بر پیشینه‌ی تاریخی مفهوم «سرمایهداری سیاسی» و بخش دوم تلاشی است برای ارزیابی و نقد این مفهوم.

🔸 مفهوم «سرمایهداری سیاسی» مفهومی است بسیار عام که شامل موارد متفاوت و حتی متناقض می‌شود: از اشکال پیشامدرن «سرمایهداری» در زمان حمورابی (وبر) تا سرمایهداری قرن بیست‌ویکم (هولکام)، از سرمایهداری توسعه‌گرا (ژاپن و ببرهای آسیایی) تا دولت‌های ورشکسته (آفریقا)، از «سرمایهداری سازمان‌یافته»ی بعد از جنگ جهانی دوم (رایت) تا سرمایهداری‌های ناکارآمد و فاسد (هولکام و جسوپ)، از سرمایهداری دموکراتیک (هولکام) تا فاشیسم و دیکتاتوری‌های نظامی (جسوپ و هولکام)، از سرمایهداری با نرخ بالای سود (بعد از جنگ جهانی دوم) تا سرمایهداری با نرخ پایین سود (برنر و رایلی). بدین‌ترتیب این مفهوم مصداق‌های متعدد و گوناگونی دارد و ما را به موارد معین و مشخص هدایت نمی‌کند. نادیده گرفتن تمایز میان اشکال پیشامدرن سرمایهداری سیاسی با شکل‌های مدرن آن از طرف آقای وهابی این عام بودن و ابهام را بیش‌تر می‌کند.

🔸 انتقاد دیگر به کاربرد این مفهوم برای ساختارسیاسی/اقتصادی ایران مربوط می‌شود. در این بخش روی سخنم بیش‌تر با آقای مهرداد وهابی است که این اصطلاح را برای تحلیل ساختار سیاسی/اقتصادی حاکم بر ایران به‌کار برده است. نخست، ایران یک ساختار سیاسی/اقتصادی بسیار ویژه و حتی منحصربه‌فرد دارد که مفهوم بسیار عام سرمایهداری سیاسی و ابهامات ناشی از این مفهوم نمی‌تواند بیان‌گر ویژگی‌های آن باشد. به‌عنوان نمونه، رژیم پهلوی و «جمهوری اسلامی» هر دو بنا به تعریف سرمایهداری سیاسی به شمار می‌آیند. دوم، مفهوم مورد استفاده باید بتواند رژیم برآمده از انقلاب 57 و تغییرات آن را از مرحله‌ی شکل‌گیری تا کنون به‌طور پیوسته بیان کند. اصطلاح سرمایهداری سیاسی از چنین ظرفیتی برخوردار نیست.

🔸 به نظر من اصطلاح «بناپارتیسم» برای تحلیل ساختارسیاسی/اقتصادیِ رژیمِ برآمده از انقلاب 57 مناسب‌تر است: در انقلاب 57 ائتلافی از روحانیت شیعه (به‌ویژه طرفداران ولایت فقیه)، هیئت‌های موتلفه‌ی اسلامی (هم‌چون نمایندگان بازار و خرده‌بورژوازی سنتی) و برخی گرایشات دیگر اسلام سیاسی و تهی‌دستان شهری (توده‌های کنده‌شده از شرایط مادی تولید و بازتولید خود) با رهبری خمینی در جامعه‌ای که شیوه‌ی تولید سرمایهداری به شیوه‌ی تولید مسلط بدل شده بود، قدرت را به ‌دست گرفت. بدیهی است که ناهم‌خوانی این شکل از قدرت سیاسی با مناسبات غالب، موجب بروز مشکلات فراوان در سطح خرد و کلان اقتصادی می‌شود. تغییر بلوک قدرت و جابه‌جایی گروه‌ها در سلسله‌مراتب آن از زمان انقلاب تاکنون موضوع مفصلی است که نیاز به نوشته‌ای جداگانه دارد، اما ناهم‌خوانی قدرت سیاسی با مناسبات اقتصادی علی‌رغم نوسانات اندک، هم‌چنان ادامه یافته و حتی بیش‌تر شده است.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3Zq


