•
همواره در نبرد؛ زن...
اسکندر پس از پیروزی (بر داریوش سوم و فتح ایران) دو شاهدخت ایرانی را به زنی گرفت. یکی استاتیرا دختر داریوش و دیگری پروشات دختر اردشیر سوم. همچنین فرماندهان لشکر خود را واداشت که در یک جشن بزرگِ دستهجمعی با دختران اشراف ایرانی ازدواج کنند. پس زنان سرزمین شکستخورده، مادران نخستین نسل فرماندهان آینده شدند. فرماندهانی از تن بازندگان و تخمۀ بَرندگان! وصلت غالب با مغلوب موجب شد فرزندانی دوفرهنگه به عرصه بیایند که مجرای تبادلات زبانی و فرهنگی دو جهان متخاصم باشند. فرماندهانی که در آغوش مادران ایرانی بالیدند، از پستان زنان ایرانی شیر نوشیدند، بوی تن و رنگ نگاهشان ایرانی بود و به زبان مادری نخستین کلمات را به لب آوردند.
زنان گرچه در جنگها آسیبپذیرترینِ اقشار جامعه بودند، گرچه از دیدن تن بیسر و سر بیتن پدران و پسران و برادران و عاشقانشان یک چشمشان اشک یک چشمشان خون بود، گرچه درهمشکستند و خوار و خرد و منکوب شدند ولی با پای گذاردن به نهانجای زمین حریف و سردرآوردن از خلوتگاه دشمن، در دستگاه قدرت فاتحان نفوذ کردند و به گوش فرزندانِ کُشندگانِ ایرانیان، لالاییهای ایرانی خواندند.
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست!
• منبع: مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران، محمود امیدسالار، انتشارات دکتر محمود افشار با همکاری نشر سخن، سال ۱۳۹۷
• شرح تصویر: تندیس بیسرِ شهبانوی اونتاش ناپیریشا در ایلام
@aminhaghrah