شعر ، ادبیات و زندگی

#میثم_عزیز
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
به یاد #میثم_عزیز و برای او که خیلی زود از میان ما رفت 🌷🌷🌷🌷🌷

به جُستجوی تو
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.
به جُستجوی تو
در معبرِ بادها می‌گریم
در چارراهِ فصول،
در چارچوبِ شکسته‌ی پنجره‌یی
که آسمانِ ابرآلوده را
قابی کهنه می‌گیرد.
به انتظارِ تصویرِ تو
این دفترِ خالی
تا چند
تا چند
ورق خواهد خورد؟ ...
( مرثیه – #احمد_شاملو )

ظهر جمعه گذشته دهم آذر 96 بود که زنگ گوشی ها به صدا در آمد و اعلام خبر فوت #میثم عزیز بر اثر سانحه اتومبیل همه ما را در بهت و ماتم فرو برد. طولی نکشید که خانوده ها داغدار، ناباورانه خود را به هم رساندند و در سوگ مرگ نابهنگام #میثم_غلامی گریستند و بر سر و روی خود زدند. غروب روز شنبه ساعت 7 پیکر پاک #میثم در حالی که پدر، مادر، برادر و تعداد دیگری از اعضای خانواده، همراهی اش می کردند، به کرمانشاه وارد شد.
ظهر روز یکشنبه پیکر #میثم_عزیز با حضور صدها نفر از زنان و مردان و با اندوه فراوان، در قبرستان اجدادی مان "شاه گدار " به خاک سپرده شد. همان جایی که پدر بزرگ و مادر بزرگ، عمو و عمه میثم و بسیاری دیگر از فامیل ها در آنجا آرمیده اند. همان قبرستانی که " #سهراب_غلامی " در سن 25 سالگی و در سالی که بقول احمد شاملو، مردگان اش، عاشق ترین زندگان بودند؛ فروتنانه بر این خاک افتاد و جاودانه شد. و همان جایی که " #کیوان_غلامی " در سن 9 سالگی و کودکی، بیماری مهلک، جان عزیزش را گرفت.

همه شرکت کنندگان مراسم تشیع و ختم #میثم_عزیز، چه آنها که او را از نزدیک دیده بودند و چه کسانی که نام اش را شنیده بودند؛ از این جوان دوست داشتنی می گفتند و متاثر از مرگ اش بودند. صدای پسر عمو جمشید، پدر #میثم در میان اشک و ناله اش همچنان در فضا می پیچد که می گوید: " همه کارگرا دوست اش داشتند. #میثم همیشه نگران وضعیت مالی و درآمد آنها بود و می گفت بیشترشان برای کرایه ماشین هم مشکل دارند و کمک شان می کرد. "
و اینها کلماتی است که مادر داغدیده و رنجور #میثم، زینب خانم در میان گریه و فغان می گوید: " پسر مهربان و خوش اخلاق ام؛ پسر قهرمان و مردم دارم. " و دیدن اشک های کاوه عزیز برادر #میثم است که گویی تمامی ندارد و همه ما را ناراحت می کند. آن سوتر صدای یکی از برادرزاده ها می آید که می گوید:" وقتی #میثم در کرمانشاه و در پل رو گذر " ده مجنون " کار می کرد، روزی یکی از آشنایان از من پرسید که #میثم_غلامی چه نسبتی با شما دارد؟ وقتی که فهمید که #میثم از بستگان ماست؛ خیلی خوشحال شد و گفت چه پسر نازنین و دوست داشتنی دارید. " و اشک برادرزاده است که بعد از نقل این خاطره، سرازیز می شود.

#میثم_غلامی در جریان تحصیل در دانشگاه به سمت بازار کار رفت و برای آموختن و یادگیری در حوزه تخصص اش، چند ماهی با شرکتی در تقاطع غیر همسطح " ده مجنون " کار کرد. #میثم یکی از دهها هزار نفر ساکنین منطقه غرب کشور بود که به دلیل نداشتن کار، شهر و دیار خود را ترک می کنند و برای ادامه امرار معاش، راهی مناطق مختلف ایران می شوند. او پس از پایان تحصیلات با مدرک مهندسی عمران، کرمانشاه را ترک کرد و راهی مناطق مرکزی ایران و استان البرز شد و خیلی زود به خیل عظیم فروشندگان نیروی کار پیوست.
اما #میثم پس از حدود دو سال کار در این منطقه، متاسفانه روز جمعه 10 آذر، در جاده اشتهارد ( استان البرز )، بر اثر سانحه دلخراش اتومبیل، در حالی که فقط 26 سال سن داشت، جان خود را از دست داد. او قربانی حوادث جاده ای شد که سالانه به دلایل مختلف، جان چند هزار نفر را در ایران می گیرد و بر اساس اعلام منابع رسمی، در هفت ماهه نخست سال جاری، بیش از ده هزار نفر بر اثر این حوادث، کشته شده اند.

قبل از پایان این متن باید تشکر و سپاس خودم را از دوستان و آشنایانی داشته باشم که از طریق مختلف تاسف و تامل خود را بابت این رویداد تلخ به ما و همه خانواده هایی که در سوگ #میثم داغدار بودند، ابراز داشتند. امیدوارم که هیچکس در چنین موقعیتی نباشد که ما این روزها قرار داشتیم.
در پایان هم بار دیگر این ضایعه را به پسرعمو جمشید، زینب خانم و کاوه عزیز، عموها و عمه هایش، دایی ها و دیگر اقوام و بستگان تسلیت می گویم. با مرگ #میثم_عزیز، همه ما جوانی انسان دوست، مهربان، فداکار و دوست داشتنی را از دست دادیم. نبود او برای مادر، پدر و برادرش و برای همه ما سخت است، اما یاد و خاطره اش فراموش نشدنی و ماندگار است. 🌹🌹
خسرو غلامی - جمعه 17 آذر 1396
@alahiaryparviz38
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما من غمین
گلهای یاد کس را پرپر نمی کنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمی‌کنم


می ریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب می شود
زین خواب چشم هیچ کسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است.

یاد و خاطره #میثم عزیز برای همیشه در دل های ما ماندگار و جاودانه است.
یادش گرامی باد 🌷🌷🌷🌷🌷