شعر ، ادبیات و زندگی

#محمد_جراحی
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
💥💥💥

محمد جراحی نمونه ی عینیت یافته ی ( رنج طبقاتی ) ست. به تنهایی مجموعه ای از درد های طبقه کارگر است . ادمی چقدر می تواند مقاومت داشته باشد ؟ کم مانده است شصت ساله شود . در همه این سال ها ( رنج) را زندگی کرده اما نشده است . او از طبقه ای سراسر رنج به نام طبقه کارگر برخاسته است . زندگی کارگری یعنی فقر . یعنی گرسنگی. یعنی محرومیت. یعنی تهیدستی . یعنی حاشیه نشینی . یعنی بی خانمانی . یعنی تبعیض . یعنی تحت ستم بودن . یعنی نداری. یعنی نه گفتن اجباری به تمایلات و دلبستگی ها. یعنی دور افتادگی .... رفیق جراحی هم مثل همه کارگران این ها را زیسته است . یک عمر زندگی کارگری کرده . اخراج شده. کار عوض کرده حقش را خورده اند اعتراض کرده پیگیر مطالبات خودش و دیگر کارگران بوده . و زمانی که خرداد سال نود به همراه رفیق زنده یاد شاهرخ زمانی برای سومین بار بازداشت می شد نمی دانست باید پنج سال تمام بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بماند داخل زندان بود که غده ی تیروییدش سرطانی شد. با دستبند و پابند رفت زیر تیغ جراحی. وقتی از بیمارستان مرخص شد حتی مرخصی استعلاجی هم ندادند . داخل بند بودیم که از بیرون خبر رسید از بیمارستان به بهداری زندان منتقل شده است. حکم پنج ساله اش که تمام شد از زندان امد بیرون و به دنبال زندگی کارگری رفت. مدتی پیش متوجه بروز نوعی بیماری در او شدیم . به شدت لاغر شده بود. به زور می توانست کار کند . صورت و سفیدی چشمانش به رنگ زرد و قهوه ای درامده بود. بستری شد و دکترش گفت یک غده ی دیگر این بار در شکمش جا خوش کرده است. منتظریم محمد جراحی شود . مطمئنم این بار هم شاخ این غده را می شکند . جراحی ایستاده است . او ( مقاومت زندگی است) را به صورت کاملا عینی و عملی زندگی می کند . چندی پیش یکی از رفقا که بسیار دغدغه مند است سر موضوعی باعصبانیت گفت: ( اگر ما هوای هم را نداشته باشیم چه کسی هوای مارا خواهد داشت ؟مگر چند نفرییم ؟ چه کسی قرار است به دادمان برسد ؟ باید یاد بگیریم همیشه کنار هم باشیم .) این بار هم رفقای جراحی امده بودند کنارش باشند و تنهایش نگذارند . این که کار و زندگی کارگری ات را ترک کنی و برای دیدن رفیقت که روی تخت بیمارستان است ساعت ها در راه باشی تا به تبریز برسی چقدر حال ادم را خوب می کند . چه قدر ستودنی است که رفقای ما اینگونه اند شیف و شریف و شریف کاک عثمان اسماعیلی . جعفر عظیم زاده . خانواده شاهرخ زمانی و تعدادی از رفقا و فعالان کارگری در این چند روز از رفیق عزیزمان محمد جراحی عیادت کرده اند و ان را تنها نگذاشته اند .
(امیر من از شما تشکر میکنم برای زحمت هایی که کشیده ای و این زندگی نامه اقای جراحی را نوشته ای و مارا شرمنده کردی که اسم من و بقیه رفقا را نام برده ای من به جز وظیفه هیچ کاری برای اقای جراحی نکردم من هم به نوبت خودم لازم می دانستم این پست را در اختیار طبقه کارگر بگذارم . من با اقای جراحی و بقیه زندانیان سیاسی و کارگران زندانی درد مشترک داریم . با هم اعتراض میکنیم به نظام های سرمای داری با هم اعدام یا زندانیمان می کنند . من به روبه تشکل های کارگری و اجتماعی و سیاسی تقاضا دارم هر چند ممکن است هر تشکل کارکری یا زندانیان سیاسی ویا فعالین مدنی و اجتماعی یک چیز طبیعی است شاید زاویه سیاسی و فکریمان فرق بکند مهم ان است ما بدون هیچ فرقو جدایی به تمام توازن قوا پشتیبانی کنیم . زنده باد اتحاد و همبستگی طبقه کارگر .) 96/3/28
عثمان اسماعیلی
امیر چمنی
به یاد کارگر رزمنده #محمد_جراحی

