شعر ، ادبیات و زندگی

#فساد_سیستماتیک
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
🔻بخور جون بگیری، میخوای به پابرهنگان و مستضعفان خدمت کنی!

محمدرضامیرشاه‌ولد

#فساد_سیستماتیک
https://t.center/alahiaryparviz38
Forwarded from اتچ بات
‍ این صدای آقای صادقیان، رییس اطلاعات شوش است. این صدا را یک روز پیش از بازداشت مجددم ضبط کردم و فردای روزی که با برادرم مرا ربودند، - با اینکه خیلی‌ها مخالف انتشارش بودند- اما در نهایت منتشر شد و حالا که فکر می‌کنم بهترین کار ممکن بود.
پیش‌تر آقای صادقیان توسط کارگران هفت‌تپه افشا شده بود. رویکرد این آقا در هفت‌تپه غیر معمولی بود. از آن جهت که میان کارگران می‌نشست، شماره رد و بدل می‌کرد، همیشه جواب تماس‌هایش را می‌داد و خود را دوست همه معرفی می‌کرد. با اینکه رییس اطلاعات شهرستان بود –و البته شریک دزد و رفیق قافله!-، از روزهای پیش از بازداشت‌ام آقای صادقیان بین ۵۰۰۰ هزار کارگر می‌نشست و دزدی‌هایی که نماینده‌های کارگران به او و سه هم‌دست‌اش نسبت داده بودند را انکار می‌کرد و این انکار را با نسبت دادن تهمت‌های جنسی به من محق جلوه می‌داد. در لحظه‌ی نخست بازداشت صادقیان، که از این افشاگری بیشتر از هرچیزی نگران و عصبی بود و با توجه به شناخت از موقعیت و سنت‌های ما در این منطقه، در درست‌ترین (بخوانید کثیف‌ترین) جای ممکن دست گذاشت. افزایش فشار، تهمت‌های جنسی، تحریک خانواده‌ها و برخی از کارگران. وقتی در اتوبوس کارگران هفت‌تپه بودم و گارد ویژه اتوبوس را متوقف کرد، آقای بهمنی رییس فرماندهی اطلاعات شوش یکی از هم‌دستان صادقیان، اسدبیگی، جعفری و نظری -که تصویرش را از شیشه‌ی اتوبوس ضبط کرده‌ام- دستور داد به ما حمله کنند و‌کارگران لطف کردند و مرا از زیر دست ‌و پای ماموران درآوردند و بعد #اسماعیل_بخشی را چنان زدند، چنان زدند که بیهوش شد. وقتی هم که به مقر آقای صادقیان منتقل شدیم، توهین ‌‌و تهمت‌های جنسی، چنان شدت گرفت، شکنجه‌ی عزیزان ما توسط صادقیان چنان شدت گرفت که امیدی به زنده بودن نمی‌دیدیم. تهمت‌های جنسی همانطور که گفتم، فقط به گرفتن تست بکارت و ضرب و شتم و تحریک کارگران و خانواده‌ام ختم نشد. بارها آقای صادقیان در اتاق بازجویی‌ام آمد، با سر و روی متورم‌ام مواجه شد و هربار می‌گفت رفتی بیرون شکایت کن!
آمدیم بیرون و با موج جدیدی از حمله‌ها مواجه شدیم. تهدیدهای جانی، و ضرب و شتم‌هایی که زندگی را سیاه‌تر از قبل کرد و بعد ضبط این صدا و‌ باز هم تهدید اینکه «می‌خوای به خانواده‌ت بگیم؟» مدتی از خانه فرار کردم. آقای صادقیان خیلی دلش می‌خواست به‌خاطر سرپوش گذاشتن بر افشاگری کارگران #هفت‌_تپه درباره‌ی شراکت‌اش با امید اسد بیگی، یک قتل ناموسی هم شکل دهد و موضوع را منحرف کند. اما چیزی که ما میخواهیم واضح است: انتشار باقی اسامی. انتشار اسم صادقیان و نظری و جعفری و بهمنی.
ما به عدالت شما ذره ای باور نداریم. چیزی که باور داریم #فساد_سیستماتیک شماست. اما باز هم فریاد می زنیم که "باقی اسامی کجاست؟" ما هم حق شکایت داریم. یا مثل شکایتم از آمنه سادات ذبیح پور جای شاکی و متهم عوض می شود؟

* پست اینستاگرامی #سپیده_قلیان

https://t.center/alahiaryparviz38