Смотреть в Telegram
مادری را از سالهایی دور به یاد دارم که می‌گفت: "می‌خواهم آلت تناسلی پسرم را بِبُرّم تا او هیچگاه عاشق دختری نشود و تا همیشه برای من باقی بماند!" در تئوری لکان اصولا "نام‌ پدر" و جایگاه او به عنوان اخته‌گر و عامل شکل‌گیریِ فردیت و نمادپردازی- که وجه افتراق نوروز از ساحت سایکوز است- در کودک شناخته می‌شود؛ اما من تصور می‌کنم در وهله‌ی اول و به طریق اولی این مادر است که برای کودک نقش و جایگاه اخته‌گر را ایفا کرده و لذا او را وارد ساحت سه‌تایی، واقعیت، نماد و به طور کلی آگاهی از خود و دیگریِ مهم در جایگاه قانون‌گذار می‌نماید. ایده‌ی "مادر فالیک" که از کهن‌ترین ایده‌های بشری است یک‌ نتیجه‌ی ضمنی دربردارد: اینکه مادر علاوه بر رَحِم، صاحب آلت-فالوسی است برای میل‌ورزی و دخول! او نیز خواهان آن است تا با آلت خویش، در جهان ابژه‌هایی را جستجو نموده و به آرزوهایی دست یابد که نه رحم و سینه‌ی او، بلکه فالوس وی طلب می‌نماید. لذا این مادر است که با اشتیاق ورزیدن به یک ابژه‌ی دیگر،‌ جایگاه caring ِ او در ذهن فرزند به جایگاه اخته‌گر تغییر شکل می‌دهد. شروع میل‌ورزی مادر به "چیزهایی" به جز فرزند، شروع فرایند فردیت‌یافتگی کودک نیز خواهد بود و در طی این مسیر، کودک از بودن در جایگاه آلتی ارضاکننده برای مادر، به سمت خودارضایی (به‌شکل سمبلیک و نه صرفا عمل فیزیکی خودارضایی) تغییر جهت می‌دهد؛ خودارضایی در اینجا معنا و دلالتی سرنوشت‌ساز را به خود می‌گیرد: من با خودم و داشته‌های خودم‌ می‌توانم لذت ببرم و دیگر وابسته به تو (مادر) نیستم. مادرانگی همچون شمشیری دو لب است؛ مادر با لبه‌ای از آن قادر است بند ناف کودک را از خویش "بِبُرّد" و سبب میلاد حقیقی کودک شود؛ می‌توان این کارکرد مادر را "اخته‌گرِ حیات‌بخش" نام گذاشت و با لبه‌ی دیگرِ این شمشیر، نه بند ناف، که گردن کودک را بریده و او را از حیات ساقط می‌نماید! این سویه‌ی مادرانه را نیز می‌توان به "اخته‌گرِ بلعنده" تشبیه نمود. آنچه که گویا لکان بیشتر به آن‌ می‌پردازد همین سویه‌ی بلعنده‌ی مادر است؛ سویه‌ای که به تعبیر او بسان تمساحی‌ است که خواهان بلعیدن فرزند خویش بوده و لذا نقش پدر را نجات‌دهنده‌ی کودک از این بلعیده شدن توسط مادر توصیف می‌نماید؛ پدری که کودک را به بیرون، به واقعیت و به فردیت پرتاب می‌نماید. در این تبینن لکانی، به نظر می‌رسد رحِم‌ مادر به شکل نمادین توصیف‌گر قسمتی از وجود او است که تمایل به حفظ کودک در درون خویش را دارد؛ شبیه به همان سخن فروید که در سخنرانی‌های مربوط به زنانگی‌اش گفته بود (قریب به‌مضمون) که: بزرگترین آرزوی زن آن است که صاحب فرزند پسر شود و خرسندتر از او زنی است که دو پسر دارد: یکی فرزندش و دیگری شوهر او! در پرورژن و سایکوز ما با همین اخته‌گریِ بلعنده‌ی مادر مواجهیم؛ مادر، کودک را ابژه‌ی میل خویش قرار داده و او را همچون غذایی بسیار لذید ستایش می‌کند. در این حالت، مادر صرفا زیباییِ کودک، دلبرانگی، نمک، جذابیت‌های کاملا عینی و به‌طور کلی خصلت‌هایی از او را می‌ستاید که از دل آن بینشی برای کودک به عنوان یک سوژه‌ی مستقل از مادر ایجاد نمی‌شود. برای مثال این جمله را در نظر بگیرید: "تو دختر-پسر خوشگل منی". اینجا زیبایی کودک نیز در راستای ارضای یک نیاز در مادر مورد ستایش و تصدیق قرار گرفته است و نه به عنوان یک ویژگی که کودک می‌تواند جدای از نیاز مادر برای داشتن فرزندی زیبا، خود را با آن بازشناسی نماید. در این فضا کودک به سمت شکل‌دهی هویتی مگالومانیک و متوهم پیش خواهد رفت؛ که هر چند بسیار فالیک به نظر می‌رسد اما به دلیل کارکرد غیرمستقلانه‌اش و در واقع به دلیل اینکه این فالوس در قالب خدمتی برده‌وار برای مادر، تایید دریافت می‌نماید، شکلی کاملا ازخودبیگانه و مازوخیستیک به خود خواهد گرفت؛ به ظاهر فالیک اما در حقیقت بی‌هویت! همچون‌ انسانی که صرفا آلت پرتوانی داشته و بدون هیچ معنا، مفهوم و هویتی از خود، موظف است در تمام عمر خویش متقاضیان زیادی را به ارضا برساند.‌ حسی که چنین فردی از خود دارد چیست؟ ارزشمندی، بزرگی و فالیک بودن؟ یا اختگی و دست‌نشاندگی و بردگی؟! پدر در همان تمثیل لکانی صرفا هنگامی می‌تواند چوب بازدارنده‌ای را در دهان مادر قرار داده و فرزند را به بیرون پرتاب نماید، که مادر، خود خواهان این بیرون‌افتادگیِ کودک از درون خویش باشد؛ به یک معنا اگر مادر رضایت به جدایی کودک از خویش ندهد، پدر با تمام توانش برای هدایت کودک در مسیر بلوغ، کاملا ناتوان و بی‌تاثیر در این‌ مهم خواهد شد. لذاست که در فضای اجتماعی نیز قدرت حقیقی را بایستی متعلق به زنان دانست و پشت تحولات اجتماعی نقش اصلی را در میان آنها جستجو نمود و نه صرفا در مردان. سِمَت و عنوان "ریاست" اغلب نصیب مردان می‌شود اما گردانندگان و هدایت‌گران تاریخ-فرهنگ، در بسیاری از موارد زنان بوده‌اند؛ هر چند در خفا و به دور از نظرها!
Telegram Center
Telegram Center
Канал