https://t.center/alahiaryparviz38
🌷🌷🌷🌷🌷
🔴 به امید دیدار رفیق

«یاشاماق بیر آغاج کیمی تک و حر
و بیر اورمان کیمی قارداشجاسینا
بو حسرت بیزیم...
(ناظیم حیکمت)

سال ۹۱ در زندان تبریز با #محمد_جراحی آشنا شدم، نزدیک یک سال از حبس پنج ساله وی می گذشت یک پیرمرد ساده و دوست داشتنی که خیلی زود باب رفاقت ما باز شد. وقتی به زندان تبریز رسیدیم، شاهرخ زمانی را تازه به زندان رجایی شهر تبعید کرده بودند، که یک بار برای همیشه رفت و برنگشت، طبیعتا یکی از کسانی که بیش از همه ما برای شاهرخ دلتنگ می شد، جراحی بود و ما تلاش بسیار می کردیم تا او این جای خالی را حس نکند.
در تمام پیاده روی هایی که در حیاط کوچک بند داشتیم با شور و شوق فراوان و با هیجان هر چه تمام من، امیر یا بچه های دیگر را در مورد مسایل روز به بحث می گرفت. همیشه یک پای ثابت بحث های سیاسی اتاق بود و با شور و حرارت خاصی از حقوق کارگران دفاع می کرد، می گفت از وقتی خودم را شناختم کارگر بودم و به مرور که با حق و حقوق خودم آشنا شدم به طرف فعالیت های سندیکایی کشیده شدم و الان هم به همین خاطر در زندان هستم، راست می گفت پنج سال حبس و پیش از آن خبر داشتم که دوبار دیگر هم دستگیر شده یکی در سال ۸۶ و بار دیگر در سال ۸۷.
چندمدت از اوایل حبس اش را در سال ۹۰ در بند قرنطینه و چندماه را هم در بند جرایم عمد زندان تبریز (قتل) گذرانده بود، اهل شوخی و مزاح بود و ساده و صمیمی حرف می زد، بعد از چند وقت همسایه هم شدیم و من در تخت بالایی جراحی جای گرفتم و امیر هم در تخت بالایی من، هر شب بعد از خاموشی من و امیر پای ثابت بساط چایی جراحی بودیم و بعد هم برای سیگار آخر شب با هم می رفتیم. چندبار به شوخی و جدی گفته بود که می خواهد پس از آزادی، من و امیر را برای فعالیت سندیکایی به آلمان بفرستد، تنها به این شرط که فعالیت سندیکایی داشته باشیم و من و امیر هم به شوخی می گفتیم که ما فقط سرباز تو هستیم آقای جراحی. سه تایی قرار گذاشته بودیم که بعد از آزادی از زندان بساط چایی، قلیان و املت در یکی از قهوه خانه های تبریز بزنیم که این قرارمان محقق نشد.
در ایامی که آزادی مشروط وی بررسی می شد همه بچه های اتاق فارغ از ته دل آرزو می کردند که با آزادی مشروط وی موافقت شود که نشد و جراحی همه آن 5 سال لعنتی را بدون یک روز مرخصی به پایان برد. دقیقا به خاطر دارم که آن روز وقتی با آزادی مشروط جراحی مخالفت شد، با رویی گشاده و خندان گفت که تا این سن هیچوقت مقابل حرف زور سرخم نکرده ام و از این پس هم سرخم نخواهم کرد، من به این راحتی میدان را خالی نخواهم گذاشت. مدام به من و امیر تاکید می کرد عروسی تان را بگذارید برای بعد از آزادی ام و من و امیر هم قول داده بودیم که ازدواج مان بماند برای بعد از آزادی جراحی. وقتی متوجه وجود سرطان در تیروئید جراحی شدیم، همه اتاق ماتم گرفتند تا زمانی که متوجه شدیم زیاد جدی نیست و با عمل و پرتو درمانی برطرف می شود. برای عمل رفت و پرتو درمانی شد و اگرچه نیازمند مرخصی بود اما نه مسئولین قضایی و نه مسئولین زندان حتی با مرخصی استعلاجی وی هم موافقت نکردند تا برای یک هفته بیشتر در اتاق قرنطینه بهداری زندان تبریز بماند. همه ما از این اتفاق عصبانی بودیم تا اینکه برگشت و باز ترکیب اتاق مان با جراحی کامل شد.
جراحی همه ما راهی کرد و همه ما آزاد شدیم و فقط جراحی ماند، وقت خداحافظی به من گفت خداحافظی نمی کنم می گویم به امید دیدار چون خیلی زود همدیگر را در بیرون از زندان خواهیم دید، این را هیچوقت فراموش نکردم. این که چه قدر خداحافظی سخت است و خداحافظی بی موقع سخت تر وقتی انتظار خداحافظی نداری و این به "امید دیدار" که امید دارد و دیدار چه قدر مسرت بخش است. تا همین اواخر که خبر سرطان جراحی را شنیدم و بعد اینکه پزشکان جواب کرده اند و همین روزهای آخر که می شد مرگ را از چشمان حالا بی فروغش خواند باور نمی کردم برای وی متن خداحافظی بنویسم، اما این روایت مرگ بود و حکایت خداحافظی با کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین زندان از انسانی که آرمان اش رهایی طبقه کارگر بود. "به امید دیدار" رفیق.»
منبع: صفحه فیسبوک «مهدی حمیدی»
🔴 #تبریز - جمعه 14مهر 1396 / مراسم خاکسپاری زنده یاد #محمد_جراحی از فعالین صدیق جنبش کارگری ایران که روز گذشته برای همیشه قلب اش از تپش باز ایستاد! یادش گرامی 🌹🌹
با شانه های بلندت
که از رفاقت انبوه شاخه ها
بر جای استوار
خاکستری نشسته
خاکستری از هر حریق
که جاری ست در قلب مشتعل ما

