آمین

Канал
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
771
подписчик
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
آمین
@aminhaghrah

بلاخره-لابه لای کار و سفر- کتاب "بهمن‌خان" هم به سامان شد (حاوی گفتگویی بلند در دهه‌ی نود که با هم داشتیم و محتوای پیوستش) فقط مانده از نو دستی به سر و رویش بکشم و بعد بنشینیم به تدارک برنامه‌ی نشر.

کتاب از پروژه‌ی اختران بندر است؛ درباره‌ی زیست اجتماعی مشاهیری که از جغرافیای کوچک انزلی برخاستند، بزرگی کردند و چیزی به جهان ما افزودند.

و بعد...
واقعیت این است که من میانه‌‌ای با فوتبال حرفه‌ای (آن شکل و شمایلی که حالا در این کشور به خودش گرفته) ندارم. مدتهاست از نام و نشان ستاره‌هایش بی‌خبرم و بالا و پایین لیگ را نمی‌شناسم. این بازی (که حالا در خاک ایران در جریان است) در نظرم- برخلاف آن تصویر شورانگیز و الهام‌بخشی‌ست که‌ برخی خواستند با پیوند زدن فوتبال به فلسفه و هنر، در پیشگاه توده، بسازند- دیگر حتا ورزش هم نیست. دارد شبیه یک جور، کارِ سیاه می‌شود؛ آمیخته به فساد و خرافه و زشتکاری با هدف این‌که هر جور شده دیگری را بِکِشی پایین بلکه خودت باقی بمانی.
و البته که دشوار است توی این هوای آلوده، معصوم و طاهر و زیبا بمانی. مثل آن قوی سپیدی که من می شناختم و شما می شناختید!

خب! در این شرایط بود که در نظرم، روایت زیست فردی و حرفه‌ای بهمن صالح‌نیا - آغاز و انجام او، پیروزی و شکستش- در قامت یک راهبرِ انگار ابدی! دلسوز اما مقتدر و سختگیر-  ضروری آمد؛ زندگانی او که مکتب‌دار بود. ۲۶سال برای ملوان، پدری کرد. پدیدش آورد، و از آن برای یک شهر هویتی ساخت که توی شناسنامه‌اش، هم ردیف دریا ثبت شد...

@aminhaghrah

مرگِ آرزو...
این‌ها را پدر آرزو گفت. دختری ۱۶ ساله -در جامعه‌ای جان به لب رسیده- که همین نزدیکی از لبِ بام ساختمانی ۶طبقه در پایتخت، پرید...

"...آرزو بچه سومم بود، ۲ پسر دارم و این دختر امید و آرزویم بود. آرزو برای من دختر نبود، مادر بود، همدم بود. یه دختر خیلی خوب بود، اصلاً به من بدی نمی‌کرد. صبح‌ها اگر وقت نمی‌کرد ظرف‌ها رو بشوره، یه یادداشت با ماژیک برام می‌ذاشت که بابایی، قول می‌دم ظهر بیام ظرف‌ها رو بشورم"

@aminhaghrah
آمین
همواره در نبرد؛ زن...🔻 @aminhaghrah

همواره در نبرد؛ زن...

اسکندر پس از پیروزی (بر داریوش سوم و فتح ایران) دو شاهدخت ایرانی را به زنی گرفت. یکی استاتیرا دختر داریوش و دیگری پروشات دختر اردشیر سوم. همچنین فرماندهان لشکر خود را واداشت که در یک جشن بزرگِ دسته‌جمعی با دختران اشراف ایرانی ازدواج کنند. پس زنان سرزمین شکست‌خورده، مادران نخستین نسل فرماندهان آینده شدند. فرماندهانی از تن بازندگان و تخمۀ بَرندگان! وصلت غالب با مغلوب موجب شد فرزندانی دوفرهنگه به عرصه بیایند که مجرای تبادلات زبانی و فرهنگی دو جهان متخاصم باشند. فرماندهانی که در آغوش مادران ایرانی بالیدند، از پستان زنان ایرانی شیر نوشیدند، بوی تن و رنگ نگاهشان ایرانی بود و به زبان مادری نخستین کلمات را به لب آوردند.

