💥💥💥#مهران_سماکغزل مرگ تاریک
میخواهم رویای سیبها را بخوابم
و دور شوم از هیاهوی گورستانها.
میخواهم رویای آن کودکی را بخوابم
که میخواست قلباش را دریاهای آزاد از ریشه برکند.
نمیخواهم دیگر بار بشنوم که مردگان خونشان را از دست نمیدهند
که دهان پوسیده باز همچنان به جستوجوی آب میگردد.
نمیخواهم از تحفهی عذاب علف هیچ بدانم
و نه از ماه با دهان مارگونهاش
که پیش از سپیدهدمان کار میکند.
میخواهم دمی بیارامم
دمی، دقیقهای، قرنی
لیک همه باید دریابند که نمردهام
که در میان لبانام اصطبلی از طلاست.
که دوست کوچک باد غربیام
که سایهی پهناور اشکهایم هستم.در سپیدهدمان با چادری بپوشانام
چرا که مشتی مورچه بر من میفشاند
و کفشهایم را با آب سخت بخیسان،
تا بلغزد چنگک کژدماش.
و بدینسان است که میخواهم رویای سیبها را بخوابم
تا بیاموزم مویهای را که از زمین پاک میکندمو بدینسان است که میخواهم با آن کودک تاریک زندگی کنم
که میخواست قلباش را در دریاهای آزاد از ریشه برکند.
#فدریکو_گارسیا_لورکاترجمه رضا معتمدی
https://t.center/alahiaryparviz38