یاد #محمد_جراحی گرامی و عزیز است!
🔴 #تبریز - جمعه 14مهر 1396 / مراسم خاکسپاری زنده یاد #محمد_جراحی از فعالین صدیق جنبش کارگری ایران که روز گذشته برای همیشه قلب اش از تپش باز ایستاد! یادش گرامی 🌹🌹

@khamahangy
با شانه های بلندت
که از رفاقت انبوه شاخه ها
بر جای استوار
خاکستری نشسته
خاکستری از هر حریق
که جاری ست در قلب مشتعل ما

یاد #محمد_جراحی گرامی و عزیز است!

@khamahangy
🔴 #تبریز - جمعه 14مهر 1396 / مراسم خاکسپاری زنده یاد #محمد_جراحی از فعالین صدیق جنبش کارگری ایران که روز گذشته برای همیشه قلب اش از تپش باز ایستاد! یادش گرامی 🌹🌹

@khamahangy
🔴 #تبریز - جمعه 14مهر 1396 / مراسم خاکسپاری زنده یاد #محمد_جراحی از فعالین صدیق جنبش کارگری ایران که روز گذشته برای همیشه قلب اش از تپش باز ایستاد! یادش گرامی 🌹🌹

@khamahangy
♦️بیاد #محمد_جراحی کارگر مبارز

زندگی بیرق خونبار تو بود
زندگی عرصه ی پیکار تو بود
زندگی نقش تو را رنگین کرد
بی گمان تشنه ی افکار تو بود

@khamahangy
مراسم خاکسپاری و وداع با رفیق عزیز #محمد_جراحی
تبریز
جمعه چهاردهم مهرماه ساعت ۱۱
🌷🌷🌷🌷🌷
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو بر افراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش....
تو بخوان نغمه ی ناخوانده ی من
ارغوان شاخه ی هم خون جدا مانده ی من...