زنان گرچه در جنگ‌ها آسیب‌پذیرترینِ اقشار جامعه بودند، گرچه از دیدن تن بی‌سر و سر بی‌تن پدران و پسران و برادران و عاشقانشان یک چشمشان اشک یک چشمشان خون بود، گرچه درهم‌شکستند و خوار و خرد و منکوب شدند ولی با پای گذاردن به نهان‌جای زمین حریف و سردرآوردن از خلوت‌‌گاه دشمن، در دستگاه قدرت فاتحان نفوذ کردند و به گوش فرزندانِ کُشندگانِ ایرانیان، لالایی‌های ایرانی خواندند.
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی‌ست!


• منبع: مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران، محمود امیدسالار، انتشارات دکتر محمود افشار با همکاری نشر سخن، سال ۱۳۹۷

• شرح تصویر: تندیس بی‌سرِ شهبانوی اونتاش ناپیریشا در ایلام

@aminhaghrah
همواره در نبرد؛ زن...🔻

@aminhaghrah
مرگ معلم....
کسری طول‌گیلانی، تنها مدیر آموزگار روستای زربیل تالش صبح امروز حین رسیدن به مدرسه در اثر سانحه سقوط به رودخانه جان خود را از دست داد./فارس



@aminhaghrah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امان از هوش مصنوعی! امان!
هوش مصنوعی و متحرک کردن عکس‌های زمان ناصرالدین شاه

از: صفحه اینستاگرام فاطمه قاضیها

@aminhaghrah
Forwarded from آمین
آمین
ظاهرن به تیررس رسیده‌ایم... 🔻 بریده‌ای از خاطرات جهانگیر سرتیپ‌پور، از روزهای منتهی به اشغال گیلان، جنگ دوم، ۱۳۲۰ @aminhaghrah

ظاهرن به تیررس رسیده‌ایم!
روزها بیشتر حواس متوجه اوضاع جنگ است. به خصوص که سرایت به شوروی کرده است. جنگهای برق‌آسای آلمانی‌ها همه را تحت تاثیر گرفته است...خبر شکست و نابودی ارتشهای شوروی زبان به زبان می‌شود. بسیار خوب دشمنان دیرین خورد می‌شوند ولی کسی نیست فکر کند که این سیل پشت دیوار ایران ایست خواهد کرد؟...

راه بندرپهلوی به آستارا که مدتی از نظر نظامی متروکه مانده بود به عجله ساخته می‌شود...مهندسین و بازرگانان آلمانی در همه‌جا دیده می‌شوند... من به شخصه آلمانی‌ها را دوست ولی به هیچ توسعه‌طلبی اعتماد ندارم. سیاست استعمار جاری‌ست. هیچ‌کس نمی‌داند اعلی‌حضرت شاه که دارای قدرت مطلقه هستند "با چه کسی بسته است" و چه سیاستی در پیش دارد. ترکیه چشم به آذربایجان دارد. با هر دوجا سازش دارد. پسران شاه با دخترها لاس می‌زنند. افسران تعالیم سربازی را با چاشنی فحش به سرباز دمساز کرده‌اند...حقوق نقدی سرباز هفت ریال و نیم و جیره‌اش لوطی‌خور است...رجال تعظیم می‌کنند و در مقابل هر سوال شاه می‌گویند "خاطر مبارک آسوده باشد".

طیاره‌ای بالای بندرپهلوی اوراق ریخته یکی از آن را به رشت برایم فرستادند. اعلامیه‌ایست از طرف آلمان خطاب به اهالی بادکوبه...عوضی به بندرپهلوی ریخته است. ظاهرن به تیررس رسیده‌ایم...

روس‌هم شروع کرده‌اند اخراج آلمانی‌ها را از ایران می‌خواهند...کشتی‌های جنگی شوروی به سوی بندرپهلوی می‌آیند...


