شعر ، ادبیات و زندگی

#سامان_یاسین
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
شعر ، ادبیات و زندگی
Photo
#سامان_یاسین⁩: من نمی‌دانم دلیل این همه خشم، آزار و اذیت دستگاه‌های قضایی نسبت به من به چه معناست.

‏ متن کامل نامەی سامان یاسین به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران:

‏با سلام خدمت رییس قوه‌قضاییه محسنی اژه‌ای؛

‏اینجانب سامان یاسین (صیدی) ۱۸ ماه بلاتکلیف در زندان‌های تهران و کرج دارم جابجا می‌شوم و بدون هیچ مدرک و هیچ مستندی بلاتکلیف در زندان محبوس هستم، در این ۱۸ ماه بارها برای من قرار دادگاه تعیین شده اما برگزار نشده است. کماکان با مشکلات روحی و روانی و جسمی که مسئولان بی‌کفایت حتی قادر به اعزام اینجانب به مراکز درمانی نیستند، به سر می‌برم.
‏لطفا به من بگویید مرتکب چه جرمی شده‌ام؟ اگر مجرمم پس حبس بدهید، اگر مجرم نیستم منع تعقیب بزنید.
‏من نمی‌دانم دلیل این همه خشم، آزار و اذیت دستگاه‌های قضایی نسبت به من به چه معناست.
‏از شما در خواست اعدام دارم!
‏من تحمل زندان و بلاتکلیفی را به جرمی که نه شما می‌دانید و نه من، ندارم.
‏لطفا حکم اعدام من را صادر کنید! بنده هیچ اعتراضی نداشته و خودم با اثر انگشت و امضا رضایت کتبی می‌دهم!
‏زندگیم از هم پاشیده، سلامت رو‌حی و روانی و جسمی‌ام را هم گرفتید، اعدام مصنوعی کردید تیمارستان بردید، چه مانده است به سرم بیارید؟ جانم هم  بگیرید خلاص ...»

‏صدای سامان یاسین باشیم.

‏‌ #سامان_یاسین
‏‌ #نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
https://t.center/alahiaryparviz38
شعر ، ادبیات و زندگی
Photo
اعتراض شدید سامان یاسین به بلاتکلیفی خود در زندان و آسیب شدید او

امروز سامان یاسین که پس از ماه‌ها بلاتکلیفی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب فراخوانده شد، هنگام خروج از زندان برای بار چهارم مطلع شد که قاضی صلواتی دادگاه را مجددا کنسل کرده و این موضوع باعث شد سامان یاسین دست به اعتراض بزند.

بر اساس این گزارش، سامان یاسین به دنبال لغو دادگاهش به ریاست قاضی صلواتی، عصبی شده و به پرده‌ها و پرچم‌های نصب شده در محیط عمومی زندان حمله‌ور شده و تمام آن‌ها را پاره کرد و از شدت عصبانیت ، خودش هم از ناحیه سر آسیب شدید دیده است. هم اکنون ایشان در سالن سیاسی است و حاضر به درمان به دست پزشکان امنیتی نشده است.

- یکی از روش‌های آزار دادن زندانیان، نگه داشتن آن‌ها به مدت طولانی به صورت بلاتکلیف است.

#سامان_یاسین
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد

https://t.center/alahiaryparviz38
ساعتی پیش در پی درگیری میان گارد حفاظت زندان قزلحصار کرج با زندانیان، #سامان_یاسین و #افشین_بایمانی دچار آسیب‌دیدگی شدند. افشین بایمانی به دلیل واردآمدن ضربه سخت به قفسه سینه، با کاهش علائم هوشیاری به بیمارستان خارج از زندان اعزام شده است.
همچنین سامان یاسین، زندانی سیاسی، علیرغم ایجاد جراحت در ناحیه قفسه سینه، از رسیدگی مناسب پزشکی محروم مانده است.

‏هم‌زمان با اعزام ۴ زندانی سیاسی محکوم به #اعدام از #اوین به #قزل‌حصار جهت اجرای حکم، نیروهای گارد ویژه زندان در ساعت ۲ ظهر، به بند ۴ این زندان حمله کرد و‌ با شکستن و ضبط وسایل آن‌ها، اقدام به ضرب‌وشتم آن‌ها کردند.
https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

🔴 سامان یاسین؛ گزارشی از تزریق آمپول‌های اجباری و خوراندن قرص‌های بی‌نام و نشان جهت اخذ اعتراف اجباری و خودکشی تحت تاثیر دارو