#حسن_آزاد #خصلت_طبقاتی_دولت #سرمایه‌داری_سیاسی

👇🏽

🖋@naghd_com
Forwarded from نقد
▫️ رنسانس ضامن‌های بقای سیستم

نوشته‌ی: دانیل نوبولد
ترجمه‌ی: سیاوش محمودی

27 مه 2020

🔸 بحران کرونا به ما نشان می‌دهد که چگونه باید جامعه‌ی خود را به گونه‌ای دیگر سامان دهیم.
مفهوم «ضروری برای سیستم» [یا: ضامن بقای سیستم] در حال حاضر رنسانس قابل توجهی را تجربه می‌کند. در پی بحران اقتصادی سال 2008، این مفهوم در ارتباط با نجات مالی بانک‌ها توسط دولت‌ها به‌کار برده شد. بانک‌ها به‌ظاهر مسبب بروز این بحران به‌حساب می‌آمدند و برآشفتگی عمومی بسیار بالا بود. اصطلاح «بانک‌های دارای وضعیت اضطراری»، اصطلاح پوچ سال 2008 نامیده شد. دولت فدرال وقت در آلمان کل یک شاخه اقتصادی را «ضروری برای سیستم» اعلام کرد و بنا بر آن، پایه و اساس برای این حمایت مالی را ایجاد کرد. و واقعا: اگر بحرانِ آن‌زمان، به‌عنوان بحران واسطه‌ی پولی فهمیده شود، ارزیابی نقش‌آفرینان اصلی این واسطه به‌عنوان ضرورت سیستم کاملاً به‌جا خواهد بود. این یکی از تناقضات درونی «اقتصاد ما» است که به آنچه ما را به‌سمت بحران سوق می‌دهد گره خورده‌ایم، همان‌طور که معتاد به مواد مخدر به آمپولی وابسته است که او را به نابودی می‌کشد.

🔸 پس چه چیزی برای سیستم ضروری است؟
همان زمان برای خیلی‌ها نیز کم کم روشن شد که پشت این درک از «ضروری برای سیستم» کاسه‌ای زیر نیم کاسه است. با این‌حال، در آن‌زمان اعتراضات نه بر علیه منطق [ذاتی] سیستم که بحران از درونش سر برآورده بود، بلکه تنها در مقابل سرمایه مالیِ ظاهراً «بد طینت» بود که با اقتصاد واقعی‌‌‌‌‌‌ ظاهراً «خوش طینت» تقابل داشت. برای روشن‌شدن موضوع: اینجا موضوع دو روی یک سکه است. هردو به یکدیگر وابسته هستند و نمی‌توان یکی را بدون دیگری تصور کرد.
امروز می‌بینیم که طیف وسیعی از شاخه‌های اقتصادی به‌عنوان «ضروری برای سیستم» طبقه‌بندی می‌شوند. از جمله بانک‌ها، اما بیش‌تر آنها بخش‌هایی هستند که خدمات و محصولات‌شان مستقیما نشان می‌دهد که چرا ما برای ادامه زندگیِ (بقا) خود بدان نیاز مبرم داریم: تامین آب و انرژی، تغذیه، بهداشت، سلامت، مراقبت و نگهداری، حمل و نقل و ترافیک، رسانه‌ها و اینترنت و غیره...

🔸 دنیایی ‌که در آن بتوانیم نه تنها در امنیت زندگی کنیم، بلکه حتی یک زندگی خوبی هم داشته باشیم، باید بتواند بدون آن چیزی تحقق پذیرد که من از آن به‌عنوان «هستی [اقتصادی]» نام بردم. رابطه‌ی اجتماعی باید در راستای نیاز انسان‌ها و الزامات مادی‌ای‌که این نیازها را برآورده کند، جهت‌گیری کند، نه دیگر برای ارزش‌افزاییِ حداکثرِ سرمایه. هرچند این پاندمی امروزه حساسیت ما را برای شناخت فعالیت‌ها و محصولاتی که واقعا ضروری‌اند بالا برده است، اما ما قادر نیستیم همه‌ی فعالیت‌هایی را که امروز سکوت و سکون‌شان بهتر از حضورشان می‌بود، به آمرزش سکوت و سکون ابدی بسپاریم. ما به این پی بردیم که چه چیزی ضرورت است. اکنون به سیستمی یا بهتر بگوییم: پیوندهایی برای زندگی نیاز داریم که با این ضرورت هم‌خوانی دارد. تا به‌ این طریق بتوانیم بی‌تردید از «ضروری برای سیستم» صحبت کنیم.

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1so

#دانیل_نوبولد #سیاوش_محمودی
#کرونا #بحران #سرمایه‌داری

👇🏽

🖋@naghd_com