• بریده‌ای از یادداشتهای جهانگیر سرتیپ‌پور، از روزهای جنگ و اشغال گیلان (تابستان ۱۳۲۰) گیله‌وا. شماره‌ی ۱۵۶


• شرح تصویر: از راست؛ رحیم صفاری، #جهانگیر_سرتیپ_پور و وجیهه‌الله اشجعی اسالمی

@aminhaghrah
Forwarded from آمین
ظاهرن به تیررس رسیده‌ایم... 🔻
بریده‌ای از خاطرات جهانگیر سرتیپ‌پور، از روزهای منتهی به اشغال گیلان، جنگ دوم، ۱۳۲۰

@aminhaghrah

⭕️ به‌زودی منتشر می‌شود:

📙 خروس جنگی؛ زندگی و زمانۀ جلیل ضیاءپور

📝پژوهش و نگارش: امین حق‌ره
📖  ۳۶۰ صفحه
📕 قطع: رقعی   

📝جلیل ضیاءپور، در عصری که هنر ایران، آلوده به سکون و خمودگیِ سنّت بود، از شهر کوچک و بندریِ انزلی در گیلان، به قصد کشفِ ناشناخته‌ها برخاست. جهان‌های دیگر را گشت و با سلاح مدرنیسم بازگشت و با شمایل یک خروسِ جنگی، در کنار یارانِ جوان و جنگنده و جویای تازگی، به ستیز با تیرگی و کهنگی رفت و آواز صبح سرداد و این‌گونه پرچمدار نوگرایی در هنر ایران شد.
(از متن کتاب)


https://t.center/NFilia
‌•
أخرج لنا من قبّعتك بلاداً،
أخرج لنا أمهات لا يمرضن وأصدقاء لا يهاجرون،
أخرج لنا بيوتاً لا تعرف الحرب عناوينها،
لقد سئمنا الأرانب أيها الساحر...


از کلاهت برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند...
خانه‌هایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانی‌شان را نمی‌داند
ای شعبده‌باز، به ستوه آمده‌ایم از خرگوش‌ها...‌



كاتيا راسم
ترجمه: سعید هلیچی


@aminhaghrah
الف) متن گفت‌وگوی نصرت رحمانی و منوچهر آتشی در مجله‌ی تماشا
۰
دو شاعر نشسته‌اند روبه‌روی هم، یکی درمقامِ پرسش‌گر (منوچهر آتشی) و دیگری (نصرت رحمانی) درمقام پاسخگو؛ سالِ۱۳۵۱ است و محل انتشار، مجله‌ی تماشاست، تریبون رسمی رادیو و تلویزیون ملی ایران؛ صحبت از شعر است و شاعری و زمانه و زمینه‌شان. گفت‌وگو، بیش از آنکه فنی باشد، دوستانه است، رحمانی، «نصرت جان» است و آتشی، «نازنین حریف»؛ بین‌شان مهربانی برقرار است و هر دو، مدام به الفت و پیوند دیرین اشاره می‌کنند. آشنایی و دوستی‌شان، بازمی‌گردد به نیمه‌ی دهه‌ی سی شمسی، سال‌هایی که رحمانی مسئول صفحه‌ی شعر مجله‌ی فردوسی بود در تهران و آتشی، شاعری جوان در جنوب و شعرهایش را می‌فرستاد برای فردوسی؛ نصرت آن‌زمان شاعری بود شناخته‌شده و کتابی منتشر کرده بود و آتشی تازه داشت پا به عرصه می‌گذاشت و هنوز «آهنگ دیگر»ش را ننواخته بود... حالا و از پسِ دو دهه، جوانِ دیروز نشسته بود رو-در-روی قلندر امروز. خواندنِ دیالوگ جاری میان دو شاعر، خالی از لطف نیست.
نکته‌ی جالبِ‌توجه اینکه در پایان گفت‌وگو، شعر «ای حریف!» از نصرت رحمانی به‌عنوان تازه‌ترین اثرش منتشر شده، تاریخ انتشار این گفت‌وگو و شعر در مجله‌ی تماشا، شهریور۱۳۵۱ است، اما همین شعر، بدون هیچ تغییری، تنها با تفاوتِ نامش، «ای دوست!»، اردیبهشت۱۳۵۳ در هفته‌نامه‌ی فردوسی منتشر شد و سپس باری دیگر با تغییرهایی تازه، به‌عنوان مقدمه‌ی چاپِ پنجم کتاب «مردی که در غبار گم شد» (سازمان نشر امید، ۱۳۵۶) با عنوان «این روزها» آمد و درنهایت به‌عنوان اولین شعر در مجموعه‌ی «پیاله دور دگر زد» (نشر بزرگمهر، ۱۳۶۹) با عنوان «انهدام» و تغییراتی دیگر که بیشترین شباهت را به نسخه‌ی سال۱۳۵۶ داشت، چاپ شد. درواقع ما با سه نسخه‌ از این شعر بسیار شنیده و خوانده شده‌ی نصرت رحمانی روبه‌روییم، شعری که بسیاری، آن را شناسنامه‌ی شعری رحمانی می‌دانند. 👇
منوچهر آتشی روبه‌روی نصرت رحمانی، از شعر و شاعر، مجله‌ی تماشا (۱۳۵۱): 👇