یاد #محمد_جراحی گرامی باد

@khamahangy
تماس با ما @hkomite
🚩🚩🚩🚩🚩
🔻اطلاعیه شماره 9
🔴 قلب #محمد_جراحی- فعال کارگری- از تپش ایستاد !

در کمال اندوه خبر یافتیم که قلب پر تپش محمد جراحی- فعال کارگری و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری و همرزم زنده یاد شاهرخ زمانی- صبح روز۵ شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۶ در بیمارستان تجریش از تپش ایستاد.

محمد جراجی، سه دهه از زندگی اش را در راه مبارزه با ستم سرمایه و اعتلای جنبش کارگری گذراند و در این راه بارها دستگیر و زندانی شد که ٱخرین بار به مدت ۵ سال بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بود. و همانجا بود که به علت عدم رسیدگی درمانی به بیماری مبتلا شد و پس از آزادی از زندان نیز درمانش به جایی نرسید و امروز در بیمارستان در گذشت.
محمد جراحی نمونه ای از صدها فعال کارگری بود که در راه مبارزه برای بهبود شرایط زندگی طبقه ی کارگر جان باخت. بی شک قوه قضاییه و سازمان امور زندان ها در این مرگ دخلیند و باید پاسخگو باشند. چرا که سرطان را همین ها به جان او انداخته بودند.
طبقه ی کارگران ایران، کنشگری مقاوم و دلسوز را و کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری یار و همرزمی باورمند را از دست داده اند.

ما این ضایعه ی اسفناک را به خانواده بزرگ جراحی و به کارگران و زحمتکشان ایران تسلیت می گوییم. بدیهی است که یاد محمد جراحی همواره با کارگران خواهد بود و عزم همرزمانش را برای رسیدن به جامعه ای عاری از ستم و برخوردار از رفاه و شایسته ی زیستن بیشتر خواهد کرد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
۱۳ مهر ۱۳۹۶
@khamahangy
تماس با ما @hkomite
✴️ #محمد_جراحی، دوباره بستری شد.
🔻 بیانیه شماره 2
✍️کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران

محمد جراحی - کارگر و زندانی سابق و عضو کمیته پیگیری - یکسال پیش با پایان یافتن مدت 5سال حبس در زندان تبریز، به درمان خود پرداخت. این زندانی سیاسی که در سال های آخر محکومیتش، بطور مرتب دچار بیماری تیروئید و بیماری های ناشناخته گردیده بود، از این بیماری ها رنج می برد.
درمان زندانیان از وظایف سازمان زندان ها و قوه قضاییه به شمار می رود، اما سازمان زندان ها و قوه قضاییه از کمترین توجه به بیماران زندانی از جمله محمد جراحی خود داری کرده اند. بی توجهی عمدی به بیماری این زندانی سیاسی موجب آن شده که وی به بیماری سرطان کبد دچار شود. اینک یک سال است که در بیمارستان های تبریز و اخیرا هم در بیمارستان شهدای تجریش برای دومین بار بستری شده است .

محمد جراحی به خاطر مطالبه ی حقوق همه ی کارگران، ۵ سال از عمرش را در زندان گذراند و در زندان بود که به بیماری هایی دچار شد و مسوولان زندان به او رسیدگی نکردند تا این که بیماری هایش به جاهای خطرناک و چه بسا درمان نشدنی رسیده اند. برکسی پوشیده نیست که بیماری های محمد جراحی و دیگر زندانیان و عواقب بعدی آن، مستقیما متوجه سازمان زندان ها و قوه قضاییه است و آن ها باید به خانواده ی او و دیگر زندانیان و جامعه پاسخگو باشند.

ما همصدا با کارگران و مردم آزاده می گوییم که جای کارگر، زندان نیست. پاسخِ مطالباتِ صنفی و بر حق کارگران، زندان و شلاق نیست.

در پایان از کارگران و مردم شریف انتظار می رود او را در این شرایط حساس تنها نگذارند:
۵۸۹۲۱۰۱۱۷۰۳۳۵۶۱۲ بانک سپه - به نام محمد جراحی

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران - ۹۶/۵/۲۶