یازده سپتامبر و پارادایم معماری رسانه ای آینده
محمد صادقدهنادی
نخست؛
#آینده_پژوهی از شاخههای نوین دانش
#تاریخ است که از طریق تحلیل سازههای وقایع و روندها به پیشبینی
#آینده های احتمالی و کشف سناریوهای ممکن میپردازد.
دانشوران مطالعات آینده اعتقاد دارند، بر اساس روششناسی مشخص شدهی مکاتب آیندهپژوهی میتوان آینده را حدس زد و شاید به عبارت مناسبتری به فهم استراتژیک آن دست یافت.
دوم؛
#مدیریت_استراتژیک از طریق تحلیل محیط (
#swot ) و ارائه تاکتیکها در پی کنترل آیندهی سازمانها هستند.البته این آینده نگری متدولوژی خاص خود را دارد و با روشهای آیندهپژوهی قابل مقایسه نیست اما به هر حال به دانشوران کل نگر آموخته که میتوان در مقابل آینده منفعل نبود.
از نظر علم مدیریت آینده یافتنی نیست ، بلکه ساختنی است.
سوم؛
یکی از مولفههای اصلی ایجاد آینده مطلوب از میان آیندههای ممکن تصویرسازی یا شبیه سازی آن است.دانشوران آینده را با شبیهسازی محک میزنند و اگر قرار بود که برای رسیدن به آن هدف، جامعه کاری بکند این شبیه سازی را با
#رسانه هایی چون (
#داستان ،
#فیلم ،
#بازی و
#تلویزیون با اجتماع به اشتراک میگذارد.
به عبارتی
#رسانه پیشران آینده مطلوب برای مدیران کلان جامعهجهانی است.
چهارم؛
#یازده_سپتامبر (
#11september ) نمونه بارزی از این پارادایم نه چندان معرفی شده است که نشان میدهد؛ سازمان سیاسی اجتماعی و اقتصادی بزرگ جهان که برای نظم نوین خود نیاز به یک نقطهی جهش و عطف دارند چطور با رسانه مقدمهسازی، مدیریت و در نهایت اجرا میشوند.
امروزه پس از ۱۶ سال از این واقعه کسی تردیدی ندارد که تراژدی
#۱۱_سپتامبر دارای حاشیهی
#رسانه_ای پر رنگ تر از متن آن است که در پی ارائه صورتبندی جدیدی از قدرت در جهان بود.
در این سال بعقیده متفکران
#گلاسکو ،از دل یک اتفاق تروریستی مشکوک
#واقعیت_رسانه_ای شکل گرفت که مقدمه دو جنگ بزرگ و تحولات بسیار شدید در عرصهی قدرت و سیاست گردید.
اما چرا جهان توانست این تحولات را باور کند و به عبارتی چگونه
#جامعه_جهانی با دروغ بزرگ
#جرج_واکر_بوش همراه شد؟ - در سال ۱۹۸۱ ولز(Orson Welles)با همکاری کمپانی فیلمسازی
#کمپانی_برادران_وارنر مستندی با عنوان پیشگوییهای
#نوستراداموس میسازد و در آن بعد از ارائه اطلاعاتی درباره اشعار این افراد و نمایش تصویر امامخمینی، نشان میدهد که مردی عرب در سال ۱۹۹۹ به ساختمانهای بلند شهر جدید(
#newyork ) حمله میکند.
این تقریبا همان زمانی است که رهبر
#القاعده یعنی
#اسامه_بن_لادن تحت حمایت آمریکا در حال جنگیدن با شوروی است.
در سال ۱۹۹۶
#ساموئل_هانتينگتون با انتشار کتاب برخورد تمدنها تحولات خونین پس از پایان جهان فوکویاما را پیشبینی و بهتر است بگوئیم تئوریزه میکند و حالا با ظهور طالبان و وجود کسی بنام صدامحسین که زخم خوردهی جنگ اول خلیجفارس است و در سیاهه اعمالش سابقهی استفاده از سلاحهای متعارف وجود دارد؛ بهترین زمینه را برای اتفاقات مورد نیاز صورتبندی جدید دارد.
این اتفاق که چند سال بعد توسط کاندولیزا رایس تولد خاورمیانهی جدید نام میگیرد یک شتابدهندهی رقت بار میخواهد.
یک قربانی رسانهای که بتواند زمینه تحقق نگرههای سلاطین دانشگاههای ارتباطات غرب را فراهم آورد.
یازده سپتامبر حقیقی با آنچه برای تحقق نظر رسانههای آمریکا تفاوتهای بسیاری دارد.
همچنین نتایج آن با مقدمات و علل شکلگیری وقایع قبلی بسیار متفاوتتر است.
این رسانه است که درباره آینده تصمیم میگیرد و آن را مدیریت میکند و از همین روست که هنوز کسی جرات ندارد بپرسد که بهانهی ادعایی اتمی کشته شدن حدود ۳۰۰ هزار عراقی در جریان جنگ صلیبی ناشی از یازده سپنامبر کجاست؟
این رسانه است که اجازه میدهد جنایتکار جنگی مانند جرج بوش به راحتی در مزرعه اش به چرا بپردازد و کسی از او درباره جنایاتش چیزی نپرسد.
این تردستی رسانه از گذشته برای معماری آینده است.
@ammarpresshttps://www.instagram.com/p/BY865stA-He/