سامان یاسین، رپر کوردی که در جریام قیام مردمی ژینا دستگیر شد بود، از بیمارستان رازی(امین‌‌آباد) به زندان رجایی‌شهر کرج بازگردانده شد. این زندانی سیاسی روز شنبه ۳۱ تیرماه، بدون اطلاع قبلی از زندان رجایی‌شهر کرج خارج و به این بیمارستان روانپزشکی منتقل شده بود.
متنی که در ادامه می‌آید شرح شکنجه دارویی و تزریقات بی‌نام و نشانی است که سامان یاسین در بیمارستان رازی دریافت کرده است و البته برخی شکنجه‌های دیگر جسمی که پیش از آن جهت بازگویی اعترافات اجباری متحمل شده است:
«سامان یاسین هستم رپر ۲۷  ساله کورد، از زندان رجایی شهر. البته این‌جور که بنظر می‌رسه می‌خواهند منتقل کنند قزل حصار!
فشار عصبی زیاد روی من تحمل حبس را غیرممکن کرده. بارها رفتم بهداری و تقاضا کردم که کاری کنند برای من . دیگه مخ من نمی کشه! گفتم قرار شد برای آزمایش و پیگیری عدم تحمل کاری کنید! آخه خودشون میدونند در این ۱۰ ماه چه بلایی سر من با داروهای بی نام و نشان و تزریق امپول و شکنجه روانی و جسمی آورده‌اند.
شنبه صبح زود گفتن آماده شو برویم بیمارستان رازی (امین آباد) تست بدیم، من چه می‌دونستم کدام شکنجه‌گاهی هست اون خراب شده اخه! پوشیدم رفتم.
چند دختر پسر تا من را دم در اون مرکز دیدند شروع کردند داد و بیداد که این سامان یاسین هست. کجا میبرید؟
مأمورها متفرقشون کردن و گفتن حاشیه‌سازی نکنید. از یک در پشت ساختمان بردن داخل.
نمی دانستم چه برنامه ای برای من چیده‌اند. باور کردم برای معاینه و مرخصی پزشکی هست این انتقال. نباید باور می‌کردم.
یک ساعتی کشید، بعد بردن یک بخش به نام «سینا یک» فکر کنم اسمش بود. گفتن بهت باید تزریق آمپول کنیم. گفتم نه و شروع به مقاومت و داد و بیداد کردم. درگیر شدم.
فکر کنم ۸ آدم مختلف بودن ریختن سرم. کتک و فحاشی که تو غلط کردی که نمی‌گذاری! مگر دست تو هست! زدم داخل یک شیشه. نشکست. لامصب محکم بود. پابند دست یک سرباز بود. پریدم قاپ زدم. باهاش کوبیدم شیشه خورد شد. نمی‌خواستم بذارم داروی لعنتی رو به من تزریق کنند و مرا به کشتن دهند.
از پشت کوبیدن به سرم. شوکر برقی بهم زدند. و چند نفری مرا به تخت بستند. تمام بدنم الان که جمعه شده هنوز کوفته هست و چشم‌هایم تار و دو بینی دارم.
درحال داد و بیداد من و ضرب و شتم  آن‌‌ها، در همان شرایط به من تزریق شد. خیلی زیاد بودن کسانی که ریختن سرم!

نمیدونم چند روز بعد به هوش آمدم. ۲۴ ساعت یا شاید دو روز.
دیدم قفل شده هستم به تخت. گیج و همه جا سیاه و تار. که هنوز هم تار هست همه جا و تعادل ندارم و گیجم. اخه خیلی تو سرم زدن.  من آدم سالم بودم آخه! من اهل خودکشی و این چیزا نیستم، چرا به خودم صدمه بزنم؟
مجبورم کردن در کل این ۱۰ماه بارها برای اعتراف و فشار دارو بخورم و تزریق بهم کردند!

دفعه قبل هم که در خبرا گفتن خودکشی کرده سامان یاسین، من نکرده بودم! اون دفعه در زندان به زور چهار قرص به من خوراندن. زمانی که به هوش آمدم داخل بهداری بودم. واقعا نمی‌دونم چی گذشته بود و چقدر زمان برده تا به هوش آمدم.
الان هم مرتب قرص‌هایی بی‌نام و عجیب می‌آورند ولی من نمی‌خورم هرجوری هست.  تمام بدنم زخم هست پس از انتقال از امین اباد به زندان هنوز.
می خواستن لخت کنند جمعی ببرند یک حمام. نرفتم انقدر داد و بیداد کردم، مجبور شدن سه شنبه شب مرا بازگردانند به بند زندان رجایی شهر.
به سرم یه چیزهایی شبیه دستگاه وصل کرده بودن داخل شکنجه گاه رازی. نمیدونم چی بود.
قبلن هم برای اعتراف‌گیری که پرده بینی سمت چپم را پاره کرده بودند با فرو کردن خودکار و همش خون میاد.
من نیاز فوری به بستری در یک بیمارستان خارج از زندان و با پزشک متخصص دارم. تعادل من برنمی گرده و همه جا سیاه هست و سرگیجه دارم. از شنبه که بردند و این بلاها را سرم آوردند، سه شنبه شب برگردوندن و الان جمعه هست و من بهتر نشدم.
تا می خوابم یا خواب اعدام یا شکنجه }می‌بینم}. همش کابوس دارم. رفتم بهداری گفتن مال دارو هست. خوب میشی، اما خوب نشدم! تقریبا یک هفته گذشته و من بهتر نمی شوم! باید من را به پزشک قانونی ببرند. چه بلایی سر من آوردن؟
هر بلایی سر من بیاد اعلام می کنم از این طریق؛ من در صحت و بی‌هیچ مشکلی ده ماه هست ربوده شده‌ام، مسئولیت جان من با قاضی صلواتی و سایر مسئولین است! الان هم ظاهرا دادگاهی برای ۱۸  شهریور بهم دادن. بدون وکیل؟
من انسان سالم و مشغول کارم بودم. رپ ترانه مردمی و صدای بی عدالتی هست. من خودم کودک کار بودم. صدای بی عدالتی کولبر کورد و فقرِ سوختبر بلوچم. من تشنه‌ماندن کارون و خشک شدن دریاچه ارومیه هستم.برای همین رپر هستم.

چرا به من لج کرده‌اند؟ جرمم ترانه هست؟»

#سامان_یاسین

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

#سهیل_عربی

لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...

زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا  بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !

"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است  توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...


او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز #سامان را نشانه گرفته اند!
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات #سامان_یاسین بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟

#سامان_یاسین
#سامان_صیدی
#امین_آباد
https://t.center/alahiaryparviz38