جزیره‌های تمب

جزیره‌های تمب بزرگ و کوچک را در لهجه‌های جنوب ایران «تمب گپ» و «تمب مار» می‌نامند. تمب با «تاء» مضموم و «م» و «ب» ساکن به معنی «تپه» و «تل» و «زمین برآمده» به کار رفته است. در زبان دریانوردان بومی این دو جزیره را «تمب گپ» به معنی «تمب بزرگ» و «تمب مار» می‌نامند. تمب مار را «تمب کوچک»، «تل مار»، «تنب مار»، «طنب کوچک»، «نابیو تنب»، «نبی تنب» نیز خوانده‌اند.
در سال ۱۸۳۵ میلادی، ۱۲۵۵ هجری قمری که دامنۀ فعالیت دزدان دریایی در کرانه‌های خلیج فارس به اوج رسیده بود و طرد دزدان دریایی و جلوگیری از اعمال آن‌ها، بهانۀ مداخلات انگلستان در خلیج فارس گردید تا امپراتوری انگلستان بتواند این شاهراه دریایی را در دست خود گیرد، بنابه پیشنهاد حکومت هندوستان کاپیتان هنل انگلیسی، افسر بحریۀ انگلیس که از طرف دریاداری انگلیس عهده‌دار امور خلیج فارس بود، یک خط فرضی به موازات ساحل رسم نمود که امتداد آن از جزیره‌های بوموسی و سیری می‌گذشت. بعدها جانشین هنل، به نام ماژور موریسن، با شیوخ و رهبران امارات خلیج فارس مذاکراتی به عمل آورد و خط دیگری برای نشان دادن حدود آب‌های ایران و سواحل جنوبی خلیج فارس روی نقشۀ خلیج فارس فرض و وضع نمود که از جزیرۀ سیر ابونعیر و شمال رأس رکن در شمال جزیرۀ قطر تا نزدیکی رأس الزور در کویت می‌گذشت.
این خط نسبت به خط قبلی که آن هم در جنوب جزیره‌های تمب قرار داشت، جنوبی‌تر بود. این خطوط را خطوط محدودیت نامیده‌اند و جزایر تمب و بوموسی در شمال هر دو خط قرار گرفته‌اند و بر اساس خطوط فرضی وضعی هر دو مأمور دریاداری انگلستان، در آب‌های ایران واقع شده‌اند و بنابراین حکومت انگلستان که سالیان دراز مدعی مالکیت جزایر تمب بزرگ و تمب کوچک و بوموسی بوده است، با تأیید حکومت هندوستان، این جزایر را در محدودۀ آب‌های ایران می‌شناخته و در روی نقشه، تأیید کرده است و مالکیت ایران بر این جزایر را بر اساس اصول علمی و سیاسی و تاریخی پذیرفته‌اند و مالکیت ایران را تأیید نموده‌اند.
در نقشۀ خلیج فارس که از طرف وزارت جنگ انگلیس به سال ۱۸۸۸ میلادی چاپ شده است، جزیره‌های تمب بزرگ و تمب مار یا تمب کوچک همراه با جزیره‌های «بوموسی» و «سیری» و «فرورو» به رنگ اصلی خاک ایران روی نقشه رنگ شده‌اند، اما همین دولت انگلستان در اوائل قرن بیستم و در اولین سال‌های بعد از جنگ جهانی اول با کمک نیروی دریایی گشتی خود در آب‌های خلیج فارس و اقیانوس هند، مانع از فعالیت مأموران گمرکی و مالیاتی ایران در این جزیره‌ها گردید و در کتب و مآخذ و اسناد جدید خود آن‌ها را به حکام رأس الخیمه و شارجه متعلق دانست.
در کتاب خطی مفاص اللئالی و منار اللیالی، تألیف محمدعلی سدیدالسلطنۀ کبابی بندرعباسی که به کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران اهدا شده و هم‌اکنون در آن کتابخانه نگهداری می‌شود، رونوشت سندی به خط و زبان عربی ثبت شده است که پدران و بنی اعمام حکام حالیۀ رأس الخیمه و شارجه به اتفاق عدۀ دیگری از مردمان جزایر تمب و بوموسی و سیری حقانیت ایران را در مالکیت جزایر مذکور تأیید کرده و صریحاً اعلام کرده‌اند که بعضی از سنوات برای تعلیف احشام خود این جزایر یا بعضی از آن‌ها را برای علفچر مواشی خود از حاکم ایرانی بندر لنگه اجاره می‌نموده‌اند.»

