هر نوع تغییر اجتماعی و سیاسیِ پیشِ رو در جامعهی ایرانی به دست دو نیروی عظیم اتفاق خواهد افتاد: زنان و کارگران.
این دو، نیروهای پیشرو برای ایجاد تغییر در وضع موجود و مبارزه با نابرابریها هستند.
زنان:
از همان روزهای بعد از
انقلاب، بعد از اجباری شدنِ حجاب برای زنان، فعالینِ زن و حتی زنانِ عادی برای نه گفتن به حجاب اجباری و مبارزه با شئون و نمودهای مردسالارانهی جامعه و دفاع از حقوقِ پایمال شدهی خود، به عنوانِ نیمی از مردمِ جامعه، تلاش و مبارزه کرده و هزینههای سنگینی دادهاند. در روزهای اخیر و بعد از حرکتِ انقلابی، جسورانه و ساختارشکنانهی ویدا موحد، اولین
#دختر_انقلاب، حرکتِ اعتراضیِ زنان سمت و سویی دیگر یافته است. در سالهای اخیر نمونههای زیادی را میتوان آورد که زنان جسورانه پوسته و ساختارِ موجود را شکسته و بدونِ هراس از هزینه دادن، در تلاش هستند تا خود را از سرکوبی تاریخی بیرون بکشند. همین زنان و دخترانِ
انقلاب با وقوف به خطرات و برخوردهای فقهی، انتظامی و قضایی، هر روز در خیابانها تکثیر میشوند. در آخرین مورد از این تلاشها، مامورِ گستاخِ پلیس بعد از پرتاب کردنِ یکی از زنان خیابان
انقلاب از روی جعبهی مخابرات، که با برداشتنِ روسری از سرش به حجاب اجباری معترض بود، بعد از شنیده شدن صدای نالهی زن، رو به مردم کرده و این جمله را به زبان میآورد: «هر کی خایه داره بیاد جلو!» به قولِ رفیقی، هیچ جملهای بهتر از این نمیتوانست منطقِ فرهنگی حاکم را که بر مبنای سکسیسم و آلتانگاریِ قدرت است، روشن کند.
حالا جریانی شروع شده است که در میانِ دیگر حرکتهای اعتراضی، راهش را ادامه میدهد و به سختی بتوان مانع از آن شد و به عقب بازگرداند. مردم، تاریخاً راه خود را خواهند رفت.
کارگران:
کارگرانی که همیشه تحت ستم بودهاند، یا از ترس اخراج و بیکاری سکوت کرده و تن به بهرهکشی دادهاند، یا هر وقت برای برون رفت از وضعیت، دست به اعتراض زدهاند توسط کارفرما، پلیس و سیستم قضایی سرکوب و متحمل هزینه شدهاند. هر چند در این میان، خودِ قوانین کار نیز حالت خودسرکوبگری برای کارگران دارد.
اما آنچه در سالهای اخیر اتفاق افتاده، خیزش قابل توجه نیروهای کار بوده است. کارگران این را به خوبی یادگرفتهاند که حق گرفتنیست، نه دادنی. پس برای دستیابی به حداقلهای حقوق خود، نباید سکوت کنند. چنانچه در سال ۹۵ نزدیک به هزار اعتصاب کارگری در سرتاسر ایران صورت گرفته است. از آنجایی که کارگران از حق داشتن سندیکا و تشکلهای مستقل کارگری محروم هستند، این اعتصابات، به صورتِ خودسازمانده و خودجوش بوده و پیوسته در حال تکثیر و پیشرویست. هر چه سرمایهداری هار تر و کارفرما ستمکارتر میشود، کارگران نیز آگاهتر و جسورتر میشوند. نمونههای قابل توجه، اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه، آذرآب و هپکو اراک است که منجر به مداخلهی پلیس، تعطیلی واحدها و برخورد با کارفرمایان شده است. هر چند کارگران، زیر نفوذِ قدرتِ کارفرما و برخورد پلیس سرکوب و متحمل هزینه شدهاند، اما فصل جدیدی در جنبش کارگری را رقم زدهاند.
در آخرین مورد از حرکتهای اعتراضی، دیروز کارگرانِ گروه ملی فولاد اهواز با تسخیرِ صفوف نماز جمعه، با شعارِ تاریخی و سراسر نیش و زهر و کنایهی «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر» اعتراض خود را به گوش همگان رساندند.
سال گذشته نیز کارگرانِ واحد صنعتیـتولیدی المهدی، با حضور در نمازجمعهی بندرعباس در اعتراض به وضعیت حقوق و معاشِ خود، حرکت مشابهی را انجام داده بودند که امام جمعهی بندرعباس گفته بود بروید بیرون و من را وارد ماجرا نکنید.
بیش از ۱۵ میلیون کارگر و حدود ۵۰ میلیون نفر زیست کارگری دارند. هیچ نیرویی در برابر توانِ بالقوهی این طبقهی عظیم برای تغییر و بهبودِ وضعیتِ زیستهی خود، یارای مقاومت ندارد.
#امیر_چمنی@alahiaryparviz38