احمد اقتداری
منتخب بیست‌ و‌ یکمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار


[«سرگذشت تاریخی چهار جزیره در خلیج فارس»، احمد اقتداری، یغما، آبان ۱۳۵۶، ش ۳۵۰، ص ۵۰۳-۵۰۴ و فروردین ۱۳۵۷، ش ۳۵۵، ص ۴۶-۴۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation

ابَربحرانِ پنهان!

بحرانِ هویت ملی و فرهنگی در ایرانِ امروز (National identity crisis)، از چالشهای جدی است که امنیت ملی را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد و اثرات آن در افزایش چشمگیر اختلالهای شخصیت در مطالعات انجام شده در ایران، هویداست. نکته‌ی مهم این است که در مطالعات ایران دیده شده است که سن ۶ تا ۱۲ سالگی برای شکل‌گیری این نوع هویت، دوره‌ی طلایی‌ست که منطبق با دوره‌ی ۶ ساله‌ی ابتدایی‌ست. در نمودار زیر نشان داده شده که سهوا یا عمدا، نزدیک به ۹۰ درصد از محتوای دروس این ۶ سال، خالی از مفاهیم مرتبط با هویت و میراثِ ملی-فرهنگی‌ ایرانی‌ست.

https://x.com/RuhollahSeddigh/status/1845920668271235509?s=19

@aminhaghrah

نابودی ۵/۵٪ از جمعیت غزه!
۹۹ پزشک متخصص آمریکایی که در غزه کار کرده‌اند، در نامه ای به رئیس جمهور بایدن نوشته‌اند که شواهد اثبات کننده نشان می‌دهد که احتمالا تعداد کشته ها در غزه از ۱۱۸۹۰۸ نفر بیشتر باشد. (بیش از ۵/۴ درصد از جمعیت غزه)

فایل پی‌دی اف نامه: لینک
توئیتر Zarah Sultana: لینک


«در کل هشت سال جنگ ایران و عراق، حدود نیم‌درصد جمعیت ایران کشته شدند.
‏در این یک سال ۵ درصد جمعیت غزه» توئیت بهمن دارالشفایی: لینک

• پیش از این الجزیره در گزارشی تحقیقی اعلام کرده بود که اسرائیل از ۷ اکتبر تا امروز، ۹۰۲ خانواده اهل غزه را به طور کامل نابود کرده است!

۱۰ خانواده فلسطینی ساکن غزه که با بیشترین تعداد اعضا از صفحه روزگار محو شده‌اند به ترتیب زیر است:
۱- خانواده النجار  ۳۹۳ عضو
۲- خانواده المسیر ۲۲۶ عضو
۳- خانواده العثتال ۲۲۵ عضو
۴-خانواده العاشور – ۱۶۶ عضو
۵- خانواده الشاهین – ۱۶۴ عضو
۶- خانواده الحمدان – ۱۵۱ عضو
۷- خانواده المدحون – ۱۴۶ عضو
۸-خانواده الاحمد – ۱۴۵ عضو
۹- خانواده العبید – ۱۴۴ عضو
۱۰- خانواده الحجازی – ۱۴۱ عضو


@aminhaghrah
Telegram Center
Telegram Center
Канал